دو هفته قبل بود که هماهنگ کردم برای تهیه گزارشی از جلسه نمایش فیلم « رئیس بود » به کارگردانی یاسمن عشقی، به خانه فرهنگ گیلان بروم و بالاخره پس از دو هفته موعد مقرر فرا رسید و من خودم را برای تهیه گزارش از این رویداد فرهنگی آماده کرده و در یک روز کاملاً ابری که هر لحظه امکان بارش باران وجود داشت ، به محل خانه فرهنگ گیلان واقع در محله ساغریسازانِ شهر رشت رفتم.
نمایش فیلم را در بروشور ساعت 20 معین کرده بودند اما من برای تسلط بر گزارشم و اینکه قصد داشتم از ابتدا نحوه آماده شدن محل و … را مشاهده کنم، حدود یک ساعت و نیم زودتر یعنی ساعت 18:30 به محل نمایش فیلم رفتم که مطابق انتظارم با محوطه ای کاملاً خالی مواجه شدم که به جز افرادی که در حال مهیا کردن مقدمات ( صندلی ها و پرده نمایش و.. ) بودند، کسی را آنجا نیافتم. البته خالی بودن محوطه این فرصت را در اختیارم قرار داد تا بیشتر به زیبایی های عمارت « خانه فرهنگ گیلان » و معماری سنتی اش پی ببرم. عمارتی که قدمتی بیش از 100 سال دارد و به هر بخشی از آن که می نگرید، می توانید فرهنگ و سُنت گیلان را نظاره گر باشید و از این حیث می توان گفت که با حضور در این مکان می توان با یک تیر دو نشان زد؛ اول اینکه معماری سنتی زیبایی دارد و برای مورخان و عاشقان سنت و تاریخ می تواند جالب باشد و هم اینکه محل برگزاری رویدادهای فرهنگی گیلان است و می توان اغلب برنامه های فرهنگی گیلان را در این محل شاهد بود. خدا رو شکر میکنم که در گیلان چنین عمارت ارزشمند و زیبایی، میزبان برگزاری اتفاقات فرهنگی این استان است.
پس از دقایقی بررسی عمارت خانه فرهنگ گیلان و کنجکاوی های همیشگی ام، بالاخره در ساعت 19:20 تصمیم گرفته شد تا صندلی ها چیده شود و برای اینکار افراد معدودی که در این محوطه حضور داشتند، همگی دست به دست هم داده و با کمک یکدیگر صندلی ها را در کنار یکدیگر مرتب کردند. نکته جالب این بود که افراد مُسن نیز برای کمک به تدارکات پیش دستی می کردند و خودشان داوطلبانه صندلی ها را آورده و مرتب می کردند؛ خیلی اتفاق نمی افتد که در جشنواره های فرهنگی ایران چنین اتفاقی رخ دهد!
بعد از اتمام چینش صندلی ها ( که متاسفانه رنگارنگ بوده و یکدست نبودند ) ، نوبت به نصب پرده و راه اندازی ویدئو پروژکتور رسید که این بخش هم مشکلات داشت. از جمله این مشکلات اندازه پرده بود که به نظر می رسید ابعادش به نسبت محل نمایش فیلم، کوچکتر باشد. از طرف دیگر نصب این پرده به خوبی انجام نشده بود و چروک هایی را می شد بر روی پرده در حین نمایش فیلم مشاهده کرد که امیدوارم در آینده اینگونه مشکلات جزئی در حین نمایش فیلم برطرف شود.
پس از آماده کردن مقدمات نمایش فیلم، در ساعت 19:35 رفته رفته هنر دوستان وارد خانه فرهنگ گیلان شدند و خیلی زود تعداد مهمانان افزایش یافت. در میان هنر دوستان گیلانی می شد چهره های آشنایی را هم دید. از جمله این افراد فرهاد مهرانفر ، فیلمساز خوش نام گیلانی هست که فیلمهای موفقی از جمله « قطعه زمستانی » و « چریکه هورام » را کارگردانی کرده است. مهمان دیگر برنامه مهدی مددکار است که بیش از آنکه چهره اش برای افراد آشنا باشد، صدای گرم و آشنایش است که سالهاست در رادیو شنیده می شود و خستگی را از تن آدمی خارج می کند.
اما خودِ یاسمن عشقی مدت زمان زیادی نیست که به فیلمسازی روی آورده است و پیش از این بیشتر به عنوان دستیار کارگردان و منشی صحنه و همچنین مترجم شناخته می شده. با اینحال به نظر می رسد که سالها کسب تجربه و حضور در رویدادهای متعدد هنری، فرصت کم نظیری در اختیار او قرار داده تا تبدیل به فیلمسازی شود که به نظر می رسد دغدغه اصلی اش، هنر گیلان و گیلانی ها باشد.
