صفحه اصلی > سینمای کلاسیک : سینمای کلاسیک : آوای موسیقی – اشک ها و لبخندها ( The Sound of Music )

سینمای کلاسیک : آوای موسیقی – اشک ها و لبخندها ( The Sound of Music )

4

آوای موسیقی : The Sound of Music

کارگردان : رابرت وایز

فیلمنامه نویس : امست لمن

بازیگران :

جولی اندروز / ماریا

کریستوفر پلامر / کاپیتان فون تراپ

الانور پارکر / بارونس

ریچارد هایدن / مکس دتویلر

پگی وود : مادر ابیس2

هیدر منزیس – اوریش / لوئیزا

زمان فیلم : 174 دقیقه

محصول : 1965

جوایز : دریافت اسکار در رشته های بهترین فیلم ، بهترین صدابرداری ، بهترین کارگردان، بهترین موسیقی و بهترین تدوین.  کاندید دریافت اسکار در رشته های بهترین بازیگر نقش اول زن برای جولی اندروز، نقش مکمل زن برای پگی وود ، کارگردانی هنری ، فیلمبرداری و طراحی لباس.

 

داستان فیلم :

ماریا ( جولی اندروز ) راهبه ایی است که عاشق موسیقی و آواز خوانی است و از هر فرصتی برای انجام اینکار استفاده می کند!. ماریا3 اگرچه عاشق موسیقی و آوازخوانی است اما علاقه مند است تا به عنوان یک راهبه مومن هم فعالیت کند. مادر ابیس ( پگی وود ) سرپرست راهبه های کلیسا است. او بهتر از هرکس دیگری می داند که ماریا بیشتر از اینکه یک راهبه باشد، دوست دارد تا یک خواننده باشد. وی به تازگی نامه ایی از یک ارتشی به نام کاپیتان فون تراپ ( کریستوفر پلامر ) دریافت کرده که در آن کاپیتان از مادر ابیس خواسته تا برای تربیت فرزندانش معلمی را به خانه آنها بفرستد. مادر ابیس با توجه به اینکه فکر می کند حضور ماریا در کلیسا نمی تواند کمکی به او بکند، از او می خواهد تا به خانه ی کاپیتان فون تراپ برود و به عنوان معلم فرزندان وی در آنجا مشغول بکار شود. ماریا ابتدا با تصمیم مادر ابیس مخالفت می کند اما سرانجام متقاعد می شود تا چمدانش را ببنند و به شهر سالزبورگ برود. ماریا که عاشق آواز خوانی است، تمام مسیر راه را با آواز طی می کند! و سرانجام به خانه ( قصر کلمه بهتری است ) می رسد. ماریا بعد از اینکه وارد خانه می شود با کاپیتان فون تراپ روبرو می شود که یک ارتشی به معنای کامل است. کاپیتان فون تراپ به ماریا می گوید که نظم مهمترین مساله ایی است که باید در این خانه رعایت شود. او برای نشان دادن وضعیت نظم خانه به ماریاً، فرزندانش را با سوت! فرا می خواند و هفت فرزند وی به مانند سربازخانه ها به خط می شوند و بصورت نظامی خود را به ماریا معرفی می کنند. بعد از این معرفی غیرمنتظره، ماریا به صورت شخصی با بچه ها آشنا می شود و پی می برد که بچه های کاپیتان به هیچ وجه مثل خود او خشک و رسمی نیستند؛ آنها عاشق تفریح و سرگرمی هستند و هرکدام علائق کودکانه ی خاصی دارند. ماریا تصمیم می گیرد برای اینکه بیشتر با بچه ها گرم بگیرد، آنها را با موسیقی آشنا کند. بنابراین او الفبای موسیقی را به کودکان آموزش می دهد و در ادامه آنها را به گروهی آوازخوان مبدل می کند! اما هنگامی که کاپیتان فون تراپ از موضوع اطلاع پیدا می کند، به شدت خشمگین می شود و ماریا را اخراج می کند. ماریا علی رغم میل باطنی اش55 مجبور می شود خانه و بچه ها را ترک کند و به کلیسا و نزد مادر ابیس برگردد. ماریا بعد از کلنجار رفتن با خودش، بالاخره به مادر ابیس می گوید که او یکجورایی عاشق کاپیتان فون تراپ شده است!. مادر ابیس هم ماریا را وادار می کند تا نزد کاپیتان و فرزندانش برگردد تا معنای واقعی عشق را در آنجا بیابد. در خانه کاپیتان فون تراپ نیز بچه ها بسیار دلتنگ ماریا شده اند. آنها میل به غذا ندارند و علاقه ایی هم به خانم تازه واردی به نام بارونس ( الانو پارکر ) که کاپیتان به آنها گفته مادر آینده شان خواهد بود، ندارند. بارون یک اشرافی زاده بسیار راحت طلب است که حوصله سر و کله زدن با بچه ها را ندارد. در این بین ناگهان ماریا بار دیگر نزد بچه ها برمی گردد و بچه ها را غرق در خوشحالی می کند. ورود ماریا با توجه به حضور بارونس در خانه ، باعث می شود تا وی اعلام کند که تنها تا زمان پیدا کردن مادر یا معلم جدید برای بچه ها در کنار آنها خواهد بود. اما بارونس از این امر ناخشنود است زیرا به خوبی می داند که کاپیتان عاشق ماریا شده و این چیزی نیست که از چشمان تیز بین او پنهان بماند. سرانجام در یک شب کاپیتان تصمیم می گیرد به ماریا بگوید که عاشق اوست. ماریا که منتظر گفتن چنین جمله ایی از جانب کاپیتان بود، درخواست او مبنی بر ازدواج را پاسخ می گوید و این دو رسما ازدواج می کنند. اما بعد از ازدواج به دلیل قدرت گرفتن آلمان در جنگ جهانی دوم و مخالفت کاپیتان با نازی ها، آنها مجبور می شوند در یک شرایط سخت از اتریش بگریزند و به کشور دیگری برای زندگی پناه ببرند.

