قسمت پنجم فصل هشتم « بازی تاج و تخت » همانطور که پیش از این امیلیا کلارک وعده داده بود، سراسر هیجان و جنگ بود بطوریکه سستی برخی از اپیزود های فصل هشتم را جبران کرد. در این قسمت بالاخره ما شاهد نبرد با ارتش سرسی بودیم و هیجان تماشای آن با توجه به اتفاقات اپیزود چهارم بیش از گذشته بود. با هم به بررسی اپیزود پنجم فصل هشتم می پردازیم با این هشدار که این متن بخش هایی از داستان را لو خواهد داد و اگر قسمت پنجم را مشاهده نکرده اید، لطفا ادامه متن را نخوانید.
قسمت پنجم با یک اتفاق مهم آغاز می شود و طی آن واریس تصمیم می گیرد طرفِ خود را تغییر دهد و به جان اسنو اطلاع می دهد که اعتمادی به اهداف ملکه ندارد اما جان را پادشاهی شایسته می داند. این موضوع زمانی که به گوش دنریس می رسد وضعیت به مراتب بدتری پیدا می کند و روحیه اش نیز شکننده تر می گردد. تغییرات آشکار در وضعیت ملکه زمانی هویدا می شود که او متوجه می شود جان اسنو حقیقت ممنوعه را به سانسا گفته و حتی او نیز به وی خیانت کرده است. دنریس که در فصل هشتم همواره تلاش می کرده تا از در صلح وارد شود و وعده ملکه صلح را به مردمان بدهد، در یک دیالوگ آشکار می سازد که دیگر اعتقادی به محبوب بودن توسط مردم ندارد و ترجیح می دهد آنها از او ترسیده و به وحشت بیفتند تا فرمانبردارش باشند! نشانه ای آشکار از خودکامگی دنریس که روند آن را در طول فصل های گذشته نیز مشاهده کرده بودیم.
در قسمت پنجم بیش از هر زمان دیگر تنهایی دنریس عیان می شود. مشاور معتمد او به وی خیانت کرده و حتی جان اسنو و تیریون هم فاصله چندانی با روی گردانی از او ندارند. در این شرایط دنریس تصمیم می گیرد معادله جنگ را برخلاف مصالحی که پیش از این دنبال می کرده پی بگیرد. او جنگ را با موفقیت پشت سر می گذارد و دیری نمی پاید که ناقوس نیز به صدا در می آید تا نشانه ای بر تسلیم شدن شهر باشد. این به معنای پایان جنگ و سیطره بر هفت اقلیم است، اما خشمی که در قلب دنریس سایه افکنده و عطشی که برای گرفتن انتقام دارد، خیلی زود او را به خودکامه ای دیوانه مبدل می سازد. آتش خشم او تمام مردمان را از میان می برد و حتی در این خصوص سربازهای داخلی خود نیز در امان نیستند!
شاید مهمترین اتفاقی که پس از تصمیم نهایی دنریس حائز اهمیت است، مشخص شدن وضعیت جان اسنو با او باشد. اسنو در فصل هشتم همواره پشتیبان دنریس بوده و او را ملکه خود اعلام کرده و از تصاحب تاج و تخت خودداری می کرده اما او زمانی که در میدان نبرد،عدالت را گم می کند و خیره به اطراف و مرگ هایی که یکی پس از دیگری نقش می بندد باقی می ماند، به نظر می رسد که راهی جز مقابله با دنریس در ذهنش نیافته است. او سربازان خود را مشاهده می کند که به دشمنِ تسلیم شده حمله کرده و آنها را قتل عام می کنند. سربازانی که مانند ملکه شان، سراسر خشم و کینه هستند و به کودک و بزرگسال رحمی نمی کنند و این چیزی نیست که جان اسنو از عدالت انتظار داشت. حتی آریا استارک نیز در زبانه های آتش اژدهای دنریس به این سو و آن سو می دود و به دنبال راهی برای نجات دادن زندگی خود است. او قطعاً وضعیت را بغرنج تر از مبارزه با پادشاه شب می بیند چراکه دنریس به مراتب دیوانه تر از همیشه شده!
