خلاصه داستان:
شکیب (محسن تنابنده) کارگر روزمزدی است که برای کارکردن در لوکیشن ساخت یک فیلم درباره جنگ جهانی دوم به محل اعزام میشود. اما با ناراحتی قلبی بازیگر نقش هیتلر، وی جایگزینش میشود و…
کارگردان:
هومن سیدی: یکی از بازیگران و کارگردانان مطرح سینمای ایران در چند سال اخیر که همواره آثارش با استقبال خوبی از جانب تماشاگران مواجه شده است. سیدی در سینما آثاری همچون «مغزهای کوچک زنگزده» را روانه سینما کرده و در شبکه خانگی نیز سریال محبوب «قورباغه» را تولید کرده است.
نقد فیلم «جنگ جهانی سوم»:
«جنگ جهانی سوم» به طور مشخص با این ضربالمثل از مارک تواین مواجه است که میگوید: «تاریخ هرگز تکرار نمیشود، اما اغلب همقافیه میشود». روند کلی فیلم جدید هومن سیدی با استناد به این جمله پیش میرود. جایی که شکیب از یک کارگر روزمزد، ناگهان تبدیل به بازیگر فیلمی میشود که بیش از 20 میلیارد برای آن سرمایهگذاری شده است. تصمیمی که البته نهتنها منجر به تغییر وضعیت زندگی شکیب نمیشود؛ بلکه برای او تداعیگر وضعیت زندگی زندانیان آشویتس در دوران جنگ جهانی دوم میشود.
«جنگ جهانی سوم» نقاط قوت و ضعف فراوانی دارد. از جمله نکات مثبت فیلم جدید هومن سیدی، دکوپاژ و میزانسنی است که این کارگردان به آن اشراف داشته است. سیدی سینمای جهان را بادقت دنبال میکند و در سالهای اخیر ثابت کرده که تأثیرپذیری بسیار مثبتی از مطالعات سینمای جهان داشته است. این کارگردان در «جنگ جهانی سوم» بهخوبی فضاسازی میکند و اتفاقاً، تا انتهای فیلم این ریتم را حفظ میکند و یکپارچگی اثر را از بین نمیبرد. ازاینرو میتوان گفت که «جنگ جهانی سوم» در بخش میزانسن یکی از آثار تحسینبرانگیز سینمای ایران محسوب میشود. فیلمی که در آن کارگردان بهخوبی موفق به هدایت بازیگران و المانهای صحنه میشود و هیچ سکانسی را به حال خود رها نکرده است. ارزش کار سیدی مخصوصاً در قاببندیهای سینمایی در یکسوم پایانی بیشتر به چشم میآید.
اما همانطور که اشاره شد، «جنگ جهانی» سوم مشکلات بسیاری هم دارد که تقریباً همگی آنها به فیلمنامه و قصه باز میگردند. قصهای که در اینجا پاشنه آشیل فیلم شده و بهجای آن که قلب تپنده داستان باشد، تبدیل به ضعف فیلم میشود. ایده بسطدادن موقعیت زندگی شیب به زندانیان جنگ جهانی دوم و هیتلر، ایده جذابی بوده است. اما زمانی که این ایده بهدرستی اجرا نشود، کلیات اثر دچار مشکل میشود. بهعنوانمثال، فیلم در توضیح ساخت آن فیلم کذایی در یک منطقه گِلی در شمال کشور هیچ توضیح مشخصی نمیدهد. این که این فیلم عجیبوغریب که اتفاقاً با 20 میلیارد بودجه ساخته شده؛ اما به شکلی کاملاً آماتور در حال ساختهشدن است، علامت تعجب بزرگی است که تماشاگر در هنگام تماشای فیلم بارها آن را در ذهن بررسی میکند؛ اما هرچه فیلم به جلوتر میرود، مشکلات این بخش بیشتر میشود.
متأسفانه، هومن سیدی نتوانسته مختصات قصه را باشخصیت شکیب هماهنگ کند و شخصیتها و رویکردشان در قصه چنان دچار مشکل است که حتی گاهی میتوان به منطق فیلم نیشخند زد! دراینبین، گاهی برخی از موقعیتها نظیر فرستادن کارگران به داخل اتاق که تداعیگر اتاق گاز زندانهای آشویتس است، جالبتوجه است؛ اما به همان میزان، حماقتهای عوامل سازنده فیلم در تحمل رفتار شکیب نیز سؤالبرانگیز است. متأسفانه برخی از شخصیتهای داستان از جمله کارگردان فیلم، چنان دچار ضعف هستند (و بازی بسیار بدی دارند) که بهراحتی تبدیل به کاریکاتور میشوند و جدیت فیلم را زیر سؤال میبرند.
