خلاصه داستان:
راحله (الناز شاکر دوست) به همراه همسرش (هوتن شکیبا) در خانهای در حاشیه شهر زندگی سختی را پشت سر میگذارند تا این که یک اتفاق باعث بروز بحرانی میشود که…
کارگردان:
نرگس آبیار: از کارگردانان زن سرشناس سینمای پس از انقلاب که آثار مهمی از جمله «شیار 143» و «شبی که ماه کامل شد» را در کارنامهاش ثبت کرده است.
نقد فیلم «ابلق»:
نرگس آبیار در دوران فیلمسازیاش همواره به مسائل زنان توجه داشته و آثارش نیز حول محور زنان روایت میشود. «ابلق» نیز درباره جامعه زنان آسیبدیدهای است که مورد ظلم و ستم و تعرض قرار میگیرند؛ اما جامعه آلوده و مردسالار، آنان را به سکوت وا میدارد تا بوی تعفن به مشام نرسد. قصه این زنان در سالهای گذشته به شکلهای مختلف در سینمای ایران روایت شده و مشکل «ابلق» این جاست که نهتنها هیچ رویکرد جدیدی در قبال این زنان در سینما به مخاطب ارائه نمیدهد، بلکه حتی بهسختی میتواند پیامش را به تماشاگر منتقل کند.
راحله بهعنوان شخصیت اصلی داستان، قرار بوده نمادی از زنان آسیبدیده باشد و بالطبع، در طول قصه رشد کرده و در نهایت به یک بلوغ برسد. اما رویکرد سازندگان فیلم این بوده که این زن را از ابتدا زنی ضعیف معرفی کنند و تا انتهای فیلم نیز تغییری در وضعیت او ایجاد نکنند. به همین جهت، راحله هرگز تبدیل به شخصیتی محوری در داستان نمیشود؛ چراکه هیچ ایده، رویکرد و یا هر کنشی در مواجهه با آن چه که بر سر او میآید ندارد و در نهایت تن به ذلت میدهد. به طور مشخص آبیار با ارائه چنین تصویری از راحله بهعنوان نماد زنان آسیبدیده، قصد داشته این پیام را به مخاطب بدهد که در یک جامعه آلوده مردسالار، زنان هرگز به موفقیتی نرسیده و درگیر مصلحتاندیشی خواهند شد، اما برای ساخت یک فیلم سینمایی صرفاً گله و ناله از شرایط بهتنهایی کارآمد است؟
به مشکلات فوق باید کارگردانی بد آبیار را هم اضافه کرد که بیخود و بیجهت، با انتخاب نحوه فیلمبرداری «دوربین روی دست»، تنشهای کاذب و بیاهمیت را به سکانسهای مختلف اضافه کرده است. تنشهایی که ارتباطی با فضای قصه ندارد و تنها دستاوردشان، ایجاد سردرد برای تماشاگر در هنگام تماشای فیلم خواهد بود. خردهروایتهای فیلم نیز از دیگر نقاط ضعف فیلم به شمار میرود. ماجرای سکوت دختر راحله و حرفنزدن او، نه ابتدای مشخصی دارد و نه در انتها حتی بیانگر مفهوم خاصی است. سکانس صحبت زنان در یک دورهمی درباره تعرض هم بیش از آن که تأثیرگذار باشد، سرشار از شعار است و کارکرد سینمایی خود را از دست میدهد. به این وضعیت باید مجموعهای از نمادهای موردعلاقه فیلمساز مانند موش را هم اضافه کرد که در این جا، تأکید چندباره بر سازوکار موش کار را حسابی خراب کرده است. نمادگرایی که در سینمای حرفهای کمتر با این غلظت شاهد آن هستیم.
بااینحال، فارغ از مشکلات فیلم میتوان به بازی مناسب الناز شاکر دوست اشاره کرد که بهخوبی در نقش راحله به ایفای نقش پرداخته است. لهجه ترکی این بازیگر نیز نسبتاً قابلقبول است. هوتن شکیبا دیگر بازی خوب فیلم را رقم زده است، هرچند که شخصیتپردازی علی چندان مناسب نیست. بدترین بازیگر فیلم نیز بدون شک بهرام رادان است که ابداً در نقش جلال باورپذیر نیست. بیان بد این بازیگر به همراه بازی بدن غیرقابلباور، جلال را به بدترین شخصیت فیلم مبدل کرده است.
«ابلق» یک عقبگرد آشکار برای نرگس آبیار در فیلمسازی بهحساب میآید. فیلمی که بیجهت دوربینش را در ناکجاآبادی بر روی دست میچرخاند تا تنش کاذب ایجاد کند. تنشی که ظاهراً قرار بوده جای خالی شخصیتپردازی و مشکلات فیلمنامه را پُر کند؛ اما تنها دستاوردش، سردرد تماشاگر است. «ابلق» در روایت قصه زنان هم به جایگاه مشخصی دست پیدا نمیکند. تماشای فیلمی درباره قربانی بودن و قربانی ماندن زن، بعید است که برای زنان امروز جامعه جذابیتی داشته باشد.