اما ایرادی که می توان به قسمت پنجم بازی تاج و تخت وارد دانست، صحنه عظیم جنگ است. در اپیزود قبلی شاهد بودیم که یورون با شلیک چند تیر موفق شد اژدهای دنریس را نابود سازد و همچنین به راحتی کشتی های دشمن را نابود سازد. اما در این قسمت به یکباره دنریس با اژدهای خود بر فراز ناوگان یورون حاضر شده و تمام ناوگان را به آتش می کشد بی آنکه کوچکترین تهدیدی متوجه او باشد! در شهر و قلعه نیز وضعیت بهتر نیست و چند ده هزار نیروی سرباز از کماندار گرفته تا سربازان پیاده نظام، هیچگونه مزاحمتی برای اژدها ایجاد نمی کنند و به راحتی شهر توسط یک اژدها به آتش کشیده می شود! شاید اگر قرار بر به روئین تن بودن اژدها بود، بهتر می بود اتفاقات قسمت چهارم نیز رخ نمی داد تا سریال به این شکل دچار تناقض نشود. بطور کل باید گفت که جنگ نهایی سریال یکی از ساده ترین جنگ های ممکن برای جان اسنو و دنریس بود؛ با این توضیح که قرار بود ارتش آنها خسته باشد و این یک نقطه ضعف برای جوخه شان باشد!
اما از نقاط قوت این اپیزود می توان به ساختن سکانس های جنگ اشاره کرد که سرنوشت برخی از شخصیت ها نیز به خوبی در آن نیز مشخص شد. یکی از تصمیمات درست و اصولی سازندگان این اپیزود، استفاده از دوربین روی دست و روایت سوم شخص از آریا در صحنه های نبرد بود که هیجان بی نظیری را به مخاطب القا می کرد. آریا در یک موقعیت کاملاً متناقض و البته جالب، در حال فرار در درون شهر، به مردمان برای فرار از چنگال دنریس کمک می کرد! سکانس های فرار او از اژدها و مرگ بهترین بخش های این اپیزود را تشکیل می داد. نبرد جذاب و تماشایی میان سندور و برادر بزرگتر نیز از کیفیت ساخت بالایی برخوردار بود. جنگ آن دو در پله های لغزان قلعه در جایی که در پس زمینه، اژدها شهر را به نابودی کشانده، یکی از جذاب ترین لحظات بصری سریال را خلق کرد و با پایانی تحسین برانگیز نیز همراه شد، جایی که بالاخره اراده بر ترس از آتش غلبه شد.
اما شاید همگان منتظر بودند که سرسی بتواند به دست دنریس کشته شود و یا حداقل آریا استارک که پادشاه شب را از میان برداشته بود، کار او را یکسره نماید. اما باید صادق باشیم، چنین مرگی برای سرسی محتمل به نظر نمی رسید و بهتر می بود که جیمی سهمی در پایان یافتن زندگی او داشته باشد. اما در این اپیزود بهترین تصمیم ممکن گرفته شد و آنها که دوقلو محسوب می شوند، عاشقانه در کنار یکدیگر تا آخرین لحظه باقی ماندند تا نه توسط دنریس و جنونش، بلکه توسط ویرانه های خود شهری که بر آن حکمفرمایی می کردند از بین بروند.
حالا تنها یک اپیزود از فصل نهایی « بازی تاج و تخت » باقی مانده است و به این ترتیب بسیاری از تئوری های احتمالی نیز پایان می یابد. پیش از این بخشی هایی از فیلمنامه فصل هشتم « بازی تاج و تخت » لو رفته بود و اشاره هایی به پایان بندی سریال نیز شده بود ( در مورد اپیزود پنجم آن اطلاعات درست بود! ). باید منتظر ماند و دید که آیا دنریس تبدیل به خودکامه ای جدید و ملکه ای وحشت آفرین برای مردمان هفت اقلیم خواهد شد یا جان اسنو مانند همیشه برای حفاظت از عدالت و شرافت، دست به اقدامی دیوانه وار خواهد زد؟ آنچه که در قسمت پنجم دیدیم جنگ و جنون بود، اما برای قسمت اخر باید انتظار چه چیز را بکشیم؟
منتقد : رضا توسلی
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی می گردد.
به خانواده بزرگ جامعه مجازی مووی مگ بپیوندید