بااینحال، در میان بازیهای نهچندان خوب فیلم، حضور محسن تنابنده در فیلم درخشان است. بازیگری که یکی از بازیهای خوب خودش را در فیلم «جنگ جهانی سوم» ارائه داده و بار دیگر ثابت میکند که از ظرفیتهای بسیار بالایی در بازیگری برخوردار است. شخصیت شکیب با آن شمایل عصبی و درعینحال کمحرف، بهخوبی میتواند آنچه که در ذهنش میگذرد را به مخاطب انتقال دهد و میتوان گفت تنابنده در ترسیم شخصیت شکیب، یکی از بهترین بازیهای خود را ارائه داده است.
«جنگ جهانی سوم» میتوانست یکی از تأثیرگذارترین آثار سال باشد؛ اما فیلمنامه ضعیف باعث شده تا فیلم نتواند از ظرفیتهای ایدهاش بهره چندانی ببرد. فیلم جدید هومن سیدی میتوانست کمدی سیاهی باشد که به یک تراژدی بزرگ ختم میشود. اثری که نهتنها در ایران، بلکه در کشورهای دیگر نیز از آن استقبال گستردهای به عمل میآید. اما متأسفانه ایده فیلم بهدرستی پرورش داده نمیشود و به همین دلیل هم است که پایانبندی فیلم نهتنها تکاندهنده نیست، بلکه در بدترین زمان ممکن به پایان میرسد و فرآیند تبدیل شدن شکیب به هیتلر را به سرانجام نمی رساند.
نمره: 5/10
منتقد: میثم کریمی
فیلمش فاجعس فقط از همین الان تو جشنواره های اونوری جایزه رو برده
گوشه ای از نکته های موجود در فیلم
+سواستفاده از قدرت حتی در زمان نقد سواستفاده تاریخی از قدرت (در زمان ساخت فیلمی در نقد هیتلر و اردوگاه آشویتس از خود کارگران سواستفاده میشه (عدم توضیح در زمان بازی در اتاق گاز،مزد 300 تومنی کارگز ساده ، نوع و مدل غذای در غذا خوری و…)+ وقوع تراژدی در شرایط بحران شخصیتی ، منجر به تولد هیولا می شود
+دیکتاتورها آدم هایی بودن که به درستی نمی تونستن حرف بزن (مثال صدام و هیتلر در فیلم ) تنها با جنایت هشون در تاریخ ماندگار شدن
+تشویق قهرمان داستان به صورت غیر مستقیم به جنایت توسط جامعه ی نا آگاه (جمله کارگردان فیلم به کاراکتر شکیب برای بروز خشونت تنها برای پیش برد فیلم و نشان دادن پتانسیل بروز خشونت در وجود انسانها)+ و…به نظرم به دور از تکنینک اجرا (اونم بخاطر محدودیت های سینمای ایران) با یه شاهکار در فیلمنامه مواجه هستیم
نه یونس جان این نقدی که تو به فیلم وارد کردی چیزی بود که دوست داشتی فیلم باشه نه چیزی که فیلم بود
یکی از بهترن فیلم های سینمای ایران که شاید در حال حاضر به طور کامل درک نشه در آینده به نظرم از این فیلم بیشتر و بیشتر خواهیم شنید.
هدف اصلی این فیلم نمایش هیتلر شدن یه آدم عادی بود. اول فیلم بر اثر یک اتفاق شکیب نتونست با ماشین اولی که کارگر میخواست همراه بشه و سرنوشت اونو سوار ماشین دوم کرد. شکیب دروغ نمیگفت که موقع زلزله سر کار بوده و تاریخ براش تکرار شد و دوباره همون تهمتی که ازش عقده داشت براش پیش اومد. شکیب انتقام خون عشقشو نگرفت شکیب انتقام اتفاقی که توی گذشته براش افتاده بود رو گرفت.. خودکشی کرد و اول خودشو (انسانیتشو) کشت و دقیقا به هيتلری تبدیل شد که تر و خشک رو با هم سوزوند.. اون رفیقی که بهش سر پناه داده بود رو کشت و تمام کسانی که شهادت رو امضا کرده بودن مسموم کرد و نشست و از دیدن مردنشون لذت برد.
