داستان فیلم :
یک روستای جنگ زده با اهالی فقیر، هربار مورد حمله راهزن ها قرار می گیرد. به همین جهت اهالی روستان تنها راه چاره را استخدام چند سامورایی برای مقابله با آنان دانند اما…
کارگردان:
آکیرا کوروساوا (Akira Kurosaw) : کارگردان، نویسنده و تهیهکننده ژاپنی بود. وی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین و مهمترین فیلمسازان تاریخ سینما شناخته میشود. وی در طول زندگی حرفهای ۵۷ سالهاش، ۳۰ فیلم ساخت.
آکیرا کوروساوا در ۲۳ مارس ۱۹۱۰ در حومه توکیو به دنیا آمد. او آخرین فرزند خانوادهای پرجمعیت بود، اما وقتی کوروساوا به جوانی رسید، بیشتر اعضای خانواده به زیر چنگال مرگ رفته بودند و خانواده کوچک شده بود.
پدر کوروساوا مدیر دبیرستانی وابسته به ارتش ژاپن بود و با درایت و انضباطی سختگیرانه فرزندان خود را تربیت میکرد. پدر در عین حال به سینما علاقهمند بود و غالباً فرزندان خود را با خود به سینما میبرد.
کوروساوا در ۱۷ سالگی خانه پدر را ترک گفت و به دنبال حرفهٔ نقاشی رفت. او در توکیو در محله تفریحات «شبانه»، با برادر بزرگترش هیگو همخانه شد. این برادر با عالم هنر محشور بود و زندگی بیقیدی داشت. در کنار او آکیرا با سینما و ادبیات و هنرهای نمایشی ژاپن آشنا شد.
هیگو در سالنهای سینما «راوی» شده بود. در زمان سینمای صامت، یک «راوی» کنار اکران فیلم، رو به تماشاگران میایستاد، ماجراها و گفتارهای فیلم را برای تماشاگران تعریف میکرد، تا آنها راحتتر داستان فیلم را دنبال کنند. با رشد فنی سینما و رواج فیلمهای ناطق، این حرفه به خطر افتاد، و راویان سینماها بیکار شدند. هیگو از درد و غصه خودکشی کرد.
زمانی که کوروساوا به سن جوانی رسید، سه برادر او به کام مرگ فرورفته بودند. پس از مرگ هیگو، کوروساوا نقاشی را رها کرد، به استودیوهای تولید فیلم رفت و تقاضای کار کرد. او را به عنوان دستیار کاجیرو یاماموتو، از فیلمسازان صاحبنام روزگار، به کار گرفتند.
کوروساوا فراوان مطالعه میکرد و ذوق ادبی داشت. او با نیرو و تلاشی خستگیناپذیر به نوشتن فیلمنامه پرداخت و تا سال ۱۹۴۳ برای حدود ۵۰ فیلم سناریو نوشت.
کوروساوا رضایت تهیهکنندگان را جلب کرد و در سال ۱۹۴۳ موفق شد اولین فیلم خود را به نام «داستان جودو» کارگردانی کند. این فیلم او را به عنوان کارگردانی بااستعداد در سینمای ژاپن مطرح کرد. پس از جنگ و اشغال کشور توسط نیروهای آمریکایی، صنعت سینمای ژاپن دگرگون شد، اما کوروساوا توانست به کار خود ادامه دهد.
تا پیش از راشومون (۱۹۵۱) کوروساوا یازده فیلم سینمایی کارگردانی کرده بود، اما با این فیلم بود که نگاهها را در سراسر جهان خیره کرد. این فیلم تحولی بود بنیادین نه تنها در کار کوروساوا، بلکه برای سینمای ژاپن که تا آن زمان در غرب چندان شناخته شده نبود. نمایش این فیلم در جشنواره سینمایی ونیز بیتردید رویدادی تعیینکننده بود. فیلم جایزه «شیر طلایی» فستیوال را برنده شد.
با راشومون تماشاگران غربی از کمال فنی و قدرت بیان فیلمی از ژاپن شگفتزده شدند. بسیاری از سینمادوستان برای نخستین بار دریافتند که در ژاپن صنعت سینمایی توانا و مجهز وجود دارد که اینک بزرگترین چهره آن آکیرا کوروساوا است.
راشومون یک داستان قدیمی را با فرم روایتی پیچیده و چندلایه روایت میکند، بدون آن که لحظهای به پراکندگی دچار شود. چفت و بست فیلم محکم، صحنههای آن همبسته و ترکیب نهایی آن بینهایت منسجم است. فیلم با زبانی کاملاً تصویری، از چند دیدگاه و زوایای گوناگون دربارهٔ یک قتل بیرحمانه گزارش میدهد.
پس از پخش جهانی «راشومون»، سینمادوستان نه تنها در ژاپن، بلکه در سراسر جهان، برای نمایش هر فیلم کوروساوا انتظار میکشیدند.