نمره: 3/10
منتقد: میثم کریمی
نمره من( ۰ )می باشد
نرگس آبیار نه کارگردانه نه فیلمساز که حالا بگیم در این تیزری که بنام ابلق ساخته عقب گرد کرده . اینها اسمشون فیلم نیست فقط به تیزر برای تبلیغات رب و ….شباهت دارد .
تیزر ابلق بسیار حالم بهم زن چه در معنا چه در کارگر گردانی . تدوین و دوربین فاجعه
اینها کارگردان نیستن کارگر گردان هستن .
کسی که ذره ای سواد سینمایی داشته باشد هیچگاه امثال آبیارها را فیلمساز قلمداد نمی کند
یه پول مفتی از اموال مردم بدست اومد و تیزر چرک و پلشتی ساختن که مثلاً چهره فقر را نشان بدهند
این چهره فقر نیست چهره کثافت است .
چهره فقر یکسر نشان دادن زشتی نیست فقر مفهوم تک بعدی و تختی نیست که ما با هل دادن دوربین در توالت آدمها بصورت حال بهم زن نشون بدیم نگاه کنید توالتشون کاشی نداره
به نظرم فیلم خوبیه..در این آشفته بازار فیلمهای سطحی و مبتذل ابلق حداقل مشکل مهمی را واکاوی میکند..فیلم درس های مهمی به جامعه میدهد از جمله اینکه در خلال فیلم میفهمیم اگر زن خیلی جاها چیزی نمیگوید بخاطر ترس از واکنش همسر و خانواده اش هست..از انگ خوردن توسط جامعه نگران است..کاش اشاره میشد که اگر زن اصرار به تعرض را ادامه میداد و باعث کشته و اعدام شدن چند نفر میشد باز هم تا آخر عمر میگفتن خود زن با ناز و ادا باعث تحریک مرد شده و در هر صورت مقصر خود زن است..صحبت نکردن کودک دختر هم کاملا دلیلش مشخص است و نمیفهمم چرا منتقد متوجه موضوع نشده..فقط کاش کارگردان اینقدر بی دلیل مدام دوربین را کج و معوج نمیکرد.در فیلم شبی که ماه کامل شد باز این حرکات دوربین رو میشد به فرم مستند و واقعی بودن داستان فیلم مرتبط دانست اما اینجا به جز آزار چشم بیننده سود دیگری درش دیده نمیشود..بازیها هم خیلی خوب بود ..کاش فیلمهای بیشتری با این سبک و سیاق آموزشی و تفکر برانگیز در سینمای ایران ساخته میشد.با تشکر
صحبت نکردن مبینا دختر راحله شروع مناسبی داره و نشئت گرفته از ترسیه که بخاطر دعوا ها و فضای متشنج خونه به وجود اومده و نشون میده که دختر بچه از پدرش میترسه بخاطر رفتار نامناسبش با مادر بچه و مفهوم فوق العاده بجایی هم داره که از همون اول مفهوم فیلم رو نشون میده مبینا در واقع نماد همون راحله و تمام زنان اون منطقه هست که بخاطر ترسشون دهان باز نمیکنند و از تجاوز و آزاری که بهشون رسیده صحبت نمیکنند و کاری جز آسیب زدن به خودشون و گریه بلد نیستند در کل بخام بگم مبینا درسته ساکته اما بشدت اگاهه از رفت امد های جلال به خونشون از رفتار های پدرش با راحله اما نمیتونه حرفی بزنه و دلیلش ترس از مرد های اطرافشه و همین نشان دهنده جامعه مرد سالار و زنان ترسوییه که حتی وقتی جرات حرف زدن پیدا کنند کسانی هستند که دهان اون هارو میبندند و زنان مجبور به مصلحت اندیشی میشند…
در کل با نقد شما در مورد صحبت نکردن بچه که فرمودید نه آغاز نه پایان و نه مفهوم مشخصی داره مخالفم
این چه پایانی بود؟! انگار که کارگردان/نویسنده ترسیده که پایانی برای فیلم بذاره که یه موقع فیلم رو خراب کنه
کیفیت کارو بیاره پایین. همینطوری فیلم رو کرده کاملا انگار یه قسمت از سریال بود.
نظر و نگاه خوبی به فیلمه خسته نباشی آقامیثم
بارتون نکته که بازی بهرام رادان در این نقش اصلا مناسب نیست کاملا موافقم. هوتن شکیبا هر چند بازیگر فوق العاده تواناییه اما نقش علی رو هوتن اصلا نشسته. به هر حال این فیلم حتی بهرد پای فیلم نفس هم نمیرسه چه برسه به شبی که کاه کامل شد یا شمار 143
همونطور که در نقد گفته شد فیلم در نماد گرایی اغراق کرده بود ولی درکل مشکلات جامعه ماست ولی در این خصوص خیلی داره فیلم ساخته میشه و خلاقیتی متاسفانه از سوی کارگردان های ایرانی دیده نمیشه
یکمی شو دیشب توی ماهواره داشت نشون میداد دیدم. فیلم نبود رسماً دیوونه خونه بود. چنان داد و بیدادهای الکی و جیغ و فریاد و آه و ناله تو فیلم بود که مغزم از جا در اومد. تا ایرانی جماعت فیلم ساختن یاد بگیره، دنیا بیست بار تموم شده و شروع شده.
چرت نگید. خیلی خوب بود