برای طرفداران ژانر ترسناک، نبود عناوین با کیفیت در تلویزیون کمی ناامید کننده است. چرا سریال های ترسناک تا به این اندازه کم کیفیت و عمدتاً ناموفق هستند؟ سرویس های استریمینگی مانند نتفلیکس و Shudder در سال های اخیر روحی تازه در کالبد ژانر وحشت دمیده اند، اگرچه گاهی اوقات مجبورید از میان سیلی از سریال های ترسناک بی کیفیت راه خود را باز کرده تا جواهر مورد نظرتان را بیابید.
به گزارش مووی مگ به نقل از روزیاتو، در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۵ سریال ترسناک جذاب و برتر آشنا کنیم که بهترین گزینه های برای طرفداران ژانر وحشت هستند.
۱۵- Scream
این انتخاب شاید یک انتخاب بحث برانگیز باشد اما ارزش واقعی آن در احساس خوشایند گناهی است که از تماشای آن بدست می آید. بسیاری از افراد بالای ۱۲ سال با شنیدن خبر راه اندازی مجدد سریال Scream حالشان بد می شود که از کیفیت نامناسب برخی از شخصیت های و یا بهتر بگوییم شخصیت سازی های سریال نشأت می گیرد. نسخه سریالی Scream فاقد شوخ طبعی و جذابیتی بود که نسخه سینمایی را به عنوانی شناخته شده در تاریخ سینمای وحشت تبدیل کرد و دیالوگ های آن نیز اغلب اوقات ناخوشایند هستند اما تا زمانی که نگاهی تازه و هوشمندانه به این ژانر نداشته باشید، تماشای نسخه سریالی بسیار خوشایند و لذت بخش است.
اگر چه پیدا کردن شخصیت های دوست داشتنی در این سریال بسیار دشوار است اما چندین شخصیت را پیدا خواهید کرد که می خواهید پشتیبان آن ها باشید. کلیشه های متعددی در سریال وجود دارد که البته قابل چشم پوشی هستند. یک نکته مثبت که نسخه سریالی از نسخه سینمایی به خوبی وام گرفته، غیرقابل پیش بینی بودن نفر بعدی است که کشته می شود. سناریو خوب و ارجاعات ترسناک بی پایان نیز در دهه ۹۰ میلادی به خوبی قابل درک بودند.
۱۴- Creepshow
سرویس استریمینگ Shudder وقتی که پای بازسازی و راه اندازی مجدد یکی از دوست داشتنی ترین سریال های ترسناک اوایل دهه ۸۰ به میان می آید بی رقیب است. Creepshow فیلمی بود که سال ها انتظار یک نسخه سریالی را می کشید و بازسازی آن در قالب یک نسخه سریالی نیز چندان دشوار نبود. سبک بصری خاص و فرمت آنتالوژی اش باعث شده که این عنوان هیچ وقت خالی از ایده جدید و جذابیت نباشد. سری اول این سریال ترکیبی متفاوت است اما تلاش سازندگان برای هی چه نزدیک تر بودن به نسخه سینمایی باعث شده که Creepshow در سری اول برای مخاطب جذاب باشد.
با ورود گرگ نیکوترو و تام ساوینی به سریال، انتظار مخاطبان از آن به یکباره بالا رفت و حضور بازیگران نسخه سینمایی نیز بر این انتظار افزود. اگر چه در سال های بعد سریال ترسناک مشابهی با ساختار آنتالوژی ساخته نشد اما سریال تازه Bloodride از سرویس نتفلیکس نشان داد که ساخت سریال های ترسناک در این قالب چندان هم ساده نیست.
۱۳- Ash Vs. Evil Dead
همانند مورد قبلی، سریال Ash Vs. Evil Dead نیز نمونه ای دیگر از ساختن چیزی است که مخاطبان خواستار آن بودند اما بازسازی عناصری که نسخه سینمایی را جذاب ساخته بودند تلاش اصلی سازندگان نسخه های سریالی بود. در این سریال در ابتدا کس توجهی به دیگر شخصیت ها، غیر از شخصیت اَش، نمی داد اما در ادامه با شخصیت هایی دوست داشتنی و جذاب در نقش های مکمل آشنا شدیم. لوسی لالس، ری سانتیاگو و دانا دی لورنزو بازیگرانی فوق العاده در این سریال هستند که در نقش های مکمل نیز جذابیتی هم اندازه شخصیت اصلی داستان دارند.