با او که ملاقات می کنم خوش برخورد است. نشانی از غرور و تکبر آشنای فیلمسازان جوان و ” عصا قورت داده ” پیدا نبود.صمیمی و گرم پاسخ می داد و تا جایی که امکان داشت، سعی می کرد لبخند از صورتش محو نشود.
پس از احوالپرسی های رایج میان هنرمندان و اهالی فرهنگ گیلان، بالاخره مراسم در ساعت 20:15 آغاز شد و در ابتدای مراسم از محمد ( منوچهر ) رئیس زاده خواسته شد تا به روی صحنه برود و به پاس سالها زحمت برای هنر گیلان، تقدیری از وی بعمل آید.
محمد رئیس زاده هم متعاقباً به همراه بهزاد عشقی به روی صحنه رفت و پس از یک سخنرانی کوتاه که به دلیل مشکلات فنی صدابرداری، کمتر کسی می توانست صحبت های ایشان را بشنود! هدیه خود را دریافت کرده و مورد تشویق حضار قرار گرفت. البته به نظر می رسید که بهتر باشد حضار برای این لحظه که به نوعی، تقدیر از یک عمر فعالیت هنری یکی از هنرمندان ارزشمند تئاتر گیلان به حساب می آید، دقایقی ایستاده و بصورت ممتد به تشویق استاد بپردازند اما بهرحال این اتفاق نیفتاد.
پس از استاد رئیس زاده، از یاسمن عشقی خواسته شد تا به روی صحنه برود تا سلامی به مهمانان کرده باشد و کمی هم درباره مستند « رئیس بود » صحبت کند. ظاهراً خودِ یاسمن عشقی به هیچوجه پیشبینی نمی کرد که به روی صحنه برود و بخواهد به تنهایی توضیحاتی درباره اثرش به تماشاگران بدهد چراکه حضور او به روی صحنه با بی برنامه گی کامل همراه بود. وی پس از اینکه روی صحنه رفت اعلام کرد : « از اینکه ناگهان از وی خواسته شده تا به روی صحنه برود ، غافلگیر شده است! » و جملات پی آیند وی هم به خوبی ثابت کرد که انتظار این دعوت را نداشته. وی اطلاعاتی در مورد خودش و سابقه کاری اش به بدترین شکل ممکن ارائه داد و پس از این توضیحات کوتاه، فیلم « رئیس بود » در ساعت 20:31 رسماً به نمایش در آمد.
مستند « رئیس بود » همانطور که اشاره شد، درباره هنرمند پیشکسوت گیلانی در عرصه تئاتر یعنی محمد رئیس زاده بود و به فعالیت های سابق ایشان در عرصه تئاتر اشاره می کرد و به نوعی قصد داشت تا این هنرمند را بطور کامل به مخاطب معرفی نماید .
مستند را دوست نداشتم، ساده و به دور از تکنیک های مدرن مستند سازی ساخته شده بود. دوربین در اغلب موارد ثابت بود و در منعطف ترین بخش ،فقط 180 درجه می چرخید! به همه این موارد باید شات های ضعیف و موقعیت های کلیشه ای در باب معرفی استاد را هم اضافه کنم که روی هم رفته ضعف بسیاری را به خود می دید. البته در اواسط مستند، وضعیت بهتر شد و با به نمایش در آمدن تصاویر قدیمی و صحبت همکاران و شاگردان ایشان ( از جمله بهروز بقایی ) ، « رییس بود » به مسیر هموارتری قدم گذاشت. اما در نهایت پایان بندی فعالیت حرفه ای زندگی رئیس زاده با ذکر جمله : « استاد از یک روز خاص به بعد دیگر کار نکرد! » آن هم بدون ذکر دلیلی، خاتمه یافت. در اینکه رئیس زاده، رئیس بود شکی نیست، اما در اینکه « رئیس بود » توانسته حق رئیس را ادا کرده باشد ، جای تردید بسیار وجود دارد.
پس از پایان نمایش مستند « رئیس بود » و تا فاصله جلسه نقد و بررسی این مستند، از مهمانان خواسته شد تا روزه هایشان را افطار کنند و خانه فرهنگ هم به همین منظور، با چای و زولبیا و بامیه از مهمانان استقبال به عمل آورد. پذیرایی و تنفس کوتاه پس از نمایش مستند، فرصت مناسبی بود تا هنرمندان دور یکدیگر جمع شوند و در مورد خاطرات و مستند « رئیس بود » با یکدیگر به بحث و گفتگو بپردازند و البته عده ای هم با هنرمندان مورد علاقه شان خوش و بشی داشته باشند. فضا، فضایی صمیمی بود و حداقل خبری از رفتارهای عجیب و غریب و ژست های مختلفی که معمولاً در اینگونه محفل ها می بینم، نبود. نکته جالب اینکه در میان جمعیت ناصر وحدتی ، خواننده بسیار محبوب گیلان را هم مشاهده کردم که به خانه فرهنگ گیلان آمده بود و ظاهراً کمی دیرتر از سایرین به این مکان رسیده بود چراکه در میان مهمانان ابتدایی مراسم ، وی را مشاهده نکرده بودم.