 

درباره آوای موسیقی :

آوای موسیقی را به راحتی می توان در لیست 5 موزیکال برتر تاریخ سینما قرار داد. داستانی عاشقانه که زبانش موسیقی است. بعضی مواقع با خود می گویم که چرا سینما نزدیک به دو دهه است که روند ساخت فیلمهای خشن را در پیش گرفته ( اَره نمونه بارزش است ) ، در حالی که نزدیک به نیم قرن پیش فیلمهایی مانند آوای موسیقی ساخته شده بود که کلمه ع6شق را به خوبی در قالب موسیقی معنا می کرد و بجای آموزش شکنجه به مخاطبانش، عشق ورزی را به آنها می آموخت. آوای موسیقی از معدود فیلمهای موزیکالی است که شما را مجبور می کند 3 ساعت در جلوی تلویزیون به تماشایش بنشینید و در آخر با لخندی که حاکی از رضایت شما از فیلم است، فیلم را به پایان برسانید. آوای موسیقی یک کلاسیک به تمام معناست که هر عاشق سینما باید حداقل یک بار آن را ببیند.

 

کارگردان :

رابرت ارل وایز در سال ۱۹۱۴ در وینچستر، ایندیانا زاده شد. او از سال ۱۹۳۵ در استودیوی RKO به‌عنوان تدوین‌گر صدا مشغول به کار شد و پس از مدتی تدوین فیلم را نیز انجام داد. مهم‌ترین کارهای او در این عرصه، تدوین دو فیلم از آثار اورسن ولز، یکی فیلم مشهور تاریخ سینما همشهری کین (۱۹۴۱) و دیگری امبرسون‌های باشکوه (۱۹۴۲) بودند. تدوین همشهری کین، نامزدی او را برای جایزه اسکار در سال ۱۹۴۱ به‌همراه داشت. موفقیت او در تدوین و نیز اتفاقی که باعث نیمه‌کاره ماندن فیلم کارگردانی دیگر شده بود و او ساخت آن را ادامه داد، باعث شد او وارد دنیای کارگردانی شود.

