یکی از ژانرهایی که اغلب کمترین انعطاف در محتوای داستان در آن مشاهده می شود، ژانر ورزشی است. در تاریخ سینما به ندرت اتفاق افتاده که فیلمی درباره ورزش ساخته شود و پایبند به کلیشه های رایج ( که فکر می کنم همگی آن را حفظ باشند! ) این سبک از فیلمها نبوده باشد. این کلیشه ها معمولا در چند حالت خلاصه می شوند که از جمله آنها ” بازیکن بدرد نخور، قهرمان می شود ” ، ” بازیکن مصدوم بهتر از بازیکن اصلی است ” ، ” پدر یا مادر باعث و بانی موفقیت ورزشکاران هستند و توانایی فرزندشان چندان ملاک مهمی نیست! ” . فکر می کنم تماشای این نوع فیلمها بدترین تجربه ای است که هر تماشاگر حرفه ای سینما تا به امروز داشته است ( فیلم بیسبالی رابرت ردفورد را به خاطر بیاورید! ). فیلم « نوچه » هم به مربوط به ژانر ورزش است اما نوآوری های جالبی دارد که باعث شده از فیلمهای معمول ژانر ورزش فاصله بگیرد!
داگ گلات ( شان ویلیام اسکات ) جوان سرخوشی است که تا هیچ فعالیت مفیدی به جز دردسر درست کردن در زندگی اش انجام نداده است. داگ در حالی این وضعیت را دارد که پدر و حتی برادر او در زندگی شخصیشان انسانهای کاملاً موفقی هستند و اعتبار اجتماعی بسیار بالایی هم دارند. شاید تنها ویژگی داگ که البته چندان به کار نمی آید، قدرت مشت های او باشد که می تواند هر انسانی را زمین گیر کند! در یکی از همین روزها، داگ به همراه دوستش برای تماشای مسابقه ی محلی هاکی روی یخ به محل برگزاری مسابقه می روند و در حین تماشای مسابقه، ناگهان با یکی از بازیکنان تیم هاکی روبرو می شود که در مقابل او قد علم کرده و داگ هم یکی از مشت های کوبنده خودش را نثار این بازیکن نگون بخت می کند و او را بی هوش ، نقش بر زمین می کند! قدرت مشت عجیب داگ سبب می شود تا مربی تیم محلی، وی را برای بازی در تیم آماتور خود دعوت کند و…
نکته ای که باعث شده تا « نوچه » متمایز از فیلمهای کسل کننده ژانر ورشی باشد، عدم تمرکز کارگردان بر مقوله ورزش بوده است. در واقع در « نوچه » شما کار چندانی با مسابقات هاکی و شکست و پیروزی در آن ندارید بلکه فیلم از شما می خواهد تا داستانَ داگ گلات و موقعیت های جدید زندگی اش را دنبال کنید. به همین جهت خوشبختانه در این مقاله صحبتی از ورزش هاکی و قوانین اش را به میان نمی آورم تا حوصله شما هم سر برود!
« نوچه » در اصل یک فیلم کمدی است که توانسته به خوبی حق مطلب را ادا کند. موقعیت های کمدی فیلم روی هم رفته می تواند اسباب خنده شما را فراهم کند. در « نوچه » بهترین صحنه ها زمانی است که مشت های داگ بر صورت حریفان فرود می آید و دندانهای حریفان یکی پس از دیگری از جای خود خارج می شوند و خونریزی هایی ایجاد می شوند که اغلب پایانی ندارند! اگرچه بسیاری بر این باور هستند که این قبیل صحنه ها تنها خشونت را در این ورزش خشن ترویج می کند ( می دانید که ورزش هاکی از خشن ترین ورزشهای جهان است که اگر اهل دعوا و مرافه نباشید، امکان ندارد بتوانید در آن پیشرفت کنید! ) اما به نظر من این صحنه ها بیش از آنکه خشن باشند، بارِ کمدی دارند و تلفیقصحنه های آهسته با موسیقی کلاسیک نیز در جهت هرچه بیشتر فانتزی کردن این صحنه ها بکار رفته اند. البته نباید از کنار انتقاد هوشمندانه فیلم نسبت به خشونت موجود در بازی هاکی روی یخ چشم پوشی کرد. مایکل داوس کارگردان این فیلم، ابتدا داگ را فرد بدرد نخوری معرفی می کند که ویژگی اش مشت های محکمی هست که در مواقع درگیری نثار دیگران می کند و در ادامه هم به تماشاگر عنوان می کند که تنها جایی که این نوع انسانها می توانند موفق شوند، ورزش هاکی روی یخ است! و در اواخر داستان هم تلنگری به شخصیت داستان می زند که آگاه باشد آدم بهتری است و جایش در هاکی روی یخ نیست!
