ونیز ۲۰۱۴ توجهها را در جهان سینما به سوی خود جلب کرده است، اما در آمریکا جشنوارهٔ فیلم تلوراید با چهل و یک سال سابقه در حال برگزاری است، جشنواره ای که بهترین فیلم سالهای اخیر بسیاری از برندگان اسکار در آنجا به نمایش در آمده است: از گقتار پادشاه گرفته تا دوازده سال بردگی و آرگو.
به گزارش مووی مگ به نقل از کافه سینما، گلاب به کارگردانی جان استیوارت با موضوع حوداث سال ۱۳۸۸ ایران و ماجرای مازیار بهاری و کتاب خاطراتش در این جشنواره به نمایش عمومی درآمد.
جان استیوارت درباره نحوه آشناییاش با مازیار بهاری میگوید: «زمانی که از زندان درآمد و به آمریکا و در برنامهٔ من حضور پیدا کرد با او آشنا شدم. با هم دوست شدیم و هر بار که به شهر میآمد میرفتیم به اتفاق صبحانه میخوردیم. او گفت که دارد کتابی مینویسد.»
وقتی از جان استیوارت سوال میشود که شنیدهایم ران هاوارد وجی. جی آبرامز درباره فیلمنامه به شما مشاوره دادهاند، میگوید: «بله. خیلی لطف کردند. در واقع ازهرکسی از صنعت سینما که به برنامه من میآمد این درخواست را میکردم.»
چرا گایل گارسیا برنال را در نقش مازیار بهاری انتخاب کرد؟
پاسخ جان چنین است: «چون مازیار را میشناختم انتخاب بازیگری که نقشاش را ایفا کند دشوار بود. گایل فیلمنامه را خواند و دوست داشت. از بهاری پرسیدم شما چه نظری داری که گایل نقشت را بازی کند و او جواب داد که اگه به اندازهٔ کافی خوش تیپه نقش من رو بهش بده!»
گلاب ظرف پنج هفته در اردن فیلمبرداری شد، آیا تفاوتی با اجرای شوی او داشت؟
«این عملیاتی غریزی بود. نه خیلی مدل کارهای رامسفلد. اما میدانستم قرار است چه جوری باید کار را سروسامان بدهم. ما پنج نفر اصلی را با خودمان بردیم اردن. بقیه عوامل محلی بودند.»
…
جان استوارت در ادامه درباره ادامه جریان فیلم سازی ش پاسخ درستی نمیدهد.
اما گلاب در جشنواره تورنتو هم به نمایش در میآید. واکنش منتقدانی که فیلم را دیدهاند نسبتا مثبت است.
تام گریرسان از اسکرین دیلی مینویسد: «گلاب از نقش آفرینی اصلی و با اعتماد به نفس گایل گارسیا برنال بسیار سود میبرد.»
اسکات فونداس از ورایتی مینویسد: «استیوارت که کارنامهٔ سینمایاش شامل چند نفش فرعی در کمدیهای فراموش شده سالهای ۱۹۹۰ است، شاید یک گزینهٔ عجیب و غریب برای ساختن خاطرات مازیار بهاری باشد.»
تاد مکارتی در هالیوود ریپرتر نظرش چنین است: «شیوهای که داستان بازگو میشود واقعا هر دقیقه شعار دادن نیست بلکه یک پیام کلی دربارهٔ از دست ندادن امید است. آموزههای شخصی وسیاسی در گلاب به خصوص خیلی سودمند و آمرانه نیستند. استوارت و فیلمبردارش بابی بوکوسکی گلاب را سرراست و تماشایی روایت میکنند. همه ی نقش آفرینیها اصیل و بیکم وکاست است. واکنش احساسی نشان دادن به موقعیتها آسان است…»
با این واکنش ها و با توجه به موضوع ملتهب فیلم هیچ بعید نیست که امسال گلاب هم کم و بیش همان مسیری را پیش بگیرد که آرگو در اسکار طی کرد.