شکیب از اینکه باور نشد به هیتلر تبدیل شد وگرنه اولش فقط میخواست جنازه رو پیدا کنه.. چون دقیقا سر قضیه زن و بچش هم باور نشده بود. فیلم نکته های ریز بسیار زیادی داشتو تنها باگی که به نظر من داشت قابل پیشبینی بودن نوع کشته شدن دختره بود و همون موقعی که مثل فیلم پیانیست زیر الوار ها دختره رو مخفی کرد من حدس زدم که این خونه سوخته میشه و دختره میمیره.. تنها ایرادی که به این فیلم میتونم بگیرم همین قسمت بود
اتفاقا به نظر من فیلم از نظر فیلمنامه و پایان بندی بسیار عالی عمل کرده.
فیلمی که در مورد هیتلر و …در حال ساخت بود دقیقا شبیه یه کمدی بود و باید هم می بود!!!بیست میلیارد هزینه ساخت فیلمی (احتمالا) ضد نازیسمی داشت میشد در حالیکه کارگردان تهیه کننده همه ی عوامل فیلم همگی استعداد بالقوه ی خفنی برای هیتلر شدن داشتن!کمدی از این واضح تر!!!معلومه که هومن سیدی به عمد خواسته این کمدی سیاه رو اینجوری نشون بده.اتفاقی که سالهاست بارها و بارها برای همه ی انسانها(این بار فیلمسازان)میوفته!به عبارتی من با تماشای این فیلم بی نهایت زیبا و عمیق بار دیگر به این نتیجه رسیدم که هیتلر شدن یا ضد هیتلر بودنی در کار نیست.ما همگی در هر موقعیت و هر صنفی یک هیتلر نهفته در درون داریم.
راستی اصلا بحث هیتلر شدن کاراکتر اول فیلم با بازی تنابنده مطرح نبود.اتفاقا موضوع هیتلر و بدتر از هیتلر بودن سایرین(فیلمسازان) بود.چقدر روان و خوش ساخت و خوش ریتم و تماشایی بود….
فیلم جنگ جهانی سوم با فلسفه ای درست و منطقی ضعیف
شاید کارگردان به عمد مختصات دقیقی از زمان و مکان و فیلم ۲۰ میلیاردی در حال ساخت که فیلم اصلی هم حول محور آن می گذرد به بیننده ارائه نمی کند.
و تنها دلیلی که برای این تعمد میتوان متصور شد . تهیه یک فیلم برای بازار جهانی است .
اگر این فیلم صرفا برای مصرف داخلی ساخته می شد . بجای شخصیت هیتلر از شخصیت های ملموستر برای ما ایرانی ها مثل صدام یا چنگیز خان بهتر بود . و از همین انتخاب میشود حدس زد که هدف جشنواره های خارجی بوده تا بازار داخل
فقط دکوپاژ و میزانس خوب بود،در کل تکه تکه های فیلم های مختلف اروپایی رو بهم چسبونده بود میتونم اسم چند فیلم رو بیارم که دقیقا عین همین سکانس ها توشون استفاده شده بود،سیدی زیاد فیلم اروپایی میبینه ولی فیلم نامه نویس خوبی نبود موضوع خیلی ابتدایی و قابل حدس بود،آقای سیدی ما هم فیلم زیاد میبینیم تمرکز کن روی فیلمنامه نویسی،واقعا حالم گرفته شد دیشب که این فیلم رو دیدم ،هنوز چرکش تو مغزم چسبیده،هر چقدر برادران لیلا خوب بود این بد و تو مخی بود
با دورد این که نقد کردی بخشید این که میشید متوانست یکی از بهترین کمدی تراژدی ها بشه …..مگر شما تم کمدی تو این کار هومن سیدی بود کارکتر اون کارگرده ساده مظلوم که بسیار تلخ اندوه بار بود تو قسمت اصلی داستان پروژه سینمامی که در فیلم داراه یک فیلم در رابطه با جمگ جهانی ساخنه میشه مگر نی کوچک ترین موردی دیدی شما که قرار باشه فیلم کمدی ساخته بشه اون دختر شریط او که اوج نرازدی بود شخصیت مسن طنابنده حتی یک لبخند هم قرار نیست بزنه شما میگید میشد یک کمدی سیاه خوب بشه اخه این در حالتی هست که هومن سیدی عزیز ایده داشته که خواسته داستنان رو بصورت کمدی سیاه نقل کنه پس این قسمت نقد فیلم چی میگه من متوجه نمیشم خوب قرار هم نبود هیچ وقت این فیلم با نگاه طنز سیاه داستان رو دنبال کنه یک فیلم بسیار خوب با بازی قابل ستایش محسن طنانبنده پایان بندی هم بسیار هوشمندانه تمام شد در اخر شما فکر فانتزی بکنید شخصیت مرد فیلم که بسیار مظلوم هست و در اخر چگونه طقیان میکنه اون پایان تراژدی رو برای اون پروژیه رقم میزنه ساختار هستند مردم ایران همیشه هم نقدر مظلوم نخواهند ماند روزی شاید از ریشه زدن ظلم درخت ظلم رو که توهم درخت البته داره چوب کبریت ساختر رو مرد شکستند اره کمی فکر کن شخصیت محسن طنابنده مردم ایران هستند از فقط جریان کرنا زدن هواپیما ووو که یکی ازاین ها کافی بود برای سرنگون شدن هر دیکتاتوری در جهان
به نظرم حوادث فیلم خیلی جاهابچه گانه جلو میرود.