وایز در کارگردانی نیز موفق بود و ژانر مختلفی را آزمود. درام مشهور می‌خواهم زنده بمانم در سال ۱۹۵۸، موفقیت بزرگی برای او به‌شمار می‌رفت. در سال ۱۹۶۱ فیلم موزیکال داستان وست‌ساید را که اقتباسی آزاد از نمایش‌نامه رومئو و ژولیت بود، به همراه جروم رابینز کارگردانی کرد و با این اثر توانست جایزه اسکار بهترین کارگردانی را که با ۹ اسکار دیگر همراه بود، به‌طور مشترک با رابینز به‌دست آورد. اشک‌ها و لبخندها (۱۹۶۵) دیگر اثر شاخص او بود که جایزه اسکار بهترین کارگردانی را بار دیگر نصیب او کرد. این فیلم پرفروش در مجموع برنده پنج جایزه اسکار شد. وایز تا سال ۲۰۰۰ بیش از چهل فیلم ساخت. وایز در 14 سپتامبر سال 2005 در اثر حمله قلبی درگذشت.

 

بازیگران : 7

جولی اندروز : یکی از بهترین بازیگران تاریخ بریتانیا و کسی که صدایش جادو می کرد. اندروز در اصل بازیگر تئاتر بود، صدای فوق العاده او سبب شده تا به انتخاب اول کارگردانان تئاتری مبدل شود. از جمله بهترین بازیهای اندروز در تئاتر می توان به نمایش بانوی زیبای من اشاره کرد که البته در نسخه سینمایی آدری هیپبورن جایش را گرفت. در عالم سینما نیز اندروز به اندازه کافی موفق بود. او با بازی در فیلم موزیکال آوای موسیقی توانست یک تنه فیلم را به جلو هدایت کند. صدا و اجرای فوق العاده او در هنگام آوازخوانی ، چنان زینتی به آوای موسیقی داد که امروز بعد از گذشت نزدیک به نیم قرن از ساخته شدنش کماکان این فیلم با او بخاطر می آورند. وی همچنین یک سال قبل از ساخته شدن آوای موسیقی ، با بازی در کمدی مری پاپینز توانسته بود اسکاری تصاحب کند. او اگرچه با نقش آفرینی در فیلم ویکتور ویکتوریا ( 1983 ) توانست بار دیگر خود را کاندید دریافت اسکار کند اما در اصل بعد از آوای موسیقی ترجیح داد تا کمتر در عالم سینما بصورت جدی فعالیت کند و بجایش به نویسندگی کتاب کودکان و صداپیشگی در انیمیشن ها رو آورد!. اندروز اکنون یکی از شناخته شده ترین صداپیشگان انیمیشن ها به شمار می رود که بچه ها حتما او را به خوبی می شناسند.

کریستوفر پلامر : بازیگری کانادایی که بیش از نیم قرن است که در سینما فعالیت می کند. اما با اینکه پلامر در نزدیک به 180 فیلم و سریال حضور پیدا کرده! اما بیشتر اهالی سینما او را با فیلم آوای موسیقی و نقش کاپیتان فون تراپ بخاطر می آورند؛ نقشی که اینقدر درباره اش از پلامر سوال کرده اند که خود او هم کلافه شده و بعضاً اعلام می کند که این فیلم اعصابش را خرد می کند!. پلامر اما چند سالی است که بسیار پر کارتر از گذشته شده و در فیلمهای قابل قبول تری هم نقش آفرینی می کند. بازی او در نقش لئو تولستوی در فیلم آخرین ایستگاه ( 2009 ) باعث شد تا او کاندید دریافت اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد شود اما خوش شانس نبود زیرا در آن سال نقش آفرینی کریستوف والتز در لعنتی های بی آبرو تنها گزینه ایی بود که می بایست اسکار به آن اهدا می شد!.9 پلامر  بعد از اینکه نامش بعد از 50 سال به عنوان کاندید اسکار اعلام شده بود گفت : من 80 سالم هست و خب … ممنونم!