اما همچنان صحنه در تسخیر بروس کمپبل است. نسخه های سینمایی شخصیت قابل ذکری غیر از اَش نداشتند زیرا با وجود این شخصیت، نیاز چندانی به توسعه شخصیت های مکمل دوست داشتنی وجود نداشت اما در نسخه سریالی چنین نبود. در یک سریال تلویزیونی چند فصلی، شخصیت های مکمل جذاب یک ضرورت است.
۱۲- Marianne
سریال Marianne ساخته سرویس نتلفیکس یک سریال ترسناک متعلق به عصر جیمز وان است که وحشت مداوم و زیرلایه ای موجود در داستان های مربوط به ارواح را ندارد و وقت زیادی برای ایجاد تنش وجود ندارد اما این بدان معنا نیست که Marianne یک سریال ترسناک با سناریو ضعیف است. اگر چه سریال Marianne آنقدر که باید هوشمندانه نیست اما نمی توان سرگرم کننده بودن آن را انکار کرد و در این زمینه به خوبی یادآور فیلم های Conjuring است. اما نکته منفی این سریال شخصیت پردازی نامناسب و ضعیف آن است که باعث شده هیچ یک از شخصیت ها، حتی شخصیت اصلی، جذاب نباشد. علیرغم نقص هایش اما تماشای این سریال خالی از جذابیت نیست. اگر به یک انگیزه برای تماشای این سریال نیاز دارید باید بدانید که استفن کینگ از طرفداران آن به شمار می آید.
۱۱- Dead Set
پیش از Black Mirror، چارلی بروکر سریال هجوآمیز چهار قسمتی Dead Set را نوشت که یک نسخه بروز شده از Dawn of the Dead برای مخاطبان ساده انگار و علاقمند به جلوه های بصری قرن بیست و یکم بود. داستان سریال لندن را در شرایطی نشان می دهد که توسط زامبی ها تسخیر شده است و تنها گروهی که در ابتدا از این ماجرا بی خبر بودند گروهی هستند که در یک برنامه ریالیتی شو در حال رقابت با یکدیگرند. در شرایطی که بیماری گسترش یافته و اعضای تیم تولید برنامه را نیز درگیر می سازد، شرکت کنندگان و دیگر اعضای باقیمانده تیم ساخت برنامه باید در مکانی که ظاهراً امن است مانده و از خود محافظت کنند. سریال Dead Set به خوبی در کنار فیلم هایی مانند ۲۸ Days Later و Train to Busan در ژانر زامبی های سریع قرار می گیرد.
سناریو سریالی بسیار خوب نوشته شده و فضای آن بسیار سرگرم کننده، قابل درک و واقع گرایانه است. اگر جنبه هجوآمیز داستان را کنار بگذارید، می توان آن را یکی از بهترین عنوان ها در ژانر زامبی دانست. زامبی های سریال ترسناک Dead Set بسیار خوب ساخته شده و چند دقیقه پایانی سریال نیز به شکل تاثیرگذار و جذابی تاریک است که توانسته اشتباهی که رومرو در Dawn of the Dead داشت را تصحیح کند. تماشای بدون وقفه این سریال در یک بعدازظهر کاملاً ممکن و سرگرم کننده است به خصوص زمانی که حوصله تان سر رفته و دنبال یک تجربه چند ساعته جذاب باشید.
۱۰- The Returned
سریال ترسناک فرانسوی The Returned با یک رویکرد تازه و منحصربفرد به ژانر زامبی پرداخته است. زامبی های این سریال بیشتر به ارواحی گمشده شبیهند تا غول هایی تشکیل شده از گوشت و خون. آن ها کالبدهای خالی از روح که دیگران را می بلعند نیستند بلکه شخصیت هایی گیج و مبهوت هستند که با همان حالت هنگام مرگ به نزد عزیزانشان باز می گردند. از بسیاری از جهات، این حالت بسیار ترسناک تر است، به ویژه روشی که در آن هر زامبی به زندگی گذشته اش باز می گردد. چیزی که باعث شده این سریال ترسناک فرانسوی جذاب باشد معنای پنهان بازگشت شخصیت ها به زندگی و تاثیر ناخوشایند آن بر زندگی عزیزانشان است.