آخر فیلم جنگ و دعوا دارن که شکیب بقیه نقش رو باید بازی کنه در حالیکه میشد یکی دیگه رو پیدا کرد و گریم کرد و فیلمو تمام کرد بخصوص که شکیب حرف نمیزنه و بهش گفتن یک دو سه بگو بعدا صدا گذاری میشه..
مشکلی که خیلی تو ذوق میزنه تغییر شخصیت شکیب هست .کارگری که حرف زدن عادی بلد نیست.کتک میخوره و هیچی نمیگه و حتی به سرووضع خود نمیرسد در مدت کوتاهی تبدیل میشود به آدمی که دختر مخفی میکند و با چوب کارگردان را کتک میزند و حرفهایی میزند مانند اینکه بله چون قدرت دارین حرف شمارو باور میکنند.بگذریم که او خودش مسبب وقایع پیش آمده هست و گروه فیلمسازی تا قبل آتش سوزی رفتار بدی باهاش نداشتن..
بخاطر همین ها بیننده نمیتواند همذات پنداری با او داشته باشد.شاید اگر از اول کمی او را جسور نشان میدادن و یا نشان میدادن حق خودرا از دیگران میگیرد این مشکل کمتر به چشم میامد.
با همه اینها سیدی کارگردان خوبیست و کاش اصرار نداشت که فیلمنامه های فیلمهای خودش را خودش بنویسد.با تشکر
کمی تفکر هم بد نیست!
فیلم داره دقیقا مراحل تبدیل شدن یک فرد عادی به یک دیکتاتور هولناکو نشون میده. بعد شما میگی از اول بزن بهادر میبود؟
خود هیتلر در بچگی روی صحبت کردن نداشت ولی در ۵۰ سالگی ۴۰ میلیون آدم کشت.
تاریخ همیشه تکرار می شود…دفعه اول تراژیک است دفعه دوم کمدی
از میثم کریمی
نقد محمدرسول الله
موقعیت مهدی و یکی دیگه خوندم
و الان هم این نقد
بااینکه جاهایی باش مخالفم و به نظرم مث همه منتقدین مرور است تا نقد
اما بنظرم از خیلی از منتقدین بهتره
و منصفانه
فراستی که به نظرم گزارش نویسه نه حتی یادداشت نویس که بماند
آقای کریمی کارشون خوبه
درباب این یادداشت همتقریبا باهاشون هم نظرم
از اون فیلم هاس که با اینکه خوب نیست اما قراره تو جشنواره های اونور آب کلی جایزه بگیره
شرمنده که کارگردان ها فیلم های واقعی میسازن و باب میل شما تمام مردم رو پولدار و خوشحال و مملکت رو گل و بلبل نشون نمیدن !
سلام سیدی فقط بازیگر خوبی است
ولی کارگردانی اش اصلا خوب نیست
آخه این فیلم چی بود نه سر رو ته اش معلوم زود نه چیزی
ایکیو پایین شما که فیلم رو نفهمید به سیدی بدبخت چه ربطی داره
تمام فیلم های هومن سیدی این شکلیه
فقط از نظر بصری قشنگه
تشکر از آقای کریمی بخاطر نقد های منصفانه شون
کاش مشکل فقط فیلمنامه ها بودن. فیلمنامه خوب مینویسی، کارگردان و سایر عوامل فاجعه از آب در میان. عوامل خوب و دور هم جمع میکنی، فیلمنامه ها فاجعه هستن. هر موقع این دو تا خوب باشن، شاهد یک شاهکار میشیم.