سریال شرلوک (Sherlock) با بازی بندیک کامبربچ، یکی از محبوب ترین سریال های ساخته شده است که در ایران نیز طرفداران فراوانی دارد. در این مطلب، 10 اپیزود این سریال از بدترین تا بهترین را دسته بندی کرده ایم که در ادامه می توانید آن را مطالعه نمایید.
10- The Great Game (Season 1, Episode 3)
«بازی بزرگ» به سرعت بسیار زیادی پیش میرود و به همین دلیل نیازی به درک رفتار شخصیت اصلی نیست. این فصل بسیاری از حرکات خود را به دستاوردهای شگفتانگیز شرلوک مرتبط می کند که اگرچه دیدن روند نتیجه گیری او بسیار جذاب است، اما زمانی که بیننده نمیتواند خودش هم نتیجه گیری درستی داشته باشد، همه چیز بدون وزن و بیمعنی به نظر میرسد.
با این حال، بازی روانپریشانانه و جذابی که «اندرو اسکات» در ایفای نقش «جیم موریارتی» دارد، این فصل را به خوبی به پایان میرساند. با دقت بسیار بالا در ارائه هر دیالوگ، مانند شخصیت «هانی بال» در فیلم «سکوت برهها»، اجرای اسکات از جذابیتهای سریال است.
9 – The Empty Hearse (Season 3, Episode 1)
بخش عمدهی قسمت به سادگی می گذرد تا به بخش سوم برسیم، که در آن زیرموضوع سندیکای تروریستی منجر به یک اوج مصنوعی میشود. این بخش، شرلوک و واتسون را به هم نزدیکتر میکند، اما محتوای آن برای معرفی مگنوسن، بسیار پراکنده میباشد. سندیکای تروریستی میتوانست راهی مناسب برای رونمایی شرلوک و مرگ باشد، اما به نظر میرسد تاثیرگذاری چندانی نداشته باشد.
همیشه سوالی که برای شخصیت شرلوک پیش میآید این است: چگونه میتواند کسی را بخشید که به اندازهی یک حرکتی غیرقابل باور انجام داده باشد؟ این قسمت باعث شده تا شخصیت شرلوک ناراحتی بیشتری را تجربه کند و مدتی از تسامح واتسون به حداکثر برسد. با این حال، نکته حائز اهمیت در خصوص این اپیزود،بالانس بسیار عالی سریال است که با سطح مناسبی از جذابیت و احساسات، حتی در لحظاتی که شخصیت شرلوک بیشترتنفرانگیز است، می رسد.
8- The Six Thatchers (Season 4, Episode 1)
نیمهی اول ” The Six Thatchers ” توجه خوبی را به خود جلب میکند. شرلوک با یکی از شرلوکی ترین پروندهی های خود روبرو میشود: گرفتن شش عدد از مجسمههای توسط یک دزد مرموز. این بخش از بهترین و سادهترین بخشهای حل معمای شرلوک است و این حس را به شما القا میکند که، با وجود مشکلات مربوط به موریارتی در فصل جدید، شاید یک معمای قوی در فصل جاری داشته باشیم که این اتفاق هم رخ داده، اما نه فقط در این قسمت.
در نیمهی اول این قسمت، در حالی که معمای مجسمهها در حال حل است، درایوی که مربوط به A.G.R.A است را میبینیم. اما در فصل قبل آن را در آتش دیده بودیم! پس چطور میتواند به طور ناگهانی دوباره ظاهر شود؟ خب، اجازه دهید “شرلوک” یک قبر قدیمی را نبش قبر کند. قبری که در “وصیت آخر” نیز خستهکننده به نظر میرسید و اکنون به اضافهی آن که اصلا به حل معمای واقعی کمکی نمیکند. خود خانواده تچرها هم در بخش اول، پس از مرگ ناگهانی چارلی ولزبرو، تا حدی مهمل شدهاند.
بزرگترین مشکل این قسمت، در آخر قسمت است، زمانی که مری خود را به خطر میاندازد تا شرلوک از گلوله خوردن جان سالم به در ببرد. این یک مثال کلاسیک از نابود کردن یک شخصیت جذاب برای خدمت به شخصیت مرد پیشرو است.
7- A Study in Pink (Season 1, Episode 1)
همانطور که یک سریال به رشد و تکامل می رسد، قسمت اول آن اغلب در سایهی قسمتهای بعدی قرار خواهد گرفت. “شرلوک” بعد از قسمت اول، بسیاری از انتظارات را برآورده کرد و بالاترین سطح کیفیت را به دست آورد، اما ما باید به قسمت اول احترام بگذاریم. این قسمت نخست، با اعتماد به نفسی که از ابتدای آن نشان داده میشود، بازنویسی جسورانهی یک منبع محبوب را به ارمغان میآورد و با بازیگرانی با شیمی فوقالعاده، به قدرت می رسد. پیش از اینکه موریارتی شروع به پیچیده کردن موضوعات کند، تنها چیزی که داشتیم، یک مهاجر متواضع، یک کارآگاه شورانگیز و خوش مشرب بود.
قسمت نخست، بخش زیادی از کار سنگین را با آسانی انجام میدهد. دو بخش نخست، نه تنها شبکهی شخصیتی شرلوک را برای ما بوجود میآورد، بلکه آن را در معمای واقعی تابمیاندازد. این یک ترکیب هوشمندانه است که به سریال حرکت میدهد و در عین حال، جهانسازی خوبی را انجام میدهد. قسمت اول این مجموعه خندهدار هم هست، که به هیچ وجه چیز بدی نیست.
