در دو سال اخیر دواین جانسون تبدیل به پولسازترین ستاره سینمای اکشن شده است. این لقب برای اینکه بتوانیم او را در انواع و اقسام آثار اکشن تماشا کنیم کافی به نظر می رسد. ما در چند سال اخیر وی را در زلزله مهیب شاهد بوده ایم و البته جدال با گوریل و تمساح و هر جانور دیگری که بتوان آن را در ابعاد بزرگتر مشاهده کرد! حالا او با « آسمان خراش » به سینماها بازگشته. اثری که داستان آن در هنگ کنگ اتفاق می افتد تا بهرحال تماشاگران پرشمار چینی نیز سهمی از دواین جانسون در کشورشان داشته باشند. کشوری که حالا تولید محصولات مشترکش با هالیوود افزایش یافته و آثار بیشتری را مشاهده می کنیم که داستان آنها به نحوی در چین می گذرد.
« آسمان خراش » درباره ماموری به نام ویل ( دواین جانسون ) است که سالها پیش به دلیل یک حادثه یک پای خود را از دست داده و هم اکنون از پایی مصنوعی استفاده می کند. ویل حالا مشاور امنیتی است و در جدیدترین ماموریت خود باید سیستم امنیتی ” برج مروارید ” که بلندترین برج جهان نیز می باشد را بررسی کند اما در همین حال یک سری نامرد روزگار از راه می رسند و تمام سیستم ها را مختل کرده و برج را به آتش می کشند. این در حالی است که زن و بچه ویل در داخل برج هستند و…
شاید بتوان گفت « آسمان خراش » در بخش روایت داستان شباهت هایی به نخستین قسمت های مجموعه « جان سخت » با بازی بروس ویلیس دارد اما این فقط مربوط به نحوه روایت داستان می باشد و جزئیات اجرا بسیار متفاوت از اثر مذکور است. در جدیدترین فیلم آقای دواین جانسون المان های سینمایی که می توان از آن به عنوان “هردنبیل ” نام برد وجود دارد. این نام به قامت اثر مذکور آمده چراکه فیلمنامه مشخصی در اثر به چشم نمی خورد و تمام جزئیات داستان اعم از شخصیت پردازی و منطق روایی با حداقل تمرکز به رشته نگارش درآمده. به نظر می رسد که فیلمنامه « آسمان خراش » در یک دورهمی صمیمی به رشته نگارش درآمده که در آن گفته شده با کلمات « دواین جانسون – چین – چیزی شبیه امپایر استیت و عیال و بچه ها » داستان دو خطی بنویسید تا پولی به جیب زده باشیم!
نکته عجیب و البته تکراری که می توان در اکثر آثار اکشن ” هردنبیل ” با آن مواجه شد، منطق در داستان است. آنچه که فیلم در اینجا به مخاطب ارائه می کند برجی مرتفع با جزئیات امنیتی فراوان است که هیچ بشری نمی توان باعث تهدید آن شود اما در ادامه داستان هرآنچه فیلم تشریح کرده برعکس از آب در می آید و قهرمان ما از هر سوراخ عجیب و غریبی که فکرش را بکنیم، وارد ساختمان می شود و کار خود را پیش می برد و در این بین پایی هم دارد که کاربرد بسیار بیشتری از یک پای مصنوعی دارد. پایی که در لحظاتی از فیلم قهرمان داستان را وارد محدودیت می کند اما در دقایقی که نیاز نیست، به یکباره نقص آن فراموش می شود؛ گویی که هیچوقت تفاوتی میان پای مصنوعی و طبیعی وجود نداشته است. البته فراموش نکنیم که این پا در نهایت قرار است کارایی بسیار فراتری داشته باشد،چیزی شبیه به پای تفنگی رز مک گوان در فیلم « سیاره وحشت ».
شخصیت های منفی داستان نیز در « آسمان خراش » دنیای خاص خود را دارند. شخصیت هایی با حداقل میزان شعور و قدرت تحلیل که به سبک سالهای دهه هشتاد فقط چهره ای خشن از خود بر جای گذاشته اند و اگر فیلم کمی همت به خرج می داد می شد همه آنها را با سربندی در سر و موهایی بلند و بازوهای بزرگ شاهد بود! آنان افرادی هستند که برای رسیدن به مقاصدشان معمولاً بدترین و سخت ترین راه ممکن را انتخاب می کنند اما مشخص نیست چگونه توانسته اند سر از این برج سراسر امنیتی درآورند!
اما اگر آدمهای داستان را کنار بگذاریم و چندان اهمیتی به آنان ندهیم، می توان گفت که « آسمان خراش » در بخش های اکشن خود همان اثری است که از آن انتظار می رود. سازندگان در اینجا یک ساختمان بسیار مرتفع در اختیار داشته اند و یک دواین جانسون. نتیجه چنین مواد اولیه ای، چندین پرش از ارتفاع بلند و ملعق ماندن در بین زمین و آسمان و البته گوشمالی ملت در داخل این برج بوده است که فیلم به خوبی از پس انجام آن برآمده و هر آنچه که تماشاگر در این بخش نیاز داشته در اختیار او قرار داده است. جالب آنکه سازندگان در بخش هایی از صحنه های اکشن، مخصوصاً در سکانس جرثقیل جاذبه را فراموش کرده اند و تعریفی جدید از آن ارائه داده اند.
در بخش بازیگری، دواین جانسون مشخصاً مبرا از تمام ایرادات است چراکه در نهایت اوست که توان سرپا نگه داشتن اثر را دارد و به لطف حضور اوست که بسیاری از افراد به تماشای فیلم می نشینند و باید گفت که کار خود را هم به خوبی انجام داده است با این توضیح که « آسمان خراش » ابداً فیلم بازیگر محوری نیست و بازوی بزرگ به توانایی بازیگری افراد ارجحیت داشته. در طرف دیگر فیلم نیو کمبل حضور داشته که نقش خیلی مهمی جز مادر و همسر قهرمان که گاهاً مفید هم واقع می شود نداشته است. تماشای دوباره نیو کمبل پس از سالها در یک فیلم با اکران گسترده جالب توجه است. بازیگری که سالهای سال به عنوان ستاره فیلم « جیغ » مطرح بود اما پس از آن از سطح اول هالیوود فاصله گرفت.
« آسمان خراش » را نباید خیلی جدی گرفت. هدف از ساخته شدن این فیلم نه بیان پیام های اجتماعی یا سیاسی بلکه پولسازی تمام عیار بوده و برای رسیدن به این اصل تمام ویژگی های لازم نیز بکار گرفته شده. انتقال لوکیشن به چین به جهت بازاریابی جذاب این منطقه و سرهم کردن یک داستان بی سر و ته با سکانس های اکشن فراوان اما بی معنی، تمام چیزی است که در « آسمان خراش » می توانید پیدا کنید و تصمیم بگیرید که آیا خواهید توانست از تماشای آن لذت ببرید یا خیر.
منتقد : میثم کریمی
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی می گردد.
به خانواده بزرگ جامعه مجازی مووی مگ بپیوندید
آسمان خراش (Skyscraper)
کارگردان : Rawson Marshall Thurber
نویسنده : Rawson Marshall Thurber
بازیگران :
Dwayne Johnson…Will Sawyer
Neve Campbell…Sarah Sawyer
Pablo Schreiber…Ben
Noah Taylor…Mr. Pierce
رده سنی : PG-13 ( مناسب برای افراد بالای 13 سال)
ژانر : اکشن
زمان : 102 دقیقه