از نظر منطقی، شاید یک آدمکش سرکش سازمان سیا مثل جیسون بورن، خیلی تهدیدآمیز به نظر نرسد اگر صرفاً مردی باشد که گهگاه صفات اوتیسمی دارد و همسرش را دوست دارد و حتی اگر یک نفر روبرویش ایستاده باشد، نمیتواند با آرپیجی به هدف بزند! فیلم « The Amateur» ساخته جیمز هاوز اما نظر دیگری دارد.
این تریلر جاسوسی بهظاهر حرفهای، مشکلات فراوانی در منطق روایی دارد! این اقتباس پرگردش از رمان رابرت لیتل، میخواهد به ما القا کند هیچ چیز خطرناکتر از یک نابغه ریاضی که خودش را قاتل نمیداند، وجود ندارد — و فیلم آنقدر قانعکننده است که بتواند یک فصل کامل سریال را در دو ساعت جای دهد. البته رامی مالک قبلاً همین نوع نقش را بازی کرده است؛ انتخاب دوباره نقش یک هکر منزوی در «Mr. Robot» هم نشان میدهد مالک ترجیح میدهد نقاط قوت تثبیتشدهاش را به سلاح تبدیل کند تا اینکه نقاط ضعفش را اصلاح کند — تصمیمی که کاملاً مناسب شخصیت نابغه و رمزشکن این فیلم است.
چارلی هلر در فیلم « The Amateur»، تحلیلگر رمزنگار سازمان سیا که در لانگلی کار میکند و همسری آرام (با بازی راشل برازناهان) دارد. وی دقیقاً سه چیز را در زندگی دوست دارد: همسرش، همسرش و کندوکاو در دادههای محرمانه برای کشف این حقیقت که مأموران ناشناس سیا اهدافشان را در خاورمیانه میکشند و قتلها را به گردن بمبگذاران انتحاری میاندازند.
وقتی همسر قهرمان معمولی ما در سفر کاری به لندن گروگان گرفته میشود و به طرز فجیعی کشته میشود، تنها کسی که تعجب میکند خود چارلی است. معاون مدیر سیا، الکس مور (با بازی هولت مککالانی که انگار برای چنین نقشی به دنیا آمده)، قطعاً بیشتر از آنچه نشان میدهد میداند، حتی اگر رئیسش (جولیان نیکلسون) ظاهراً بیخبر باشد.
وقتی چارلی تصمیم میگیرد دنبال قاتلان همسرش برود، مور فقط به این دلیل موافقت میکند که این نابغه کامپیوتری کمی آموزش میدانی ببیند که بتواند او را «اتفاقی» در میدان تیراندازی بکشد! این نقش ظالمانه به رابرت هندرسون (لارنس فیشبرن) واگذار میشود؛ مربیای شبیه مورفئوس که فکر میکند وقتش را برای مرد نابغهای تلف میکند که جرات کشتن کسی را ندارد. و راست هم میگوید: هم چارلی آنقدر باهوش است که قبل از حذف شدن توسط سیا، به اروپا فرار کند و هم آنقدر بیجرات که سعی میکند اولین قتلش را با… گرده گیاه انجام دهد!
« The Amateur» طنز را به شکل جدی روایت میکند و جدیت آن پوششی برای لودگی درونی داستان شده است. با این حال، « The Amateur» هیچ وقت هویت واقعیاش را فراموش نمیکند و هرچند فیلم قبلی هاوز («یک زندگی») با موضوع هولوکاست، پیشنمایشی صحیح از لحن این فیلم میدهد، اما میزان جدیت فیلم هرگز به اندازه ظاهر سردش نیست. تصور کنید فیلمی را که شبیه نسخهای با دوربین کمتر لرزان «هویت بورن» فیلمبرداری شده باشد اما در اولین صحنه مبارزه، قهرمان نه با یک غول تنومند بلکه با زنی میانسال که از حمله آلرژی خفه میشود دست به گریبان میشود! و فقط هم به خاطر مسائل فنی برنده میشود!
« The Amateur» هیچکدام از سکانس ها را به سمت کمدی نمی برد، اما واقعاً خندهدار است که مالک حتی خودش هم از خشونت شخصیتش غافلگیر میشود. حتی وقتی چارلی تبدیل به یک قاتل خبره میشود، هنوز از صدای انفجارهای خودش میترسد! و در حالی که فیلم میان کلوبهای شبانه مارسی، خیابانهای کوهستانی استانبول و نقاط دیگر اروپا میگردد، تماشاگر را با رشد توامان اضطراب و اعتمادبهنفس شخصیت اصلی همراه میکند.
یکی دیگر از نقاط قوت فیلم (که کمتر دیده میشود) فیلمبرداری در لوکیشن واقعی است. هرچند نسبت به نمونههای الهامگرفته از سری بورن، فیلم از صحنههای اکشن سنگین بیبهره است، اما هاوز بودجهاش را بجای بدلکاریهای شاخدار، صرف نشان دادن تعقیب و گریز رامی مالک از لوکیشنی به لوکیشن دیگر میکند تا حداقل حس تحرک کافی به داستان بدهد؛ هرچند فیلمنامه بیشتر درجا میزند تا اینکه جلو برود.
با زمان دو ساعته و ریتم مناسب، «آماتور» وقت نمیکند همه چیزهایی را که لازم است تا داستان در پایان قابلفهم شود ارائه کند و همین باعث میشود خط روایی مهمی مثل جدال اداری بین روسای سیا فقط در حد یک داستان فرعی باقی بماند. همین مسئله درباره شخصیت فیشبرن هم صدق میکند و حتی نقش جون برنتال با فقط دو صحنه (در نقش مامور خفن با لقب The Bear!) هم فقط آمده تا نمونهای از فیلمهای جاسوسی سنتی را نشان دهد.
حتی وجوه مهمی از احساسات چارلی هم در مسیر روایت گم میشود؛ چراکه فیلم که اعتمادبهنفس بیشتری از شخصیت اصلی دارد، حاضر نیست خودش را بهقدر کافی به دردسر بیندازد و تنها با اشاراتی گذرا مرز بین قتلهای چارلی و جنایتهای پنهانی سیا را توضیح میدهد. انگار فیلم میخواهد بگوید تکنولوژی، قتل را به کاری بزدلانه تبدیل کرده که فاصله انداختن میان قاتل و هدف، موجب قطع ارتباط اخلاقی و راحتتر دروغ گفتن به خود و جامعه میشود. اما فاصله میان چارلی و مافوقهایش آنقدر زیاد است که هیچکدام نمیتوانند قضاوت اخلاقی تاثیرگذاری نسبت به آن یکی داشته باشند.
اگر « The Amateur» به چارلی در هنگام نزدیک شدن به قاتل همسرش (مایکل استولبارگ در نقش آدمبد آلمانی ریشو) هشدار میدهد، فقط به این خاطر است که لحن جدیاش ایجاب میکند فیلم وانمود کند عمق دارد؛ همانطور که گاهی هم اقتضای خط سیر دیوانهوارش ایجاب میکند نشان بدهد آنقدرها هم جدی نیست — این را با نمایش بیش از حد رویاها و خاطرات همسر چارلی نشان میدهد که انگار دوست دارد در فیلمهای کریستوفر نولان تناسخ پیدا کند. حاصل کار فیلمی جاسوسی است که نه شاد است نه خستهکننده — کاملاً وسط!
نمره: 5/10
ایندی وایر