اپیزود اول سریال با یک دیدار دوباره تکان دهنده همراه است که شما را وادار می سازد به تماشای بی وقفه بقیه اپیزودها بپردازید. اولین کسی که به زندگی باز می گردد یک دختر کوچولوست که به یکباره از صخره ای که سال ها قبل از آن پایین افتاده بود بالا آمده و به خانه باز می گردد که با صورت یخ زده مادرش مواجه می شود. او از واکنش والدینش به شدت حیرت زده شده تا اینکه خواهر دوقلویش به خانه باز می گردد، خواهری که اکنون چند سال از او بزرگ تر است.
۹- Penny Dreadful
سریال Penny Dreadful که با الهام از یک داستان ساده متعلق به دوران ویکتوریا ساخته شده یک سریال هیولایی باکیفیت و بدور از تظاهر است که می توان آن را سریالی خوش ساخت و متفکرانه دانست. Penny Dreadful یک تجربه گوتیک بی پروا است که به دام فرو رفتن در سریال های و فیلم های با فضای مشابه مانند The League of Extraordinary Gentlemen (2003) و Van Helsing (2004) نیفتاده است. داستان سریال در اواخر قرن نوزدهم در لندن گذشت و ویکتور فرانکشتاین، هیولاهایش و دوریان گری در کنار دو هیولای کلاسیک دیگر که بعدها هویتشان را آشکار می سازند نقش های اصلی را داشته و هر بار شخصیت های مکمل جزئی دیگری نیز معرفی می شوند.
دیگر شخصیت های ادبیات گوتیک نیز رفته رفته با پیشرفت سریال به آن اضافه می شوند که از آن میان می توان به دکتر جکیل، ون هلسینگ، دکتر سیوارد، رنفیلد و دراکولا اشاره کرد. طرفداران سریال خیلی زود به شخصیت های مرکزی آن لقب دارودسته اسکوبی دوو دادند که به خوبی نکته های جذاب سریال را برجسته می سازد. نکته مهم دیگر که موفقیت این سریال ترسناک را در پی داشت انتخاب بازیگران است. اوا گرین، جاش هارتنت و روری کینیار به طور خاص خارق العاده ظاهر شده اند هر چند هر کدام از شخصیت های مرکزی داستان بازی های قابل قبول و جذابی دارند.
۸- Are You Afraid Of The Dark?
برای بسیاری از طرفداران سریال های ترسناک که در دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ به دنیا آمدند، سریال آنتالوژی کانادایی Are You Afraid Of The Dark? یک تجربه بسیار خوشایند بود. ۵ سال پیش از آنکه سریال مشابه Goosebumps منتشر شود، گروه موسوم به Midnight Society با داستان های کنار آتش خود، همدیگر و ما را سرگرم ساخته بودند. این داستان های در کیفیت متفاوت بودند اما بهترین آن ها هنوز هم در ذهن کسانی که با این سریال بزرگ شده اند باقی مانده است. این سریال در بسیاری از اپیزودهای خود ترسی از تاریک شدن نداشته و باعث شده بود که مخاطبان حس کنند خود بخشی از جامعه راویان سریال باشند و همین موضوع باعث شد که سریال مذکور بسیار پرطرفدارتر از سریال های مشابه باشد. با این وجود، ماندگارترین و قابل توجه ترین بخش این سریال ترسناک که تاکنون نیز در ذهن مخاطبان آن باقی مانده، سکانس ترسناک ابتدایی آن است که به تنهایی می تواند کابوس آور باشد.
در سریال های تلویزیونی، شخصیت سازی قوی بسیار مهم تر و حیاتی تر از فیلم های سینمایی برای تاثیر گذار بودن آن است، به ویژه در ژانر ترسناک. اگر مخاطب اهمیتی به شخصیت ها ندهد، چه دلیلی دارد که هفته بعد برای اپیزود جدید بازگشته و به تماشای داستان و در نهایت پایان ماجرای یک سریال ترسناک بنشینیم؟ این همانجایی است که سریال The Walking Dead که در ابتدا سریالی جذاب و امیدوار کننده بود به سرعت وارد یک توده بی حس و روح شد و به همین دلیل، علیرغم جذابیت فصول اولیه، در این فهرست جای نگرفت. در ادامه این مطلب ۱۵ سریال ترسناک جذاب و سرگرم کننده را به شما معرفی خواهیم کرد که هر یک به دلیلی از شاهکارهای سریالی این ژانر هستند.