 

نکاتی که درباره آوای موسیقی نمی دانید :

رابرت وایز تصمیم داشت تا از یول برنر در نقش کاپیتان فون تراپ استفاده کند.

جلو و پشت خانه کاپیتان فون تراپ در فیلم ، در دو مکان جدا فیلمبرداری شده است

کمپانی پارامونت ابتدا قصد ساخت فیلمی با محوریت داستان خواننده شدن کاپیتان فون تراپ را داشت اما زمانی که آدری هیپبورن از بازی در این فیلم امتناع کرد، پروژه به کل متوقف شد.

صحبت هایی برای حضور شان کانری یا ریچارد برتون هم در نقش کاپیتان فون تراپ شده بود.

جولی اندروز در ابتدا بازی در نقش ماریا را رد کرد چون معتقد بود شخصیت اش در این فیلم شباهت فراوانی به نقش اش در فیلم مری پاپینز دارد!

کیم کارات ( به نقش گریتل ) نمی توانست شنا کند به همین دلیل قرار شد در صحنه ایی که جولی اندروز به همراه بچه ها از روی قایق به داخل آب می افتند، وی کیم را از آب به خشکی بیاورد. اما زمانی که در صحنه قایق واژگون شد، جولی اندروز به یک سمت و کیم کارات به سمت دیگر افتاد و بجای اندروز ، این هیدر مینزیس – اوریش بود که کیم کارات را از آب به خشکی آورد!

ماریا هرگز در طول فیلم کاپیتان فون تراپ را با نام کوچک اش که ” جرج ” بود صدا نمی کند. او وی را کاپیتان، قربان و عزیزم خطاب می کند.

ظاهراً به دوریس دی هم پیشنهاد بازی در نقش ماریا را داده بودند اما او قبول نکرده بود.10

آهنگی که پگی وود (مادر ابیس ) در فیلم می خواند دوبله شده است زیرا پگی وود معتقد بود که برای خواندن زیادی پیر است.

پلامر علاقه ایی نداشت آهنگ ” گل یخ ” را در فیلم اجرا کند زیرا معتقد بود این آهنگ زیادی کهنه است! او نامه ایی به امست لمن ( فیلمنامه نویس ) زد و به او گفت که آهنگ دیگری را جایگزین ” گل یخ ” کند اما لمن از این کار امتناع کرد.

اگرچه صدای کریستوفر پلامر برای آوازخوانی ضبط شده بود اما با درخواست خود پلامر، آهنگهایش دوبله شد.

این فیلم با عناوین مختلفی در جهان به نمایش درآمده است. در اسپانیا این فیلم را با نام ” لبخند ها و گریه ها ” می شناسند، در فرانسه با نام ” ملودی خوشبختی ” از او یاد می کنند ، در برزیل و آرژانتین عنوان ” تازه کار ناشی “! نام این فیلم است و در کشورهای کرواسی ، اتریش و آلمان نام ” آهنگ من ، رویای من ” بر روی او گذاشته شده است. در ایران هم که نام این فیلم را ” اشک ها و لبخند ها ” خطاب کردند.

یک مورد عجیب هم برای فیلم پیش آمده که گفتنش خالی از لطف نیست. هیئت روسای شبکه بی بی سی ظاهراً در یک محفلی ( معلوم نیست کجا!) گفته اند که پس از جنگ اتمی باید فیلم آوای موسیقی را برای مردم به نمایش گذاشت تا روحیه آنها بالا برود!. بی بی سی هیچ وقت این مساله را نه تائید کرد و نه تکذیب. آنها فقط گفتند این یک مورد امنیتی است و ما نمی توانیم به آن پاسخ دهیم!.

