دسته: نقد و بررسی فیلم خارجی

آغاز و پایان یک رابطه همیشه بزرگترین چالش بشر از ابتدا تا به امروز بوده است. شما با فردی آشنا می شوید و مدتی را با همدیگر می گذرانید ، در این حالت فکر می کنید که این فرد همان کسی است که شما به دنبال آن می گردید و تصمیم میگرید به هر قیمتی شده با او ازدواج کنید. اما در کمال تعجب متوجه می شوید که تمام خیال پردازی های شما اشتباه از آب درآمده است و شما به جای ورود به بهشت وارد

فیلمهای با مضمون بازیگران یا زندگی عوامل پشت صحنه یک فیلم ، همیشه برای تماشاگران جذابیت زیادی داشته است. این نوع فیلم در کشور خودمان نیز محبوبیت زیادی دارد که از جمله این فیلمهای موفق در گیشه می توان به فیلم توفیق اجباری یا سوپراستار اشاره کرد. تازه ترین ساخته سوفیا کاپولا که رفته رفته در حال خارج شدن از زیر سایه پدر است، به دنیای پر هیاهویی می پردازد که خود کاپولا ادعا کرده که آن را از نزدیک می شناسد. کاپولا قبلا در مصاحبه ای اعلام کرده بود که داستان این فیلم را بعد از مسافرت های فراوانی که به همراه پدرش داشته است و مشاهدات شخصی ایی که از پشت صحنه فیلمها داشته، بدست آورده. البته به نظر من لازم نبود جای دوری برود! اگر  در همان سالهایی که پدرش

گالیور به جایی رفته بود که مردمانش کوچک بودند و او هرگز مثل آنها را در عمر خویش ندیده بود … در زمانی که کودک بودیم معمولا داستانهای تخیلی برایمان جذاب جلوه می کرد، احتمالا هم نسلهای من خودشان هم نمی دانند که چرا در زمان کودکیشان همیشه کتابهای تخیلی ( نظیر داستان های ژول ورن ) را برای خواندن به آنها می دانند! سفرهای گالیور ( البته این کتاب بیشتر ماجراجویی است )نیز یکی از این کتابها بود که علاوه بر شهرت جهانی اش در ایران نیز طرفداران بسیار پیدا کرد و هنوز هم چاپ های متعددی از آن منتشر می شود. احتمالا زمانی که جاناتان سویفت سفرهای گالیور را نوشت ، هرگز فکر نمی کرد روزی داستان او به قدری معروف شود که بیش از چند

ده سال از ساخت اولین قسمت از فیلم ملاقات با خانواده که شامل داستان کشمکش های خانوادگي بین یک زن و شوهر و پدر و مادرانشان بود می گذرد. در آن زمان دیدن رابرت دنیرو در نقش پدرزن شکاک بسیار جالب و هیجان انگیز بود که البته امروز دیگر با دیدن نقشهای کمدی او چندان هیجان زده نمی شویم!. سومین قسمت از فوکرها در روزهای منتهی به سال نو اکران شده است و ما این فرصت را داریم که در چند روز مانده به آغاز سال نو ،

مطمئنا یکی از خاطرات خوش دهه هفتاد شمسی در کشورمان ، انیمیشن هایی بود که از تلویزیون پخش می شد. زمانی که خبری از انیمیشن هایی نظیر وال ایی و بالا نبود و بیشتر انیمیشن ها ( که به آنها کارتون می گفتیم ) مربوط به آسیای شرقی می شد و داستان زندگی مشقت بار آنها را بازگو می کرد! اما در این میان ، کارتون های غربی نیز وجود داشت که در بین کودکان و یا

قسمت اول فیلم ترون در سال 1982 ساخته شد و به این ترتیب  وقفه ای که بین ساخت دو قسمت بوجود آمده 28 سال است! البته شاید این مدت زمان طولانی چندان تعجب برانگیز نباشد ، اما فیلم ترون سال 1982 ، یک فیلم تخیلی مربوط به آینده بود که ایده های کهنه و البته بسیار عجیب و غریب زیادی در خود داشت! در واقع در آن سالها که بحث پیشرفت تکنولوژی به شکلی عجیب و بسیار بلند پروازانه تر از حد معمول دنبال می شد ( با توجه به دانش و علم موجود در آن زمان ) باعث شد تا فیلمی نیز با عنوان ترون ساخته شود که درباره گیر افتادن انسان در درون یک برنامه کامپیوتری بود!. 28 سال گذشت تا اینکه ظاهرا صاحبان کمپانی دیزنی به این فکر افتادند که

داستان زندگی ” میکلی وارد ” ایرلندی همیشه به عنوان یکی از کاندیداهای ساخت فیلم مطرح بوده است. زندگی ورزشی ” وارد ” به قدری حاشیه داشته است که بخواهد دستمایه ساخت یک فیلم سینمایی باشد، البته بیشتر این حواشی را باید مربوط به برادر بزرگ و ناتنی اش ” دیک اکلوند ”  دانست؛ کسی که خود قبل از برادر کوچکتر ،یکی از بهترین بوکسورهای جهان در دهه هفتاد و هشتاد میلادی بود اما به دلیل اعتیادش به کراک نتوانست زندگی ورزشی خود را پیش ببرد و بجای آن تصمیم گرفت که مشوق برادر کوچکترش برای قهرمانی باشد و به نوعی به عنوان مربی در کنار او فعالیت کند.

دو قسمت اول فیلم ” تاریخ نگار نارنیا ” فیلمهای خوبی برای رده های سنی پایین بود ( گرچه قسمت دوم کمی افت داشت ). سری فیلمهای ” تاریخ نگار نارنیا ” همیشه حاوی 2 نکته مهم بوده است که تقریبا هیچگاه تماشاگران ایرانی آن را رعایت نکرده اند!، اول اینکه در این فیلم هیچ نشانی از خشونت دیده نمی شود و حتی در فیلم کسی زخمی نمی شود! و دوم اینکه این فیلم برای رده های سنی کودکان ساخته شده است و انتظار از این فیلم به عنوان یک فیلم بزرگسالانه کاری بیهوده است. سومین قسمت از تاریخ نگار نارنیا با عنوان طولانی