۷- Bates Motel
سریال ترسناک Bates Motel بهترین نمونه برای بازسازی یک داستان ترسناک کلاسیک برای مخاطبان مدرن است بدون اینکه به محصول اورجینال بی احترامی صورت گیرد. روی کاغذ، ساخت این سریال که پیش درآمدی بر فیلم کلاسیک و فراموش نشدنی Psycho ساخته آلفرد هیچکاک است غیرضروری به نظر می رسید زیرا بهتر است که نورما بیتس را به عنوان یک شخصیت تاثیرگذار به حال خود رها شود. اگر چیزی شکسته نیست دلیلی ندارد که بخواهیم آن را تعمیر کنیم. اما سریال ترسناک Bates Motel کاری غیرمنتظره با شخصیت نورما انجام داده و به جای شخصیتی سرد و شکنجه گر که به فیلم هیچکاک اشاره داشت، نورای ورا فارمیگا یک زن نسبتاً نرمال و شکننده است که می خواهد پسرش را مانند یک انسان سالم بزرگ کند.
او تنها از دریچه چشم های نورمن است که به یک شخصیت غیرطبیعی تبدیل می شود زیرا نورمن از او برای تصدیق کارهای ترسناکش استفاده کرده و این موضوع به نحوی او را ترسناک تر می سازد. بدین ترتیب در نهایت به پیش درآمدی ترسناک می رسیم که چیزی به منبع اورجینال خود اضافه می کند. به نظر می رسد که نمی شد بهتر از این بازیگرانی برای ایفای نقش های نورما و نورمن یافت. فردی هایمور به همان شیطان صفتی است که باید باشد و ورا فارمیگا نیز باعث می شود شیفته شخصیتی شوید که اگر توسط بازیگری دیگری بازی می شد شما را ناامید می ساخت.
۶- American Horror Story
بخواهیم صادقانه بگوییم، دو فصل اول سریال American Horror Story با عنوان Murder House و Asylum بسیار هنرمندانه ساخته شده اند و هیچ یک از دیگر فصول به گرد پای آن نیز نمی رسند. با این وجود، حتی ناامید کننده ترین فصل آن (Apocalypse) نیز دارای بهترین بازیگران کل سریال است: جسیکا لنگ، سارا پاولسون، ایوان پیترز، کیتی بیتس، فرانسس کونروی، لیلی ریب و دنیس اوهار. داستان Murder House بسیار سرراست است اما به خوبی به تصویر کشیده می شود. با این وجود متمایزترین فصل سریال American Horror Story فصل دوم آن با عنوان Asylum است که به خوبی تعادلی بین ترسناک، تکان دهنده و احساسی است.
نکته مثبت اصلی این فصل شخصیت های آن است که با اختلافی فراوان بهترین در کلیت سریال است و به همین دلیل مخاطب همزادپنداری بسیار بیشتری با شخصیت های این فصل دارد. هر دو فصل مذکور استفاده ای بی نقص از تم های فیلم های ترسناک مشهوری مانند Psycho، Bram Stoker’s Dracula ، Bram Stoker’s Dracula in Murder House و Carrie دارند که بر جذابیت آن ها می افزاید.
۵- The Haunting Of Hill House
مایک فلاناگان یکی از خالقان موفق و خوش آتیه ژانر وحشت مدرن است. Gerald’s Game، Oculus، Hush و Doctor Sleep که نظرات متفاوتی درباره آن وجود داشت همگی آشنایی او با این ژانر را به تصویر کشیدند اما The Haunting of Hill House از سرویس نتفلیکس را می توان بهترین اثر او تاکنون دانست. رمان بی نقص شرلی جکسون در سال ۱۹۶۳ در ساخت فیلم The Haunting به کارگردانی رابرت وایز مورد استفاده قرار گرفت که تجربه موفقی بود اما بازسازی آن در سال ۱۹۹۹ موفقیت نسخه اورجینال را نداشت. اما نسخه سریالی فلاناگان از تمامی انتظارات فراتر رفته و علیرغم این که با احترام کامل تغییراتی در منبع اصلی ایجاد می کند اما به خوبی توانسته با زیبایی های فیلم وایز برابری کند.