اگرچه در انتهای فیلم کاپیتان به همراه خانواده اش از کوه های آلپ به سمت سوئیس می گریزند اما در حقیقت خانواده واقعی فون تراپ چنین کاری نکردند. آنها بعد از سوار شدن بر قطار به ایتالیا گریختند و از ایتالیا به انگلستان و از انگلستان هم به آمریکا.

خانه ایی که در فیلم کاپیتان فون تراپ در آن زندگی می کند، بعد از فیلمبرداری به بازیگری به نام هدی لامر فروخته شد

پلامر برای صحنه ایی که می بایست گیتار بزند آموزش دید. اما به مانند صدایش، صوت گیتارش هم دوبله شد!

آمار جالبی هم درباره اجرای تئاتر آوای موسیقی وجود دارد. تئاتر آوای موسیقی در سال 1959 آغاز به کار کرد و با 1143 اجرا!! جایزه تونی را برای11 بهترین نمایش موزیکال بدست آورد.

بر طبق اظهارات خانواده واقعی فون تراپ ، کاپیتان تا بدین حد خشک و رسمی نبوده است و آنها به همین علت از دست کارگردان فیلم دلخور شدند و از او خواستند تا تصویر متفاوتی از کاپیتان به نمایش بگذارد اما جواب وایز تنها ” نه ” بود!

در داستان واقعی کاپیتان و بارونس به علت حضور ماریا در خانه از یکدیگر جدا نشدند. آنها به دلیل اختلاف عقیده شان بر سر مسائل سیاسی از یکدیگر جدا شدند. بارونس قصد نداشت در مقابل نازی ها مقاومت کند و کاپیتان فون تراپ علاقه ایی به نازی ها نداشت و قصد داشت در مقابل آنها ایستادگی کند.

پورتیا نلسون تنها بازیگری بود که هم در اجرای تئاتری آوای موسیقی حضور داشت هم در نسخه سینمایی.

 

دیالوگ های فراموش نشدنی :

بارونس : یه جایی اون بیرون یک خانمی هست که مطمئنم هرگز یک راهبه خوب نمی شه.

کاپیتان فون تراپ : شما باید لباستان را عوض کنید قبل از اینکه بچه ها شما را با این لباس ببینند.

ماریا : اما من لباس دیگه ایی ندارم. ما وقتی که وارد کلیسا شدیم تمام لباس هامون رو به فقیرها دادیم

کاپیتان : پس چرا این یکی را ندادید؟

ماریا : فقیرها این یکی رو نخواستن!

12

کاپیتان فون تراپ : شما موسیقی رو دوباره به این خونه آوردید. من فراموشش کرده بودم

کاپیتان فون تراپ : شما دوازدهمین پرستاری هستید که بعد از مرگ همسرم به اینجا آمدید تا از بچه هایم پرستاری کند. من مطمئنم شما پیشرفت قابل ملاحظه ایی نسبت به آخرین پرستار دارید چون اون تنها 2 ساعت اینجا دوام آورد!

کاپیتان فون تراپ ( بعد از اینکه صدای آواز را می شنود ) : این چیه؟

ماریا : آواز

کاپیتان فون تراپ : بله می فهمم که این صدای آوازه اما چه کسانی در حال آواز خوانی هستند؟

ماریا : بچه ها

کاپیتان فون تراپ : بچه ها ؟
ماریا : من یادشون دادم که یه آهنگ برای بارونس بخونن

کاپیتان فون تراپ : خب خانم ، من یکسری پاسخ صادقانه از شما می خواهم

ماریا : بله قربان!

