سینمای ایران در سالهای دور یکی از اصیل ترین سینماهای جهان به حساب می آمد که فیلمهایش رنگ و بویی کاملاً ایرانی داشت؛ فیلمهایی نظیر « گاو» مثال خوبی برای یادآوری آن دوران است. این سینما با اینکه حتی در دهه های 60 و 70 هم توانست اصالت خود را حفظ کند، اما با شروع دهه ی 80 مشکلات آن آغاز شد. کم کاری سازندگان در ارائه اثر فاخر در سینما سبب شد تا پای کمدی های نازل به سینما باز شود، تا حدی که امروز بیش از نیمی از فیلمهای ساخته شده در ایران معمولاً کمدی نازل هستند!. این کمدی های سخیف و نازل را که نادیده بگیریم، با فیلمهایی روبرو هستیم که کپی برابر اصل نمونه های خارجی اش هستند. ساخت بازسازی فیلمهای مطرح خارجی در چند سال اخیر رشد قابل توجهی داشته و این اتفاقی نیست که به نفع سینمای ایران باشد، بعلاوه اینکه اکثر این بازسازی ها تا به امروز فاجعه بوده اند!. در این مقاله قصد داریم به 5 فیلم ایرانی مشهور ساخته شده براساس نمونه ی خارجی اش بپردازیم. لازم به ذکر است که نمونه های کمتر شناخته شده این بازسازی ها نظیر فیلم « عیالوار» ساخته پرویز صبری که یک کپی کامل از فیلم « تنها در خانه » بود، را از این لیست حذف کردیم و تنها به ساخته های مشهور اکتفا کرده ایم.
5- زن بدلی ( بازسازی از روی مرد خانواده ) : یکی از فاجعه ترین بازسازی هایی که از روی نمونه ی خارجی اش انجام شد. این فیلم داستان زن موفقی را به تصویر می کشد که کلی پول دارد اما چون ازدواج نکرده خوشبخت نیست! او یک روز صبح از خواب بلند می شود و می بیند که 2 کودک و یک شوهر دارد و… این فیلم یک کپی کامل از فیلم مرد خانواده با بازی نیکلاس کیج و تئا لئونی بود. نکته جالب درباره این فیلم این است که حتی بعضی از دیالوگ های فیلم هم به همان شکل اصلی باقی مانده و تغییری نکرده بود. البته کاملا واضح است که در ساخت این فیلم بعضی ملاحظات انجام گرفته است؛ به عنوان مثال جای مرد و زن در زن بدلی تغییر کرده و اینبار زن آدم پولدار داستان شده است!. البته همانطور که احتمالا می دانید، مرد خانواده فیلم رمانتیک بود که مسائل زناشوئی را هم مطرح می کرد اما خیالتان راحت باشد که در زن بدلی هیچ حرف و حدیثی در این باره زده نمی شود. برایم مشخص نیست که چرا کارگردان اصرار بر به تصویر کشیدن همان سکانس های مرد خانواده در زن بدلی داشته است؟ به عنوان مثال سکانس تحویل هدیه سالگرد ازدواج یکی از جالب ترین صحنه های مرد خانواده بود اما این سکانس در زن بدلی به شکلی کاملاً عجیب و غریب دستخوش تغییرات فرهنگی شده است و زن به جای اینکه در کنار شوهرش خوابیده باشد، در یک مکان دیگر و… 10 دقیقه ی پایانی فیلم هم که رسما احتیاج به کارگردانی نداشت چون دقیقاً همانی است که در مرد خانواده بود ؛ با همان دیالوگ!. صحنه هایی که ماهایا پطروسیان در فرودگاه به رامبد جوان می گوید : ما ازدواج کردیم ، 2 تا بچه هم داریم ، تو کار می کنی اما نه مثل قبل و… کُفر تماشاگر را حسابی در می آورد!.
4- دو خواهر( بازسازی از روی دو تا بسه ) : جایگاه این فیلم در سینمای ایران جاودان خواهد بود چراکه تنها فیلمی است که بازسازی صحنه به صحنه یک فیلم دیگر است!. هندی ها سالهاست که رو به بازسازی تقریباً نما به نمای فیلمهای هالیوود آورده اند اما با اینحال فکر نمی کنم فیلمی داشته باشند که تمام جزییات آن را هم بازسازی کرده باشند و دو خواهر از این بابت در ایران یک رکورد محسوب می شود!. دو خواهر براساس فیلمی تحت عنوان « دو تا هم زیاده » با بازی آنتونیو باندراس که یکی از فیلمهای گمنام دهه ی 90 بود، ساخته شده است. داستان هم از این قرار است که یک شیادی در مراسم ختم افراد مختلف ( البته پولدار ) حضور پیدا می کند و ادعا می کند که تابلوئی که در دست دارد متعلق به آن مرحوم بوده و به این ترتیب آنها را تیغ می زند. شاید بیشترین شانسی که محمد بانکی به عنوان تهیه کننده و کارگردان این فیلم آورده این بود که فیلم اصلی اثر چندان شاخصی در سینما به حساب نمی آید. با اینحال کسانی که سینما را با ذره بین دنبال می کنند به خوبی مچ او را گرفتند و بدتر از آن اینکه متوجه شدند او حداقل زحمت ممکن را برای ساخت فیلم کشیده چراکه حتی نماهای دوربین را هم مشابه منبع اش گرفته است!.
3- چپ دست ( بازسازی از روی 50 قرار اول ) : سامی در یک رستوران در حال انجام بازی بیلیارد است که ناگهان چشمش به دختری می افتد که در گوشه ایی روی صندلی نشسته و به فکرش می رسد که برود تا سر صحبت را با او باز کند. بعد از کلی ترفند و کلک ، سامی موفق می شود با سارا دوست شود اما در روز بعد که سارا باز هم به آنجا می آید و بر روی صندلی خودش می نشیند، سامی را بخاطر نمی آورد چون حافظه او یکروزه است!. این فیلم هم تقریباً کپی مو به موی فیلمی تحت عنوان 50 قرار اول با بازی آدام سندلر و دریو باریمور بود. نکته جالب درباره این فیلم این است که فیلمنامه نویس محترم حتی زحمت تغییر ظاهری شخصیت های داستان را هم به خود نداده، به عنوان مثال شخصیت سرآشپز چاق فیلم 50 قرار اول، در چپ دست جایش را به رابعه اسکویی داده که وضعیت اش کاملا مشابه همان سرآشپز است!. بقیه کاراکترها نظیر برادرِ ورزشکار دختر یا دوست خل و چل مرد ، هم در فیلم حضور دارد. مهمترین نکته درباره چپ دست این است که هنگام تماشایش به شدت حالتان بد می شود و به زمین و زمان ناسزا می گویید!. 50 قرار اول کمدی – رمانتیک نسبتاً قانع کننده بود که شیمی 2 شخصیت اصلی داستانش اصلی ترین امتیاز این فیلم محسوب می شد، اما در چپ دست همه چیز مصنوعی و به شدت آزار دهنده است. شخصیت اصلی داستان در چپ دست از طرفی سعی کرده تا داستان را به جلو هدایت کند و از طرف دیگر سعی کرده تا تماشاگر کم انتظار ایرانی اش را هم راضی کند به همین دلیل به شدت لوده و تیکه انداز! و… است. این فاجعه سینمایی را به کسی توصیه نمی کنم.
2- آتش بس ( بازسازی از روی آقا و خانم اسمیت ) : آقا و خانم اسمیت اکشنی معمولی بود که به سبب اتفاقات پشت پرده اش توانست به شهرت زیادی دست پیدا کند. به واسطه همین فیلم بود که براد پیت با آنجلینا جولی آشنا شد و پیت هم همسرش یعنی جنیفر آنیستون را طلاق داد تا با جولی باشد. اما این فیلم نسخه ایرانی هم دارد و آن ساخته ی خانم میلانی به نام آتش بس بود. البته این فیلم تغییرات زیادی نسبت به منبع اش داشت مانند اینکه شخصیت های اصلی به جای اینکه مامور باشند ، 2 مهندس بودند ( کسی قبول می کند که این 2 مهندس بودند؟!) و مهمتر از همه اینکه مانند تمام فیلمهای میلانی ، بحث فمینیسم در آتش بس موج می زد!. با اینحال این فیلم توانست با توسل به ستاره هایش ( گلزار و افشار ) به یکی از پرفروش ترین و محبوبت ترین فیلمهای ایرانی مبدل شود. البته خود میلانی هیچ وقت قبول نکرد که فیلمش یک کپی ایرانیزه شده از فیلم آقا و خانم اسمیت بوده و اعلام کرد که فیلمنامه او اورجینال بوده است!. بالاخره باید ایرانی بودنمان را ثابت کنیم ، اینطور نیست؟!
1- آژانس شیشه ایی ( بازسازی از روی بعد از ظهر سگی ) : این یکی به نظرم تنها نمونه موفق بازسازی از یک فیلم هالیوودی بوده است. آزانس شیشه ایی بازسازی فیلم بعد از ظهر سگی با بازی آل پاچینو بود که انصافاً اثری ماندگار و کم نقص بود. نکته جالب درباره آژانس شیشه ایی این بود که کارگردانش ( ابراهیم حاتمی کیا ) با صداقت اعلام کرد که این فیلم را از روی بعد از ظهر سگی ساخته و تنها محیط و دلیل گروگانگیری را با توجه به شرایط روز جامعه تغییر داده است. نتیجه اش هم فیلمی با دیالوگ های تیز و نیش دار شد که حتی تا به امروز نیز تازگی و طراوت خود را حفظ کرده. آژانس شیشه ایی تنها نمونه ایی است که به استناد به آن می توان گفت که بازسازی یک اثر خارجی به خودی خود کار بدی نیست به شرط اینکه بتوان آن را به خوبی پرورش داد و با فرهنگ مردم آن کشور هماهنگ کرد. باید اعتراف کنم که از جهاتی حتی آژانس شیشه ایی در مقایسه با بعد از ظهر سگی فیلم به مراتب بهتر بود!.
میثم کریمی
کپی برداری از مطالب سایت تنها با ذکر دقیق لینک سایت MovieMag.IR و نویسنده مطلب مجاز است