بازیگران :
توشیرو میفونه (Toshirô Mifune) : «میفونه» در طول فعالیت حرفهای خود در نزدیک به 170 فیلم به ایفای نقش پرداخت که برخی از بهترین آنها را «کوروساوا» کارگردانی کرده بود. فیلمهایی همچون «راشومون»، «هفت سامورایی»، «اریکه خون» و «یوجیمبو» که محصول همکاری او با «کوروساوا» بودند موجب شد او یکی از شناختهشدهترین هنرپیشههای آسیایی در غرب باشد. وی دارای شخصیتی جدی بود که در نقشآفرینیهای او نیز به چشم میخورد. به اعتقاد برخی، «میفونه» بنیانگذار کاراکتر «جنگجویان خانه به دوش» بود که در فیلمهای وسترن اسپاگتی و کارگردانهایی همچون «سرجیو لئونه» به چشم میخوردند. گفته میشود که «کلینت ایستوود» از جمله نخستین آمریکاییهایی به شمار میرفت که ایفای چنین کاراکترهایی را (عمدتاً در فیلمهای وسترن) برعهده گرفت.
«میفونه» در سینمای غرب نیز حضور داشت و در فیلمهایی همچون «آفتاب سرخ» -در کنار «چارلز برانسون» و «آلن دلون»- به ایفای نقش پرداخت. او از اینکه نتوانسته بود حضور گستردهتری در غرب داشته باشد چندان خشنود نبود. او با ایفای نقش در سریال کوتاهی با نام «شوگان» در آمریکا بیش از پیش مطرح شد و حتی نامزدی جایزه «امی» را نیز در کارنامه خود دید. میفونه همچنین 2بار جایزه بهترین هنرپیشه را از سوی جشنواره فیلم «ونیز» دریافت کرد و یکبار نامزد جایزه «بفتای» بهترین هنرپیشه خارجی شد. او همچنین به خاطر سهم خود در شناساندن سینمای ژاپن در دنیای غرب جایزه ویژه جشنواره «مونترال» را دریافت کرد. این بازیگر از سوی مجله «امپایر» بهعنوان نودمین ستاره فیلم تاریخ در فهرست 100 نفره جای گرفت. در سال 2006 نیز برای ایفای نقش در فیلم «یوجیمبو» بهعنوان هفتادوهشتمین ایفای نقش برتر تاریخ فیلمسازی انتخاب شد. «میفونه» هنرپیشه مورد علاقه «کوروساوا» بود. این کارگردان اعتقاد داشت که «میفونه» دارای نبوغی است که او پیشتر هرگز در دنیای فیلم ژاپن با آن برخورد نکرده بود. سرعت و زمانبندی او نیز مورد تحسین «کوروساوا» بود.
لبته «میفونه» نیز برای «کوروساوا» احترام بسیاری قائل بود. وی درباره «کوروساوا» میگفت: «اینکه فیلمهای ژاپنی در غرب شناخته میشوند بیشتر بهخاطر فیلمهای «آکیرا کوروساوا»ست. اینکه من هم در اینجا و هم در خارج شناخته میشوم هم به خاطر او است. هرچیزی را که میدانم، عملا او به من آموخت و او بود که برای نخستینبار مرا بهعنوان یک هنرپیشه به خودم معرفی کرد. «کوروساوا» این توانایی را داشت که استعدادهای تو را که هرگز نمیدانستی در وجودت هست متبلور کند. کار بسیار سختی است اما هر فیلم با او یک مکاشفه است.» او در جای دیگری میگوید: «من به هیچ یک از فیلمهایم جز آنهایی که با او (کوروساوا) انجام دادهام افتخار نمیکنم.» اما بعد از فیلم «ریشقرمز»، راه این دو نام بزرگ از یکدیگر جدا شد و چند اتفاق نیز در آن تاثیر داشت. یکی از آنها به خود فیلم «ریشقرمز» بازمیگشت. بسیاری از هنرپیشههای همعصر «میفونه» در طول یک سال در چندین فیلم به ایفای نقش میپرداختند اما از آنجا که فیلم «ریشقرمز» نیاز به آن داشت که «میفونه» ریش طبیعی داشته باشد، او به مدت 2 سال (زمان تکمیل فیلم) از بازی در فیلمهای دیگر ناتوان شد و همین مساله فشارهای مالی زیادی را برای او به وجود آورد و میان او و «کوروساوا» نیز مشکلاتی پدیدار شد. در کنار عوامل دیگری که بعدها به وجود آمد کاملا این دو هنرمند از هم جدا شدند. اما در دوران اختلاف نیز «کوروساوا» به هنر «میفونه» ایمان داشت و در مصاحبهای که انجام داد اینگونه اظهار کرد: «اگر میفونه نبود فیلمهایی که با او ساختم وجود نداشتند.» همچنین در همین دوران، «کوروساوا» جایزه «کاواشیتا» را به «میفونه» اهدا کرد اما سرانجام در سال 1993 این دو فیلمساز به نوعی با یکدیگر آشتی کردند و این اتفاق در مراسم ترحیم دوست آنها «ایشیرو هوندا» روی داد. در این مراسم، «میفونه» و «کوروساوا» برای لحظهای چشم در چشم یکدیگر شدند سپس با چشمانی اشکبار یکدیگر را در آغوش گرفتند تا به این ترتیب به چندین دهه پرهیز از یکدیگر پایان دهند. البته آنها هرگز دوباره با یکدیگر همکاری نکردند و دوستی آنها هم مانند گذشته نشد. در سال 1992 وضع سلامت جسمانی «میفونه» بحراني شد. گفته میشود که دلیل این مشکل کار بیش از حد بود. او به آرامی زندگی خود را در محیط خانه دنبال کرد اما مرگ همسرش موجب شد او از نظر روحی در وضع نامناسبی قرار گیرد. «توشیرو میفونه» سرانجام در 24 دسامبر 1997 بر اثر نارسایی چند ارگان حیاتی بدن در 77 سالگی درگذشت. او میگفت: «عملکردهای من در فیلمها همیشه عالی نبوده اما من همیشه در جوهر، یک ژاپنی راستین بودم».