با این وجود برجسته ترین نکته مثبت در سریال The Haunting of Hill House نویسندگی بی نقص و شخصیت های دقیق آن است. تغییر متناوب زمان داستان بین گذشته و حال، فرصت مناسبی برای شکل دادن به شخصیت ها ایجاد می کند و فلاناگان نیز از این مزیت نهایت استفاده را می برد. انتخاب بازیگران و بازی آن ها نیز در بهترین شرایط ممکن قرار دارد و حتی کودک بازیگران نیز بازی هایی قابل قبول ارائه داده و به خوبی می توان آن ها را به عنوان نسخه های کوچکتر شخصیت های بالغ پذیرفت. در زمینه ترس های واقعی باید گفت که The Haunting of Hill House مطمئناً در زمره بهترین سریال های ترسناک تاریخ تلویزیون قرار می گیرد. حتی جامپ اسکرهای سریال نیز کم اهمیت و ضعیف نبوده و ترس و وحشت در کل فضا موج می زند.
۴- The League Of Gentlemen
سریال The League of Gentleman به همان اندازه که جذاب است ترسناک و تکان دهنده نیز هست. هیچگاه چیزی شبیه این سریال ساخته نشده، به مانند این است که Monty Python با فیلم های Amicus دهه ۷۰ با ترکیبی از The Wicker Man همراه شده است. هر اپیزود دستکم یک اشاره به یک فیلم ترسناک کلاسیک دارد که پیدا کردن آن ها بسیار لذت بخش است. شخصیت های آن بسیار هجوآمیز بوده اما بهترین و نمادین ترین شخصیت های آن ادوارد و همسر توبز هستند، صاحبان مغازه شهر که نفرتی عمیق نسبت به خارجی ها دارند.
در طی ۴ فصل داستان سریال چندین بار پیچش هایی تاریک به خود می گیرد؛ از قصابی که یک بیماری مرگبار را در میان مردم شهر شیوع می دهد تا یک استاد مرموز کارناوال که زنان را به عنوان همسران جدیدش ربوده و زندانی می کند. خنده دارترین بخش سریال مربوط به یک دامپزشک عجیب و غریب است که مشتریان خود را به شیوه های مختلف به قتل می رساند و همچنین یک فرد افسرده با زندگی خفت بار که هر چیز کوچکی او را به فکر خودکشی می اندازد. کمدی و طنز موجود در سریال به شکل خوشایندی تاریک است.
۳- Hannibal
سری کتاب های Red Dragon توماس هریس رمان های بی نقصی هستند و فیلم The Silence of the Lambs ساخته جاناتان دمی یک فیلم فوق العاده است. به نظر می رسید موفقیت در این فضای بسیار باکیفیتی برای سریال Hannibal دشوار بود اما این سریال به یک کلاسیک مدرن دوست داشتنی تبدیل شد که به اندازه منبع اصلی جذاب و تاثیرگذار است. بیایید با فیل اتاق شروع کنیم: مدس میکلسن. او به غیرممکن دست یاد می یابد و هانیبال لکتری بهتر از آنتونی هاپکینز و برایان کاکس را به تصویر می کشد. پیش از سریال Hannibal شخصیت لکتر با هاپکینز مترادف بود اما میکلسن در حدی غیرقابل تصور چیزی هایی به این شخصیت از قبل پیچیده اضافه کرده که قابل تصور نیست.
همانند فردی هایمور در Bates Motel، میکلسن در مدیریت انتقال مداوم بین شخصیتی که در ابتدا با او آشنا شده بودیم و نسخه ای از آن که در این سریال در راه بود بی نقص عمل کرده است. تفاوت این است که هیچ سقوطی مانند آنچه که در مورد شخصیت نورمن وجود دارد در شخصیت لکتر میکلسن دیده نمی شود. تماشای اینکه لکتر بدون تلاش زیادی رد جنایات خود را می پوشاند و جلوی چشم های اف بی آی به کارهای خود ادامه می دهد بسیار سرگرم کننده است. لارنس فیشبرن و هیو دنسی نیز در نقش جک کرافورد و ویل گراهام بی نقص هستند. سریال Hannibal قتل های خلاقانه متعددی همراه با صحنه قتل های به خوبی و دقیق طراحی شده ای دارد که مخاطب را در وحشت فرو خواهد برد.