پس از دقایقی که مهمانان گلویی تازه کردند و روزه هایشان را افطار کردند، نوبت به جلسه نقد و بررسی مستند « رئیس بود » با حضور نویسنده، کارگردان و شخص محمد رئیس زاده رسید. شخصاً با توجه به تجربه هایی که از جلسات نقد و بررسی آثار داشتم، چندان خوشبین به برگزاری منظم و در خور توجه این جلسه نبودم و متاسفانه حدس من هم درست از آب درآمد.
معمولاً در جلسات نقد و بررسی آثار ، رسم بر این است که فیلمساز یا سوژه مورد نظر ( چنانچه یک اثر مستند باشد و سوژه مستند در آنجا حاضر باشد ) به اغلب سوالات پاسخ دهند اما در این نقد و بررسی ، نویسنده مستند یعنی بهزاد عشقی یکه تاز جلسه شد ! مجری مراسم هم که مشخص بود تسلط چندانی بر اداره جلسه ندارد، با طرح سوالات کلیشه ای ( که همه مخاطبین می توانستند جوابش را از قبل بدانند ) ، این جلسه را بیش از پیش به یک جلسه کسل کننده مبدل کرد. در ادامه، جلسه نقد و بررسی اثر به یک بحث خانوادگی مبدل شد و بحث به سمت چگونگی آشنایی استاد با همسرشان و توضیحات پی آیند همسر ایشان کشیده شد. در مجموع باید گفت که هنوز هم فرهنگ جلسات نقد و بررسی در سینمای ایران معنای واقعی خودش را نیافته و در جلسات نقد و بررسی فیلمها در جشنواره فیلم فجر که مشخصاً مهمترین رویداد سینمایی کشورمان است، هم همواره کم و کاستی های فراوانی را شاهد هستیم ( درگیری های فیزیکی را هم به خاطر بیاورید! ). امیدوارم در نهایت بتوانیم روزی به یک جمع بندی ساده و قابل قبول درباره نحوه برگزاری جلسات نقد و بررسی دست پیدا کنیم تا این جلسات باعث افزایش آگاهی مخاطبین شود.
پس از جلسه نقد و بررسی، مراسم نمایش فیلم « رئیس بود » راس ساعت 22:20 به پایان رسید و مجری مراسم از مهمانان به خاطر حضورشان تشکر کرده و از همگی خداحافظی کرد. من هم دوربینم را خاموش کرده و پس از خداحافظی با اعضای فعال در خانه فرهنگ گیلان، این مکان فرهنگی را ترک کردم. فارغ از اینکه « رئیس بود » شاید مستند خوش ساختی نبود اما اینکه فیلمسازان گیلانی این اتحاد و صمیمیت را دارند هر از گاهی در محلی به نام خانه فرهنگ گیلان جمع شده و آثارشان را برای نمایش عمومی حاضر کنند، اتفاق خوشایندی است که نوید روزهای بهتری را برای هنر گیلان به همراه خواهد داشت. خانه فرهنگ محفلی است تا فیلمسازان جوان و بی تجربه یا حتی حرفه ای ، بتوانند آثارشان را به راحتی در این مکان نمایش دهند.
در مسیر به این موضوع فکر میکردم که آیا می شود صمیمیت حاضر در این محفل را شاید روزی هم در جشنواره فجر یا رویدادهای فرهنگی بزرگ کشور دید؟ و هرچه که مسیر را طی می کردم و بیشتر فکر می کردم، کمتر به نتیجه ای می رسیدم!
در پایان لازم هست از جناب آقای پرویز فکرآزاد و محمدرضا یکرنگ صفاکار تشکر ویژه ای داشته باشم که با حوصله و تدبیر، مقدمات تهیه این گزارش را مهیا نمودند و روند تهیه این گزارش را تسهیل بخشیدند. حضور این عزیزان دلسوز و کاملاً حرفه ای در امور اجرایی و هنر گیلان، بدون شک افتخاری عظیم برای هنر استان گیلان و البته خانه فرهنگ گیلان محسوب می شود.
تهیه و تنظیم گزارش : میثم کریمی
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.