نکاتی که احتمالا درباره « هفت سامورایی » نمی دانید :
ایده ابتدایی آکیرا کوروساوا برای ساخت فیلم درباره سامورایی این بود که یک روز از زندگی یک سامورایی را به تصویر بکشد. اما بعدها نظر او تغییر کرد و داستان حفاظت سامورایی ها از یک دهکده را نوشت و کارگردانی کرد.
کوروساوا برای تک تک شخصیت های اصلی فیلم مدتها وقت صرف کرده بود تا جزئیات آنها را تکمیل کند. این جزئیات شامل رفتارها، عادات غذایی، نحوه صحبت و… بود. تا قبل از کوروساوا هیچ کارگردان ژاپنی هرگز اینچنین جزئیاتی را درباره شخصیت های فیلمش ننوشته بود.
تمام هفت شخصیت سامورایی فیلم براساس سامورایی های تاریخی ژاپن خلق شده اند.
اغلب از « هفت سامورایی » به عنوان نخستین اثر اکشن مدرن سینما نام برده می شود.
برای اولین بار در تاریخ سینما، در فیلم « هفت سامورایی » بود که از تکنیک اسلوموشن در لحظات دراماتیک استفاده شد.
آکیرا کوروساوا در « هفت سامورایی » برای نخستین بار از چند دوربین برای ضبط صحنه های فیلم استفاده کرد و این عادت را در فیلمهای بعدی اش هم تکرار کرد.
داستان فیلم در سال 1586 رخ می دهد.
از « هفت سامورایی » در اغلب نظرسنجی ها به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ژاپن نام برده است.
اجداد خودِ آکیرا کوروساوا نیز سامورایی بودند و 100 سال پیش از زمان ساخته شدن فیلم زندگی می کردند!
تویشرو میفونه گفته که فیلم محبوبش « هفت سامورایی » است و نقش محبوبش هم کیکوچیو، به این جهت که در این نقش خودش بوده است!
در جریان فیلمبرداری چندین بار وقفه ایجاد شده بود چون برای سکانس پایانی فیلم تعداد اسب های مورد نیاز کم بود!
کوروساوا پیشنهاد ساختن فیلم در استودیو را نپذیرفت چراکه معتقد بود در این شرایط بازیگران حس و حال لازم را نخواهند داشت.
با 207 دقیقه، « هفت سامورایی » طولانی ترین فیلم آکیرا کوروساواست.
گفته شده که توشیرو میوفنه مرتباً فیلم شیرهای وحشی در طبیعت را تماشا می کرده تا بتواند به نقش آفرینی اش نزدیک شود!
میوفنه گفته بود که قرار بوده نام فیلم « شش سامورایی » باشد.
« هفت سامورایی » فیلم محبوب جورج لوکاس است.
استودیو توهو برای نمایش فیلم در آمریکا 50 دقیقه از اثر را کوتاه کرد چراکه معتقد بود آمریکایی ها حوصله تماشای کامل فیلم را نخواهند داشت!
« هفت سامورایی » سومین فیلم پرفروش ژاپن در سال 1954 بود.
این فیلم همچنین در لیست ده فیلم محبوب آندره تارکوفسکی حضور دارد.
نازنین آفاق
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی می گردد.
به خانواده بزرگ جامعه مجازی مووی مگ بپیوندید
هفت سامورایی : Seven Samurai
کارگردان : آکیرا کوروساوا
نویسنده : آکیرا کوروساوا ، شینوبو هاشیماتو
بازیگران :
توشیرو میفونه / کیکوچیو
تاکشی شیمورا / کامبی
کیکو تسوشیما / شینو
زمان : 207 دقیقه
محصول : 1954
مهمترین افتخارات : نامزد اسکار بهترین فیلمبرداری سیاه و سفید ، نامزد اسکار بهترین طراحی لباس سیاه و سفید