6 – The Blind Banker (Season 1, Episode 2)
به نظر می رسد که این قسمت معمولاً به عنوان یک فرزند در وسط دوران کودکی اولین فصل، چرت و پرت شناخته شده است. اما برعکس، دقیقاً به دلیل عدم پاسخگویی بیشترین مسئولیتها، بهترین قسمت فصل اول است. ما انتظار داریم که “A Study in Pink” همه چیز را در یک حرکت طوفانی معرفی کند، در حالی که “The Great Game” باید مسائل پشت پرده را افشا کند. “The Blind Banker” به سادگی باید از ما درخواست کلاسیک ترین معمای شرلوک را داشته باشد، که این کار را با استثنایی انجام میدهد.این قسمت به دلیل بازی بسیار قوی جما چان، قبل از “Crazy Rich Asians”، به دست میآید که احتمالاً بهترین بازیگر مهمان در کل سریال است.
5- The Abominable Bride (special episode)
استیون مافت و مارک گتیس در کل سریال به بسیاری از روشهای آرتور کانن دویل احترام میگذارند، اما “The Abominable Bride” این احترام را به یک سطح جدیدی رساند و به دنیای لندن ویکتوریایی اصلی رمانها باز می گردد. تغییرات فنی بیشتر از آنچه انتظار میرود بود – همه چیز از نورپردازی تا دکوراسیون تا لباسها، کاملاً بهینه شدهاند، اما حتی نوشتار هم با دورهی مربوطه سازگار است. به طرز عجیبی، این قسمت ویژه اولین قسمتی است که “شرلوک” و زبان بصری آن با روزگار مدرن هماهنگ شده است، چیزی که در فصل چهارم نیز دیده شد.
4- The Lying Detective (Season 4, Episode 2)
این زمان بسیار مناسبی است تا حضور بازیگران “شرلوک” را غنیمت بشماریم که یک گروه فوقالعاده بودند و تا آخرین لحظه با اضافه شدن بازیگران جدید نیز کیفیتشان حفظ شد. هر بازیگری ارزشی داشت، حتی اگر این متن نتواند به خوبی ارزش آن ها را یادآوری کند. اما سریال در زمانی که بازیگر و نویسنده با هم تطبیق مییافتند، به اوج خود رسید. تابی جونز در نقش کالورتون اسمیت، یکی از بهترین شخصیتهای سریال به شمار می رود.تابی جونز همیشه شخصیت منفی را داشته، اما در اینجا هر خط و خنده او کاملاً نفرتانگیز است. توانایی کالورتون در پنهان شدن در میان عموم، این موضوع را جذاب تر هم می کند.
3- A Scandal in Belgravia (Season 2, Episode 1)
“A Scandal in Belgravia” یکی از بهترین قسمتهای شروع فصل در تاریخ سریال است که شامل بسیاری از خصوصیات جذاب این سریال است، اما بیشتر آن به یک شخصیت و بازیگر برمیگردد: لارا پولور در نقش ایرن آدلر. این یکی از شجاعانه ترین بازسازی های این سریال است که آدلر را به عنوان یک زن فاشنیست و دومیناتریس توصیف میکند و پولور در این نقش یکی از بهترین بازی های خود را ارائه داده است که در هر صحنه با بندیکت کامبربچ رقابت میکند و به همراه جذابیت جنسی نیز این کار را انجام میدهد. علاقه متقابل آنها نیز لایههای عمیقتری را به شخصیت شرلوک اضافه میکند، یک شخصیت که به یک همتای زن واقعی برای چالش دادن زشتیهای عاطفیاش نیاز داشت.
2- The Reichenbach Fall (Season 2, Episode 3)
ما پایان بندی های زیادی را مورد تمسخر قرار داده ایم. پس چگونه میتواند یکی از این پایان بندی ها در رده های بالا این لیست قرار بگیرد؟ خب، وقتی به اندرو اسکات اجازه میدهید به عنوان موریارتی بیرحم در این قسمت بدرخشد، حتماً چیزی برای نمایش گذاشتن خواهید داشت. این بازیگر در هر فرصتی چشم ها را به خود خیره می کند. بسیاری از شخصیتهای سریال از اولین قسمت به اهداف شرلوک شک داشتهاند، اما تنها یک دانشمند دیوانه کافی بود تا همه باور کنند که شرلوک در بهترین حالت، یک کلاهبردار و در بدترین حالت، یک قاتل است. زمانی که به نقطه پایانی این اپیزود می رسیم، به نظر میرسد که شرلوک برای بار اول، ناموفق شده است.
1- The Sign of Three (Season 3, Episode 2)
این قسمت احتمالاً جالبترین و مستقلترین قسمت سریال است. پس از هفت قسمت از داستانهای بزرگ و خسته کننده، “The Sign of Three” نشان میدهد که سریال “شرلوک” قادر به روایت داستانهای با ضرباهنگ بالاست که باعث تازگی و سرگرمی شگفتانگیزی میشود.همچنین، این قسمت بیشک خندهدارترین قسمت سریال است. شرلوک به عنوان بهترین داماد در عروسی جان و مری، باعث بوجود آمدن صحنههای طنزآمیز مختلف میشود. این قسمت پر از خندههای ناپایدار است که همه چیز را بیرنگ و خندهدار نگه میدارد که به سود سریال است. اما این اپیزود بدون ترس و هیجان هم نیست و از عروسی به عنوان یک عامل استفاده میکند تا دو معمای جذاب و مهیج را با هم ترکیب کند.
حالا عیب ندارد میدین گوگل ترنسلیت ،براتون ترجمه کنه، ولی قبل از انتشار ، یه بار خودتون بخونیدش هم بد نیست
شرلوک به عنوان بهترین داماد!!!!!!
ساقی نویسنده رو زنده میخام
هنوزم که هنوزه اولین قسمتش،پرونده صورتی خیلی عالی و جالبه