آقا در هفته ای که گذشت خبر رسید که سرکار خانم پانته آ بهرام به دلیل طلبش از تهیه کنندگان سریال « دلدادگان» حاضر نشده در سکانس پایانی فیلم شرکت کند و سازنده ها هم مجبور شدن تا یه پایان بندی عجیب و غریب رو به خورد مخاطب بدهند.
اما این وسط یک کمپینی راه افتاده علیه خانم بهرام که باید بیاد و عذرخواهی کنه و به مردم بی احترامی کرده و این حرفها. اقا این حرفها دیگه به نظر ما کلیشه شده و باید تمومش کرد.
اینقدر مورد داشتیم بازیگر سریال رو تموم کرده و چند سال هم ازش گذشته و هنوز طلبش رو ندادن و در آخر هم معلوم نیست چی شده که نگو! دیگه حساب و کتاب مالی این حرفها رو نداره که. بازیگر قرارداد می بنده و طبق قرارداد باید پولش رو هم بگیره و اگه نگیره ایراد از سمت تهیه کننده هست نه بازیگر.
از این جهت، به دلیل آنچه که « سنت شکنی توسط بازیگر » می نامیم، لوح زرینی را به خانم بهرام تقدیم می کنیم و امیدواریم حالا که در سینما حساب و کتاب وجود نداره و منبع بودجه ها نامشخصه، دیگه حداقل در سریالهای تلویزیونی یاد بگیرید که دستمزدها رو به موقع پرداخت کنید تا دیگه اون پرونده های قطور گذشته رو باز نکنیم که کی ، کجا چند سال دستمزدش رو از فلان سریال نگرفته و تلفن هایی که خاموش میشن و دیگه روشن نمیشن!
در هفته ای که گذشت امیریل خان ارجمند مصاحبه ای انجام داد و گفت که زمانه، زمانه بدی شده و در سینما همه چیز شده روابط و افراد با تجربه که خاک صحنه خوردن و بازیگرای خوبی هستن دستشون کوتاه مونده از سینما.
ما هم اینجا ضمن همدردی با جناب ارجمند معتقد هستیم که بازیگرانی مثل ایشان که ابداً آشنا و روابطی در سینما نداشتن و از زمین های خاکی امجدیه کارشون رو در امر بازیگری آغاز کردن، باید بتوانند نقش بیشتری در سینما ایفا کنند. والا ، مگه میشه اینهمه آدم توی سینما باشه به خاطر اینکه پسرخاله شون سفارشش رو کرده یا دوستان و آشناهایی دارن که بهرحال یجوری باعث شدن اینا در سینما فعال بشن! چرا همه مثل امیریل خان ارجمند نون بازوتون رو نمی خورید و بدون روابط سینما نمی آیید؟!
از این رو، به دلیل آنچه که « بابا تو دیگه کی هستی » می نامیم، تمشک زرینی را به جناب ارجمند تقدیم می کنیم که راجع به چیزی مصاحبه کرده که اولین ترکشش به خود او اصابت میکنه نه دیگران! امیدواریم ایشان و پدرشان ، داریوش ارجمند سلامت باشند و از ایشان هم می خواهیم تا هنگام تشریف بردن به منزل پدرشان و صرف شام چرب ، سلام ما را به پدر بزرگوارشان که ظاهراً هیچ ارتباطی به سینما ندارند برساند!
در هفته ای که گذشت یک مورد جوگیری ترسناک هم داشتیم که گند زد به اعصاب و روان ما. داستان از این قرار هست که یک بنده خدایی بلند شده رفته نشسته « مغزهای کوچک زنگ زده » هومن سیدی رو تماشا کرده و بعدش جوگیر شده و اومده پدر دوستش رو با اسید و چاقو به شدت مجروح کرده و الان هم بازداشت شده.
آخه این چه کاریه می کنی پسر! جنبه هم خوب چیزی هست… بعد بچه ها میان اینجا متن منتشر میکنن که چرا سطح فیلمهای ایرانی پائینه و هیچ چیز واقعی داخلش پیدا نمیشه و اینا. بفرما ، یکی شون که نیمچه خشونت داخلش بود الان یکی جوگیر شده و زده یکی رو ناکار کرده! چرا کاری می کنید که هیچوقت نشه با خیال راحت به مرحله بعد رفت و همش گیم اور بشیم!
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که « جوگیر …رَکی » می نامیم، تمشک زرینی را به این فرد تقدیم می کنیم که رفته فیلم دیده و بعدش دست به خشونت زده و الانم طبق معمول داره میگه پشیمانم و نمیدونم کی بهم گفت اینکارو بکنم!
در هفته ای که گذشت آلک بالدوین داشت برای خودش رانندگی می کرد و بعدش اومد ماشینش رو پارک کنه که ظاهراً اونجا با یکی دعواش میشه و میزنه زیر گوش اون بنده خدا و پلیس هم دستگیرش میکنه!
تا جایی که ما می دونیم بالدوین خان، اعصاب درست و حسابی نداره و قبلا هم چند مورد با ملت درگیر شده بوده به همین جهت اینبار دیگه گفتیم یک تمشک زرین بهشون تقدیم کنیم تا بی تمشک ما رو ترک نکنند.
از این رو، به دلیل آنچه که « اوی یارو، میزنمت با زمین یکی بشی ها! » می نامیم، تمشک زرینی را به آلک خان بالدوین تقدیم می کنیم که کنترل خشم نداره و مثل برادرهاش همچین اعصاب درست و درمانی نداره. راستی صحبت برادران بالدوین شد، آلک خان ؟ بقیه برادرهات چی شدن دقیقا!؟ کسی از اینا خبر داره ؟
ذره بین
* شما می توانید گزینه های ” لوح زرین بگیر یا تمشک بگیر” سینمایی یا تلویزیونی تان را به ما معرفی کنید تا آنها را در همین بخش معرفی کرده و جوایزشان را تقدیمشان کنیم!
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی می گردد.
به خانواده بزرگ جامعه مجازی مووی مگ بپیوندید