جدیدترین اثر لئوس کاراکس پس از چند سال در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و مطابق انتظار، واکنشها به آن بسیار متفاوت بود. کاراکس این بار هم مخاطبینش را در دنیایی دیوانهوار به حال خود رها کرده که هیچ شباهتی به فیلمهای دیگر ندارد و برای مقایسه آن تنها میتوان اثر را با کارهای پیشین خودِ کارگردانش مقایسه کرد.
داستان فیلم درباره کمدینی به نام هنری مک هنری (آدام درایور) است که شیفته یک خواننده اپرای مشهور به نام آن (ماریون کوتیار) میشود. این دو پس از ازدواج، صاحب فرزندی میشوند و به نظر میرسد همه چیز درباره این زوج ایدهآل است تا اینکه اختلافی میان آن ها پدیدار میشود و…
لئوس کاراکس، فیلمساز بسیار گزیده کاری است که اغلب به فاصله چند سال آثارش را روانه سینما میکند. سینمای کاراکس برخلاف جریان اصلی سینما، قصهگو نیست و تاکید حداکثری بر فرم دارد. ازاینجهت، در بررسی فیلم «آنت» نباید چندان به محتوا پرداخت چراکه مانند اغلب ساختههای قبلی این کارگردان، در اینجا نیز محتوا ساده و کماهمیت است و این فرم است که در تمام دقایق فیلم خودنمایی میکند.
حال و هوای کلی «Annette» تقریباً مشابه ساخته قبلی کاراکس یعنی «هولی موتورز» است. اثری سورئال که سعی میکند در فضایی ابزورد قصه خود را روایت کند. اما عمده تفاوت «آنت» با ساختههای پیشین کاراکس در اینجا حضور برادران میل است. دو برادر که خالق گروه موسیقی معروف «اسپارکس» بودهاند و فیلم بر اساس مؤلفههای موردعلاقه این دو و خلاقیتهای هنری کاراکس ساخته شده. ترکیبی که از «آنت» اثری ساخته که احتمالاً بسیاری از تماشاگران با دیدن آن علامت سؤالهای بسیاری در ذهنشان شکل خواهد گرفت.
برای درک بهتر فضای «آنت» قطعاً نیاز است تا به موسیقی گروه اسپارکس و نحوه فعالیت آن ها آگاه باشید. این گروه که در دهه هفتاد شکل گرفت و در ایران نیز چندان شناخته شده نیست. رویکرد کلی این گروه تناقضها و ساختار موسیقی عجیب آنهاست که ریتمیک و مبتنی بر اجرای زنده نمایشی و البته نافذ بودن اشعارشان است. ساختار اسپارکس حالا توسط کاراکس به سینما آورده شده و هسته اصلی «آنت» و شخصیتهای قصه را تشکیل میدهد.
در فیلم ما با شخصیتی به نام هنری مک هنری مواجه میشویم. استندآپ کمدین مشهوری که از دل تاریکی درخشیده اما در کشمکش با درونیات خود، زندگیاش را نابود میکند. هنری دردکشیده است و میخواهد از خود واقعیاش در اجراها بهره ببرد اما تماشاگر واقعیت را نمیپذیرد و در پی یافتن لبخند است. ازاینرو، زمانی که هنری بر روی صحنه است بارها از او درباره این سؤال میشود که «چرا کمدین شده» و پاسخ هنری هر بار گزندهتر از گذشته است. این کشمکش بیانتها و اقدامات پی آیندی که رقم میزند، تمام محتوای فیلم «آنت» است.
تاکید مشخص کاراکس بر موزیکال بودن اثر و استفاده از عناصر اسپارکس در فیلم، در اینجا به درخشانی آثار گروه نیست. اشعار و ملودیهایی که در طول فیلم شنیده میشوند اگرچه در نگاه اول جذاب و نافذ هستند اما عمق و تأثیرگذاری قابلتوجهی ندارند و نمیتوانند در چارچوب فرمی که کاراکس در نظر گرفته جای بگیرند. البته باید پذیرفت که برخی از قطعات موزیکال فیلم شنیدنی و جذاب هستند اما موقعیت سورئالی که کاراکس برای بهتصویرکشیدن این قطعات ترسیم کرده در مواردی، غیرکاربردی هستند و نمیتوانند از لحاظ هنری «آنت» را در جایگاه ویژهای قرار دهند.