اما متاسفانه « نوچه » علی رغم تمام ویژگی های مثبتش از مشکل فیلمنامه هم رنج می برد که مخصوصاً در بخش درام، ضعیف و ناپخته است. در بخش درامِ داستان ما شاهد رابطه ای جالب بین داگ و دختری به نام اِوا ( با بازی خوب آلیسون پیل ) هستیم که متاسفانه گسترش داده نمی شود و در همان حالت خام اولیه باقی می ماند. همچنین فیلم در اواسط ، جذابیت ابتدایی اش را به جهت فقدان سوژه جدید از دست می دهد و هر آنچه را که ما در نیمه دوم فیلم می بینیم، سوژه های تکرار شده بخش اول فیلم است که به مخاطب ارائه می شود و این مشکل سبب از دست رفتن رغبت تماشاگر برای دنبال کردن داستان تا به انتهاست.
البته این مشکل با حضور موفق بازیگران در نقشهای اصلی، تا حدودی کمرنگ شده است. شان ویلیام اسکات در نقش داگ گلات، بعد از مدتها حضور موفقی به عنوان نقش اصلی بر پرده سینماها داشته است و آن خباثت همیشگی هم کماکان در چهره اش به وفور یافت می شود! ویلیام اسکات از جمله بازیگران هالیوود است که اغلب با حضور در نقش نوجوانان شرور به شهرت رسیده ( معروف ترین آنها بازی در نقش استیفر در سری فیلمهای « کیک آمریکایی » بود که او را به شهرت جهانی رساند ) و ظاهراً هم خودش متوجه شده که مردم او را در چنین نقشهایی بیشتر می پسندند! ویلیام اسکات در « نوچه » عالی است و می توانم بگویم که بیش از نیمی از جذابیت فیلم به واسطه حضور او رقم خورده! ویلیام اسکات به ویژه در صحنه هایی که آن خنده عریض و تحقیر آمیز معروفش را به نمایش می گذارد، بسیار جذاب و دیدنی می شود! آلیسون پیل در نقش معشوقه داگ اگرچه فرصت خودنمایی پیدا نکرده و شخصیت اش هم بیش از حد ساده و کلیشه ای است، اما با اینحال چشم ها را به سوی خود جذب می کند. در کل باید بگویم که جنس رابطه بین اِوا و داگ ، نسبت به آثار تین ایجری و البته فیلمهای کسل کننده ورزشی ، در مرحله بسیار بالاتری قرار دارد که باعث می شود بتوانیم « نوچه » را تا به انتها با دقت دنبال کنیم.
در نهایت باید بگویم که تماشای « نوچه » تجربه با ارزشی است که می تواند تماشاگران زیادی را راضی کند. لطفاً این فیلم را با خلاصه داستانش قضاوت نکنید چراکه ورزش هاکی روی یخ تنها بهانه ای برای رخداد اتفاقات جالب برای داگ در این فیلم است، فیلم کمدی تر از آن هست که ورزش هاکی روی یخ بخواهد آن را به یخ تبدیل کند.
منتقد : میثم کریمی
کپی برداری از مطالب مووی مگ تنها با ذکر دقیق لینک سایت MovieMag.IR و نویسنده مطلب مجاز است.
به جمع طرفداران مووی مگ در فیس بوک بپیوندید
کودَن : Goon
کارگردان : Michael Dowse
نویسنده : Jay Baruchel ، Evan Goldberg
بازیگران :
Seann William Scott…Doug Glatt
Jay Baruchel…Ryan
Alison Pill…Eva
Liev Schreiber…Ross Rhea
و……………
ژانر : کمدی
درجه سنی : R ( مناسب برای افراد بالای 17 سال )
زمان : 92 دقیقه