داستان فیلم:
در این مستند زندگی شهرنشینی شهر اودسا و دیگر شهرهای اتحاد جماهیر شوروی به تصویر کشیده شده که همراه با استفاده از ماشین آلات و ابزارهای مختلف است.
کارگردان:
ژیگا ورتوف (Dziga Vertov): وی در یک خانواده روشنفکر یهودی در منطقه بیاویستوک لهستان که سپس بخشی از امپراتوری روسیه شد به دنیا آمد. پدرش کتابدار بود.
او بعد از ۱۹۱۸ نام خانوادگی یهودیش را به روسی یعنی آکرادیویچ تغییر داد.
کافمن در دانشکده هنرهای زیبای بیاویستوک مشغول تحصیل موسیقی بود تا اینکه در سال ۱۹۱۵ به خاطر تهاجم ارتش آلمان محبور به فرار به مسکو شدند.
طولی نکشید که کافمنها به پترگراد رفتند یعنی همانجایی که داوید کافمن شروع به نگارش شعر، داستانهای تخیلی و ساتیر -هجونامه- کرد.
در سال ۱۹۱۶–۱۹۱۷ کافمن مشغول به تحصیل پزشکی در دانشگاه سایکونئوروژیکال سن پترزبورگ شد و در وقتهای آزادش مشغول به تجربه تلفیقهای صدایی شد.
سپس نام ژیگا ورتوف (فرفره چرخان) را برای خود برگزید؛ ژیگا در زبان لهستانی به معنی فرفره و ورتوف از فعل روسی вертеть به معنی چرخیدن گرفته شدهاست. نوشتههای ورتوف در فیلمهای خبری روزانه کینو-پراودا نشان از رمانتیسیسمی انقلابی میداد.
ژیگا ورتوف به خاطر نوشتههای اولیهاش شناخته شد علیالخصوص همان کارهایی که در زمان تحصیل مینگاشت. توجه این نوشتهها بر قدرت منحصر به فرد لنز دوربین در به تصویر درآوردن طبیعت بود به طوری که حتی از آن به عنوان «چشم دوم» یاد میکند. بیشتر این کارها چاپ نشدهاند و تنها تعداد محدودی از نسخ خطی این نوشتهها بعد از جنگ جهانی دوم باقی ماند، به هر حال بعضی از این مفاهیم توسط مستندها و فیلمهای متأخری که توسط خودش و برادرانش ساخته شد زنده ماند. همچنین ورتوف را به خاطر جملات قصارش در باب ادراک و توصیفات وصفناشدنیش در باب ارتباط به بطن تجربه حسی میشناسند.
بعد از انقلاب بلشویکی در سال ۱۹۱۷، زمانی که ورتوف ۲۲ ساله بود شروع به همکاری با کینو-ندلیا (Кино-Неделя، هفتهنامه کمیته سینما مسکو، اولین سری فیلم هفتگی در روسیه) کرد که اولین شماره آن در ژوئن ۱۹۱۸ بیرون آمد. در حین کار در همین نشریه بود که با همسرش الیزابت اسویلوا، نویسنده و کارگردان فیلم، آشنا شد که در آن زمان برای گوسکینو کار میکرد. او ارتباطش را با ورتوف در ابتدا به عنوان ویراستارش شروع کرد ولی در ادامه و در فیلمهای بعدیش مثل مردی با دوربین فیلمبرداری (۱۹۲۹) و سه ترانه برای لنین (۱۹۳۴) به عنوان همکار و کارگردان کنار او بود.
ورتوف در مجموعههای کینو-ندلیا به مدت سه سال فعالیت کرد. در سال ۱۹۱۹ ورتوف قطعه فیلم خبری برای مستند سالگرد انقلاب تهیه کرد. در سال ۱۹۲۱ او تاریخچه جنگ داخلی را ساخت.
ورتوف در ۱۹۵۴ بر اثر سرطان درگذشت.
منبع: ویکیپدیا
نکاتی که احتمالاً مردی با دوربین فیلمبرداری (Man with a Movie Camera) نمیدانید:
این فیلم در زمان خودش یک نوآوری بزرگ محسوب می شد چراکه از انواع تکنیک های تصویربرداری که تا آن زمان استفاده نشده بود بود بهره می برد از جمله فست موشن، اسلو موشن، نگه داشتن صحنه، جامپ کات، تقسیم صفحه واکستریم کلوزآپ.
فیلمبرداری « Man With a Movie Camera» سه سال به طول طول انجامید.
اگرچه به نظر می رسد فیلم در یک مکان فیلمبرداری شده باشد اما این اثر در شهرهای موسکو، ادیسا، خارکیف و کیف فیلمبرداری شده است.
این اثر در سال 2022 از سوی مجله « Sight & Sound» به عنوان هشتمین فیلم برتر تاریخ سینما انتخاب شد.
بسیاری از تکنیک های مورد استفاده قرار گرفته در ساخت این فیلم، 54 سال بعد در فیلم «Koyaanisqatsi » مورد استفاده قرار گرفت.
اگرچه این فیلم در خارج از اتحاد جماهیر شوروی مورد استقبال قرار گرفت، اما سبک آن باعث ایجاد جنجال قابل توجهی در اتحاد جماهیر شوروی تحت حکومت استالین شد. حتی سرگئی آیزنشتاین، همکار کارگردان زیگا ورتوف، او را متهم به “شیطنت بی انگیزه دوربین” کرد.
کارگردان، زیگا ورتوف، برادرش میخاییل کائوفمن را به عنوان بازیگر نقش اصلی فیلم انتخاب کرد. کائوفمن همچنین در این فیلم وظایفی به عنوان فیلمبردار برعهده داشت.
در فیلم صحنه ای از یک جوان در یک سالن تیراندازی وجود دارد. یکی از اهداف دارای یک صلیب شکسته متمایز به سبک سربازان نازی است. این در حالی بود که ده سال بعد آلمان و اتحاد جماهیر شوروی درگیر تقابل با یکدیگر در جنگ جهانی دوم شدند.
این اثر از سوی مجله « Premiere» به عنوان یکی از صد فیلم شوک آور برتر تاریخ سینما در سال 1998 انتخاب شد.
این فیلم در لیست برترین آثار تاریخ سینما از نگاه راجر ایبرت قرار دارد.
فیلم « Man With a Movie Camera» همچنین در لیست «1001 فیلمی که قبل از مرگ باید ببینید»، نوشته استیون اشنایدر نیز قرار دارد.
این فیلم از سوی « Toronto International Film» در لیست 100 فیلم برتری که باید هر سینه فیلی ببیند قرار گرفته است.