13

کاپیتان فون تراپ : این واقعا اتفاق افتاده یا من فقط تصور کردم که بچه های من امروز در حال بالا رفتن از درخت بودند؟

ماریا : بله کاپیتان!

کاپیتان فون تراپ : صحیح. بعد می تونم سوال کنم اون چی بود که در تن بچه ها ….

ماریا : لباس

کاپیتان فون تراپ : آه! این اسمی که برایش بکار می برید؟

ماریا : من اون لباس هارو با پارچه های پرده ایی که در اتاقم نصب بود درست کردم!

کاپیتان فون تراپ : پرده؟

ماریا : هنوز خیلی از اونها مونده. بچه ها با این لباس ها تمام شهر را دور زدند

کاپیتان فون تراپ : یعنی شما می خواهید به من بگید که بچه های من با لباس هایی که از پرده اتاق درست شده بود ، در تمام مدت در شهر سالزبورگ بودند؟

ماریا : بله و خیلی هم خوش گذشت!

 

منتقدان چه گفتند :

مایکل ویلیمینگتون : آوای موسیقی همه چی دارد؛ موسیقی ، صحنه های رمانتیک، بچه های شیرین ، منظره طبیعی فوق العاده ، اشارات مذهبی ، کمدی و در آخر کمی ماجراجویی و توطئه

 

آیا آوای موسیقی به فارسی دوبله شده است؟ ( برگرفته از نوشته میثم کریمی )

یکی از بهترین های تاریخ دوبله ایران ، فیلمی که کاملا به فارسی برگردانده شده بود و حتی ترانه های آن نیز فارسی بود! به راستی کمتر فیلمی در تاریخ ایران وجود دارد که تا به این حد در آن ظرافت دوبله بکار رفته باشد. ژاله کاظمی در نقش ماریا صاف و ساده است. راهبه ای که شباهت چندانی به راهبه های دیگر ندارد و ترجیح می دهد بجای عبادت در کل روز ، به دشت و صحرا برود و بزند زیر آواز!  شخصیت ماریا به خودی خود دوست داشتنی است اما هنر دوبله ژاله کاظمی است که ماریا را تبدیل به یکی از خاطره انگیزترین دوبله های ایران می کند. هنرنمایی ژاله کاظمی از صحنه ای آغاز می شود که وارد خانه کاپیتان فون تراپ می شود و برای اولین بار با وی روبرو می شود. اما کاظمی تنها غول دوبله فیلم نیست! ابوالقاسم تهامی نژاد با صحبت در نقش کاپیتان فون تراپ ، یکی از بهترین کارهای خودش را به نمایش می گذارد. شخصیت خشک و بی روح کاپیتان فون تراپ با صدای خشک تهامی نژاد ( که اغلب صدای وی را در نقشهای کمدی شنیده ایم ) در مقابل شخصیت ساده و دوست داشتنی ماریا همراه با صدای دلنشین و عاشقانه ی ژاله کاظمی ، سبب شده تا بهترین کار دوبله را در تاریخ ایران شاهد باشیم. از دیگر نکته های بیاد ماندنی فیلم اشک ها و لبخند ها، دوبله تمامی آهنگ ها و شعرهای فیلم است. اشک ها و لبخندها اصلا یک فیلم موزیکال است و در کمال حیرت شاهد هستیم که همه شعرهای اصلی فیلم در دوبله ایرانی تبدیل به فارسی شده است. از جمله سکانس های موزیکال ماندگار این فیلم می توان به صحنه آواز خواندن ماریا برای بچه ها در اتاقش یا صحنه ای که به همراه بچه ها به شهر می روند اشاره کرد. توصیه بنده این است که فیلم را از دست ندهید.

 

 

دُرسا کیانفر

کپی برداری از مطالب سایت تنها با ذکر دقیق لینک سایت MovieMag.IR و نویسنده مطلب مجاز است.

به جمع طرفداران مووی مگ در فیس بوک بپیوندید

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها