این روزها همه جا صحبت از سریال تاریخی، حماسی و فانتزی «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) است. علاوه بر این که با پخش اپیزود چهارم از فصل هفتم این سریال، داستان به اوج هیجان خود رسیده و تماشاگران بی صبرانه منتظر آگاه شدن از نتیجه ی نبردهای سریال هستند.
به گزارش مووی مگ به نقل از روزیاتو، حمله ی هکرها به سامانه های شبکه اچ بی اُ و سرقت فیلمنامه ی اپیزود چهارم و بخش هایی از فصل بعدی سریال و همچنین سریال های دیگر این شبکه بیش از پیش بر خبرسازی سریال «بازی تاج و تخت» در رسانه ها افزوده است.
نکته ی جالب تر این که چند روز قبل از پخش اپیزود چهارم این سریال به طور رسمی توسط شبکه ی اچ بی اُ، نسخه ای با کیفیت پایین از این ایپزود در یک شبکه ی هندی پخش شد که خشم مقامات شبکه ی اچ بی اُ را در برداشت. با این وجود به نظر می رسد که هیچ کدام از این اتفاقات از هیجان سریال و علاقه ی تماشاگران به آن نکاسته و طرفداران سریال «بازی تاج و تخت» بدون توجه به این حواشی، از این سریال خوش ساخت و سرگرم کننده لذت می برند. یکی از جنبه های زیبایی شناختی و جالب سریال «بازی تاج و تخت» نبردها، کشتارها و توطئه های شخصیت های اصلی داستان است که حقیقتاً انسان را متحیر می سازند.
اما نکته ی جالب تر این است که اگر چه نویسنده ی داستان سریال از تخیلات خود در به تحریر درآوردن این عناصر استفاده کرده اما هر یک از آن ها در واقع تمثیلی از یک رخداد واقعی تاریخی هستند. در ادامه ی این مطلب قصد داریم شما را با ۵ اتفاق مهم این سریال که به یک واقعه ی تاریخی اشاره دارند آشنا کنیم. با ما همراه باشید.
۱- نبرد و دشمنی بین استارک ها و لنیسترها برای استادان تاریخ بسیار آشنا خواهد بود
شاید عبارت «جنگ رُزها» (War of the Roses) عبارت ترسناکی برای شما نباشد اما باید بدانید که این نبرد خونین و دشمنی مطلق در اواخر قرن پانزدهم، انگلستان آن زمان را پر از آشوب و اضطراب کرده و باعث شده بود اتحادی در میان دو بخش بزرگ جامعه ی این کشور در آن دوران در میان نباشد. این دشمنی های آشکار و خونین در اصل بین خانواده های یورک و لنکستر در جریان بود. شاید این نام ها نیز برایتان آشنا باشند زیرا به خانواده های استارک و لنیستر نیز شباهت های ظاهری جالبی دارند.
جالب تر این که همانند سریال «بازی تاج و تخت» برنده ی نبرد بین این دو خانواده کسی جز خاندان لنکستر نبود که پس از سال ها خونریزی و دسیسه چینی به این مهم دست یافتند. اما خاندان تودور از دشمنی این دو خاندان نهایت استفاده را برد و در نهایت بر تخت سلطنت تکیه زد. آن ها در اقدامی جالب رُز تودور را به عنوان نماد خاندان خود انتخاب کردند که ترکیبی از رُز سفید خاندان یورک و رُز سرخ خاندان لنکستر بود.
۲- نبرد حرامزاده ها بین جان اسنو و رمزی بولتون تمثیلی از پیروزی کارتاژی ها است
واقعه ی موسوم به «نبرد حرام زاده ها» (The Battle of the Bastards) در سریال «بازی تاج و تخت» که جان اسنو شجاع و خوش قلب را در مقابل رمزی بولتون قصی القلب و البته باهوش قرار داد یکی از پربحث ترین، جذاب ترین و تماشایی ترین صحنه های فصل ششم و تمام فصل های این سریال بود. صحنه های خشن، خونین و متحیر کننده ی این نبرد برای همیشه در ذهن مخاطبان سریال باقی ماند اما این نبرد نیز علاوه بر طرفداران سریال توجه استادان تاریخ را نیز برانگیخت و برای آنان کاملاً آشنا بود. بر اساس ادعاهای برخی رسانه ها، سازندگان این سریال نبرد حرام زاده ها را از نبرد موسوم به «نبرد کانی» (Battle of Cannae) الهام گرفته اند.
این نبرد معروف که در سال ۲۱۶ میلادی رخ داد یکی از پیروزی های تاکتیکی و متحیر کننده ی تمام تاریخ به شمار می آید.هانیبال، سردار معروف کارتاژی پس از حدود دو سال حمله و تاخت و تاز در شبه جزیره ی ایتالیا نام خود را به عنوان یک فرمانده نظامی افسانه ای که علی رغم تعداد کمتر سپاهیانش، نیروهای دشمن را محاصره کرده و شکست می داد در تاریخ ثبت نمود. در نبرد حرام زاده ها نیز رمزی بولتون در آرایش نظامی نیروهای خود از حمله ی گازانبری مشابهی استفاده کرد. اما برخلاف آن چه که در تاریخ رخ داده است در نهایت جان اسنو موفق شد به کمک نیروهای کمکی فرستاده شده از ایری به رهبری لرد بیلیش حلقه ی محاصره ی رمزی را شکسته و از مرگ حتمی رهایی یابد.
اما در مورد نبرد کارتاژها باید بدانید که تمامی لژیون رومی محاصره شده سلاخی شدند که در میان ۷۰٫۰۰۰ کشته ی این نبرد سردار شهیر رومی، لوسیوس آملیوس پاولوس نیز دیده می شد. اما داماد پاولوس با نام سیپیو آفریکانوس بعدها در زاما یک بار و برای همیشه هانیبال را شکست داد و نیروهای وی را از بین برد.
۳- رویه ی پوست کندن افراد در میان خانواده ی بولتون به یک رسم مشابه در دوران باستان اشاره دارد
پرت شدن از قصر به بیرون به صورت زنده یکی از بدترین اشکال مردن در سریال «بازی تاج و تخت» بود اما از همه بدتر عادت خانواده ی بولتون بود که افراد را زنده زنده پوست می کندند و همین رویه باعث شد که رمزی بولتون به عنوان یکی از منفورترین شخصیت های منفی تاریخ تلویزیون شناخته شود. اما این عادت وحشتناک خانواده ی بولتون تنها از قوه ی تخیل جورج آر آر مارتین نشأت نگرفته و در واقع یک سلسله پادشاهی باستانی نیز معمولاً از این شیوه برای مجازات مخالفان استفاده می کرده است. بر اساس ادعای منابع تاریخی یکی از شاهان آشوری به نام آشور ناسیرپال دوم بسیاری از نجیب زادگان کشور را به جرم تبانی و قصد توطئه پوست کنده و پوست آنان را روی جنازه هایشان انداخت. پوست برخی از این افراد بر روی جاهای بلندی مانند دیوارها آویزان شد.
۴- دیوار یخی بزرگ و مرتفع وستروس یک معادل واقعی دارد
مارتین گفته است که فکر دیوار یخی بزرگ سریال برای اولین بار در سفری که به اسکاتلند داشته به ذهن او خطور کرده است. وی در این باره می گوید:” روی دیوار هادریان ایستاده بودم و سعی می کردم احساس یک سرباز رومی که از مناطقی مانند سوریه یا ایتالیا به این مکان فرستاده شده اند را تصور کنم. ایستادن در این مکان، خیره شدن به دور دست ها بدون این که بدانی چه چیزی از میان جنگل خود را نشان خواهد داد را تصور کنم”. دیوار هادریان یک دیوار یخی تحمیلی نبود و همچنین از مردم انگلیس در برابر زامبی های زمستانی ترسناک مراقبت نمی کرد.
ساخت این دیوار در سال ۱۲۲ پس از میلاد مسیح و ظاهراً برای جدا کردن رومی ها از مردم بومی منطقه که انگلیسی بودند شکل گرفت. بنابراین دیوار یخی وستروسی برای جلوگیری از ورود وحشی ها به سرزمین های وستروس تمثیلی زیبا از درک رومی ها از مردم بومی انگلستان است که آنان را به چشم انسان هایی متمایز و متفاوت (منفی) می انگاشتند و با ساخت این دیوار سعی می کردند خود را از ان ها دور نگه داشته و وجهه ای غیرانسانی، بیگانه و وحشی به آن ها بخشیده و بدین ترتیب رفتار ناخوشایند و غیرعادلانه ی خود با آن ها را توجیه کنند.
۵- اتفاقات مشابه زیادی مانند عروسی سرخ در طول تاریخ رخ داده است
صحنه های کشتار تعدادی از خانواده ی استارک در واقعه ی موسوم به «عروسی سرخ» یکی از غیرمنتظره ترین، خونین ترین، هنری ترین و غیرقابل باورترین صحنه های شبه مهمانی بود که تاکنون در تلویزیون پخش شده است. اما باید بدانید که اتفاق مشابهی در سال ۱۵۷۴ در ایرلند رخ داده است. رییس یک خاندان ایرلندی به نام سر برایان مک فلیم اونیل بر قلمرو کلانابوید حکومت می کرد و از قبل توسط دربار انگلستان به وی مقام شوالیه اعطا شده بود. اما وقتی که وی حمایت ملکه انگلستان را از دست داد شروع به مقابله با نیروهای سلطنتی کرد.
در نهایت وی والتر دِوِروکس، اِرل اسکس (Earl of Essex) را در جریان مهمانی های کریسمس به قصرش دعوت کرد تا در مورد شرایط صلح با او مذاکره کند. در نهایت با اشاره ی ارل اسکس، سر برایان،هسر و خانواده اش دستگیر شده و ۲۰۰ نفر از نزدیکانش در برابر چشمان او بدون هیچ ترحمی قتل عام شدند. پس از آن نیز نوبت به سر برایان و خانواده اش رسید که یک یک از دم تیغ گذرانده شدند.
اتفاق نسبتاً مشابهی نیز در اسکاتلند در جریان قتل عام گلنکو (Massacre of Glencoe) در سال ۱۶۹۲ رخ داد. فرمانده رابرت کمپبل و ۱۲۰ تن از سربازانش به دعوت و اجازه ی رییس خاندان مک دونالد در قصر خانوادگی ان ها مشغول استراحت بودند. بعد از دو هفته کمپبل پیامی را دریافت کرد مبنی بر این که به خانواده ی مک دونالد حمله کند. بدین ترتیب در یک شب زمستانی در حالی که سربازان کمپبل مشغول بازی کردن با قربانیان خود بودند و مانند روزهای قبل با آن ها از رویاهای زیبا سخن می گفتند ناگهان به دستور کمپبل تمامی مردان خاندان مک دونالد از جمله خود او را قتل عام کردند.
اتفاق تاریخی دیگری نیز که با عروسی سرخ شباهت های زیادی دارد با نام «شام سیاه» در اسکاتلند و در سال ۱۴۴۰ رخ داد. بر اساس منابع تاریخی مشاوران شاه جیمز دوم که تنها ۱۰ سال سن داشت از قدرت گرفتن و گستاخی خاندان داگلاس به شدت ترسیده بودند. از این رو ارل ۱۶ ساله ی خاندان داگلاس و برادر کوچکترش را به قصر ادینبورو دعوت کردند. داگلاس ها و شاه دوران خوشی را می گذراندند و هیچ چیزی غیرعادی و خطرناک به نظر نمی رسید. در انتهای مراسم شام، سر یک گاو نر سرو شد که نماد خاندان داگلاس بود. این موضوع نیز مانند آن چه که در عروسی سرخ رخ داد یک نشانه و علامت بود. سپس دو مهمان جوان به سرعت در حالی که شاه از ماجرا اطلاعی نداشت به بیرون از تالار برده شده و بعد از یک دادگاه فرمایشی گردن زده شدند.