متأسفانه تأثیرپذیری کاراکس از رویدادهای اجتماعی نظیر جنبش «Metoo» نیز در اینجا هویت مستقلی ندارند و بیشتر حاصل دغدغه شخصی این فیلمساز بودهاند. دغدغههایی که اثر را به سمتوسوی آثار کاملاً تجربی سوق داده که برای درک بهتر آن حتماً باید سبک و سیاق کارگردان و البته آثار قبلی او را مشاهده کرد. ازاینجهت است که شما در میان دنیای دیوانه عجیب و جنونواری که کاراکس ساخته میتوانید تمام ذهنیت خود را بربادرفته تصور کنید چراکه پیشزمینهها به آتش کشیده میشوند و ایدههای فیلمساز بهجای آن قرار میگیرند؛ جایی که در نهایت فرجام عشق نابودی خواهد بود.
بااینحال، «آنت» دچار ضعفهای فراوانی هم هست. آنچه که در فیلم بیش از هر چیز در ذهن مخاطب مرور میشود، مدتزمان 140 دقیقهای اثر است که ابداً گنجایش روایت قصه را ندارد. همانطور که اشاره شد، قصه «آنت» ساده و بهشدت قابلپیشبینی است و تنها فرم هنری است که اثر را زنده نگه میدارد. اما نگاه فرمیک فیلمساز به آنچه که روایت میکند، از جایی به بعد طراوت خود را از دست میدهد و عادی میشود به طوری که مثلاً آوازخوانی کودک، بههیچعنوان نمیتواند در قیاس با ابتدای فیلم دستاورد هنری برای کارگردانش داشته باشد. شاید کاراکس برای بهتصویرکشیدن خشم و انتقام در نمایش اپرایش نیازمند تمهید هنری متفاوتی میبود اما آنچه که در یکسوم پایانی فیلم برجایمانده، عادی و یکنواختی است.
ستاره «آنت» بی شک آدام درایور است. بازیگری که بهخوبی توانسته فروخوردگی و افسردگی و در نهایت فوران خشم را بهخوبی به تصویر بکشد و در یکی از چالشبرانگیزترین نقشآفرینیهای دوران بازیگریاش، نمره قبولی دریافت کند. بااینحال برخلاف درایور، ماریون کوتیار استعداد هدررفته فیلم به شمار میرود که آنطور که شایسته بوده از ظرفیتهای بازی او بهرهای برده نشده است. اما شاید جذابترین نقشآفرینی فیلم مربوط به کودکی باشد که در انتهای فیلم قطعهای دونفره را با آدام درایور اجرا میکند. کودک خردسال با استعدادی که میتواند توجه هر مخاطبی را جلب کند و تسلطش بر اجرا نیز قابلتوجه است.
برای لذت بردن از «آنت» نیاز است تا پیش از تماشا حتماً با گروه اسپارکس آشنا باشید و البته آثار پیشین کارگردان فیلم را هم دیده باشید. فیلم قبلی او یعنی «هولی موتورز» یکی از موفقترین آثار این کارگردان به شمار میرود که مورد تحسین فراوانی نیز قرار گرفت. «آنت» اما میتواند واکنشهای متفاوتی به همراه داشته باشد. موزیکال جدید کاراکس عجیبوغریب و گاه دیوانهوار است. گاهی به ورطه افراط میافتد که میتواند مخاطب را پس بزند و گاهی چنان در اجرا مسلط است که یک اپرای باشکوه را در مقابل دوربین شاهد هستیم. «آنت» متناقض است؛ مانند آنچه که اسپارکس سالها از خود به یادگار گذاشتند!
منتقد: میثم کریمی
این مطلب به صورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی میگردد.
به صفحه اینستاگرام مووی مگ بپیوندید