تلماسه (Dune) براساس رمانی به قلم فرانک هربرت ساخته شده است. رمانی تحسین شده که از آن به عنوان یکی از دقیقترین و پیچیدهترین رمانهای تخیلی تاریخ یاد میشود. رمان آقای هربرت حائز یک ویژگی مهم نیز میباشد و آن اینکه گفته میشود به دلیل وسعت جزئیات قصه، امکان اقتباس سینمایی از آن وجود ندارد و نتیجه کار همواره ناامید کننده خواهد بود. با این حال، در سال 1984 دیوید لینچ نسخه ای از این کتاب را روانه سینما کرد که تا به امروز از آن به عنوان بدترین فیلم در کارنامه سینمایی این کارگردان یاد میشود. حال پس از گذشته بیش از سه دهه، دنیس ویلنوو که عاشق این رمان بوده، تصمیم به ساخت یک اقتباس سینمایی از آن گرفته تا هم به مراد دلش رسیده باشد و هم اینکه باعث فراموشی نسخه ناامید کننده لینچ شود.
«تلماسه» داستان خاندان آتریدیز به رهبری دوک (اسکار آیزاک) را روایت میکند که به دستور امپراطور باید به سرزمین آراکیس قدم بگذارد و وضعیت آن جا را سروسامان دهد. پسر دوک (تیموتی شالامی) که هر شب کابوسهای مختلفی میبیند، در این سفر با پدر همراه میشود اما وضعیت در این سرزمین بی آب و سرشار از شن و مرگ بهگونهای دیگر پیش میرود و…
دنی ویلنوو در اقتباس سینمایی از رمان فرانک هربرت تا حد زیادی در نقطه امن قدم گذاشته و از وابستگی تماموکمال به منبع خود خودداری کرده است. اقتباس دیوید لینچ از رمان هربرت نشان داد که بهسختی میتوان آنچه که در رمان «Dune» خلق شده را به سینما آورد و به مخاطب ارائه کرد. در واقع، جزئیاتی که در رمان وجود دارد وابستگی شدیدی به کتاب دارد و به فیلم تبدیل کردن آن به هر شکل میتوانست کیفیت را از بین ببرد و نتیجهای مانند آنچه که لینچ از این قصه رقمزده بود بر جای بگذارد. ازاینرو، ویلنوو تصمیم به حذف برخی از جزئیات قصه گرفته تا داستانی سرراست به مخاطب عرضه کند؛ تصمیمی که نقاط مثبت و ضعف خودش را به همراه داشته است.
فیلمنامه «Dune» علیرغم تمام حذفیاتی که در اقتباس سینمایی داشته کماکان اطلاعات را ناقص و از طریق دیالوگ به مخاطب انتقال میدهد. متأسفانه حجم اطلاعاتی که تا نیمههای داستان در اختیار مخاطب قرار میگیرد بیشتر از آن است که فیلم فرصت چندانی برای پرداخت به آنها داشته باشد. البته در فیلم اعلام میشود که برای گسترش دنیای فیلم باید منتظر قسمت دوم باشیم اما این ادعا بههرحال نمیتواند توجیه چندانی برای گنگ بودن قصه داشته باشد. این کمکاریها منجر به این شده که روابط شخصیتها بهدرستی شکل نگیرد و رفتار و تصمیمات آنها گاهی از حالت منطقی خارج شود.
بااینحال، باید بر این نکته هم اذعان کرد که «Dune» در نهایت موفق شده تا دنیای پیچیده هربرت را به سینما آورده و سر و شکلی سینمایی به آن ببخشد. اقتباسی که بسیاری از فیلمسازان معتقد بودند امکان برگردان سینمایی آن وجود ندارد و سبب آسیبدیدن قصه میشود. اما ویلنوو با هوشمندی توانسته این دنیای پیچیده را مدیریت کند و در قالب یک داستان حماسی به مخاطب عرضه کند. داستانی که در آن خبری از جنگهای تکنولوژیک نیست و دنیای آخرالزمانی به شکل نزاع سنتی برای آب و سیطره مذهب برای کنترل شهروندان به تصویر کشیده شده است. ویلنوو برای این منظور حتی اشاره مستقیمی به امام دوازدهم شیعیان داشته و چندین بار نیز از لفظ «لسانالغیب» استفاده کرده است. در یکی از صحنههای فیلم زمانی که پُل در حال تماشای سرنوشت خود بهصورت مبهم است، زنی که عاشقش است او را به قتل میرساند. موضوعی که میتواند بیارتباط به برخی از روایتهای مذهبی درباره قتل امام زمان (ع) به دست زنی به نام سعیده نباشد (البته نمیتوان قویاً چنین ادعایی را درباره فیلم پذیرفت اما به جهت اشارات مکرر به حضور منجی مسلمانان، این فرضیه نیز قابلیت مطرحشدن دارد)
«Dune» در بخشهای فنی اثری ستایش برانگیز است که مختص به قاب سینما ساخته شده است. سازندگان فیلم نیز پیشازاین عنوان کرده بودند که «تلماسه» را باید در سالنهای سینما دید و به نظر میرسد این اظهارنظر کاملاً درست باشد. لوکیشنهای طبیعی به انضمام طراحی صحنه و جلوههای ویژه فوقالعاده ، «تلماسه» را به اثری مطلوب تبدیل میکند که بخشی از لذت تماشای آن در سالنهای سینما محقق میشود؛ هرچند که از این امتیاز محروم هستیم. موسیقی متن فیلم نیز که توسط هانس زیمر ساخته شده، یکی از نقاط قوت فیلم محسوب میشود و بهخوبی توانسته حس صحنهها را به مخاطب انتقال دهد.
«تلماسه» در بخش بازیگری توفیق چندانی به دست نمیآورد اما رویهمرفته، بازیگران بازیهای یکدستی از خود به نمایش گذاشتهاند. تیموتی شالامی، در نقش اصلی فیلم تا حد زیادی توانسته گلیم خود را از آب بیرون بکشد و تماشاگر را با خود همراه کند. نامهای کوچک و بزرگی از جمله اسکار ایزاک، خاویر باردم و جیسون موموآ نیز در فیلم حضور دارند که هرکدام توانستهاند بازیهای خوبی از خود به نمایش بگذارند.
«Dune» ویلنوو تماشایی و جذاب اما ناکافی برای تبدیل شدن به یک شاهکار است. اگرچه ویلننو این بار نسخه شسته و رفته تری از رمان «تلماسه» را به سینما آورده اما کماکان ایرادات ریز و درشت در روایت در اینجا نیز قابل مشاهده است؛ حتی اگر فیلم تاکید داشته باشد که قسمت دومی در جریان است و بخواهد از زیر بار تمام این مشکلات شانه خالی کند و آن را منوط به انتشار قسمت دوم نماید.
منتقد: میثم کریمی
این مطلب بهصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی میگردد.
به صفحه اینستاگرام مووی مگ بپیوندید