۲- The Twilight Zone
راد سرلینگ، استاد پیچش های پایان داستانی، زمانی که سریال The Twilight Zone را خلق کرده و ساخت بسیار جلوتر از زمان خود بود. این سریال نهایت یک سریال ترسناک در قالب آنتالوژی بود و موثرترین و تقلید شده ترین عنوان این فهرست با فاصله ای فراوان به شمار می آید. در حالی که The Simpson بخش زیادی از خود را بر اساس Treehouse of Horror می سازد می دانید که تاثیر فرهنگی آن غیرقابل انکار است. با بیش از ۶۰ سال عمر، سریال نمادین و پیشرو The Twilight Zone بدون زمان است و حتی در ۶۰ سال دیگر نیز شاید نتوان سریالی آنتالوژی در این ژانر با این کیفیت دید، حتی سریال Black Mirror با آن کیفیت نیز نمی تواند با این سریال هماوردی کند.
بهترین اپیزود سریال The Twilight Zone، اپیزود Nightmare at 20,000 Feet است که ویلیام شاتنر در نقش اصلی آن بازی کرده و کارگردانی آن را ریچارد دانر انجام داده است. اگر چه انتخاب لباس این اپیزود چندان جالب نیست اما تنش و پارانویای موجود در آن به شکلی هنرمندانه مدیریت شده و به تصوی در می آید. سریال The Twilight Zone در تمام طول ۵ فصل خود همچنان خیره کننده و باکیفیت بود که چنین چیزی تاکنون در کمتر سریالی دیده شده است.
۱- Twin Peaks
سریال Twin Peaksنه تنها شاهکار دیوید لینچ بلکه نزدیک ترین محصول ژانر ترسناک تلویزیون به کمال است. شخصیت های متنوع و جذاب، جلوه های بصری گرم و غنی، و البته راز مجذوب کننده مرکزیت داستان همگی حوزه هایی هستند که دیگر سریال ها در رسیدن به آن تلاش کرده و البته شکست خورده اند. صحبت کردن دقیق در مورد اینکه چرا سریال ترسناک Twin Peaks تا به این اندازه سریالی تکان دهنده است دشوار خواهد بود. اما جواب واضح به این سوال فرانک سیلوا در نقش بابِ بدذات است. سکانس ترسناکی که در آن باب به کل چهار دست و پا از روی کاناپه به سمت مدی فرگوسن که از ترس دو لا شده می رود، آن لبخند شرورانه ای که روی صورت او نقش بسته، مخاطب را به واکنشی همانند مدی وا می دارد. و بعد از آن نوبت به اتاق قرمز مشهور داستا می رسد و البته مفهوم لژ سیاه که به خودی خود اختراع ترسناکی است.
افشای هویت قاتل در نیمه راه فصل اول، که بسیاری آن را شروع سقوط سریال می دانند به شکلی تاثیرگذار و بی نقص برنامه ریزی شده است. لینچ در ابتدا قصد داشت که هیچگاه این افشاگری را انجام ندهد اما در نهایت با بی میلی آن را انجام داد. ترسناک ترین بخش سریال Twin Peaks بدون شک بی نقص بودن ناخوشایندی جماعت مرکزی داستان است. همانند کاری که در Blue Velvet انجام داد، لینچ یک حس ناآرامی مداوم را در ظاهر یک شهر تماماً ایده آل سازی شده خلق می کند و اجازه می دهد که زشتی پنهان زیر این لایه زیبا رفته رفته بیرون بزند. هر یک از شخصیت ها یک راز کثیف دارد که انتظار افشا شدن را می کشد و در اولین تماشای خود تنها به گمانه زنی در مورد واقعیت این شخصیت ها خواهید گرداخت. تماشای چند باره برای درک زیبایی کامل این سریال ضروری است که هر بار چیزهایی جدیدی برایتان عیان خواهد شد.
خواندن مقالات زیر مووی مگ پیشنهاد می شود :
10 بازیگری که هرگز فیلمهای خودشان را نمی بینند! + تصاویر