نقد و بررسی فیلم مردی با مشت های آهنین ( The Man with the Iron Fists )

« مردی با مشت های آهنین » نام پروژه ای بود که اخبارش از همان ابتدای مراحل فیلمبرداری به دلیل حال و هوای ” تارانتینویی اش ” ، به شدت توسط سینما دوستان و طرفداران فیلمهای رزمی – فانتزی دنبال می شد. بزودی با اضافه شدن راسل کراو به جمع بازیگران فیلم، « مردی با مشت های آهنین » بیشتر از هر زمان دیگری در کانون توجه قرار گرفت و انتظارها برای تماشای این فیلم بالا گرفت. البته همواره یک نگرانی عمیق درباره این فیلم وجود داشت و آن مربوط به شخص RZA می شد که تا به امروز هیچ تجربه ای در کارگردانی نداشته و ما بیشتر وی را با ترانه هایش بخاطر می آوریم! در واقع اینکه اولین تجربه کارگردانی RZA آن هم با یدک کشیدن نام افرادی چون کویینتین تارانتینو در مقام مشاور ( البته مسلماً نقش تارانتینو پر رنگ تر بوده است ) و راسل کراو به عنوان بازیگر یک فیلم اکشن کونگ فویی ( اتفاقی که بیاد نداریم افتاده باشد ) ، بتواند فیلمی امیدوار کننده از آب در آید یا نه ، مهمترین سوال پیش روی منتظران این فیلم بود که باید گفت دلایل نگرانی آنان چندان هم بی مورد نبوده است.

داستان « مردی با مشت های آهنین » درباره آهنگری ( RZA ) می باشد که سابقاً یک برده بوده اما با غرق شدن کشتی که او هم در آن بوده، وی موفق شده از مهلکه جان سالم بدر ببرد و حالا در یک دهکده روستایی با شغل آهنگری روزگار می گذراند. وی در حال حاضر اقدام به تولید انواع سلاح های تیز و برنده برای افراد مختلف می کند و بسیار هم در کارش خبره است، اما هدف او از انجام اینکار تنها بدست آوردن پول کافی برای فرار از شرایط کنونی و شروع یک زندگی ایده آل با دختر مورد علاقه اش ( جیمی چنگ ) می باشد که در حال حاضر زیر نظر خانم شکوفه ( یا همان بلاوزم ) ( لوسی لیو ) در یک فاحشه خانه مشغول به کار است!

اما با شنیدن خبر ورود یک محموله طلای سلطنتی به نزدیکی محل دهکده ، گروهی از افراد مختلف برای بدست آوردن این محموله با ارزش به این منطقه سرازیر می شوند. خطرناک ترین این افراد فردی به نام شیر نفره ای ( بیرن مان ) است که قصد بدست آوردن طلاها را دارد و از انجام هر قتلی در این راه سرباز نمی زند. همچنین یک افسر انگلیسی به نام جک چاقوکش ( راسل کراو ) نیز به دلایل شخصی، به سختی به دنبال به دست آوردن طلاها می باشد و راه و روش هموار کردن مسیرش را هم بخوبی می داند! اما در نهایت با ورود افراد مختلف به مبارزه که در این بین یک مزدور قوی هیکل ( با بازی دیوید باوتیستا – ستاره دنیای کشتی کج ) هم در میان آنان بسیار خشن و بی اعصاب است، جنگ سختی شکل می گیرد و آهنگر مظلوم هم که توان دیدن چشم چپ به نامزدش را ندارد و البته به دنبال گرفتن انتقام نیز هست، تصمیم می گیرد آهن بر دست کند و وارد این درگیری ها شود …

« مردی با مشت های آهنین » فیلمنامه خوبی ندارد و جزییات نگاشته شده در آن، پاسخگوی حداقل انتظارات تماشاگران هم نیست. در « مردی با مشت های آهنین » شخصیت های زیادی وجود دارند که همگی آنها از کمترین پرداخت ممکن هم برخوردار نیستند و به حال خود رها شده اند. نکته ای که فیلم تقریباً همیشه بر روی آن تاکید می کند این است که شخص کویینتین تارانتینو تاثیر بسیار زیادی در فرم شکل گیری داستان داشته است و شاید این را بتوانید از فضای فیلم که شباهت قابل توجهی هم به قسمت اول فیلم « بیل را بکش / Kill Bill » دارد بیابید. شاید فضاسازی فانتزی فیلم و اشاره متعدد آن به سنت های چینی، تا مدتی تماشاگر را محو در زیبایی خودش کند، اما وقتی که شخصیت ها لب به سخن می گشایند و سلسله رفتارهای عجیب و غریبشان را بر تماشاگر نمایان می کنند، دیگر جلوه های بصری زیبای فیلم هم نمی تواند این ضعف را پنهان کند.

دیالوگ هایی که برای شخصیت ها نوشته شده، چیزی شبیه به فیلمهای رده ب رزمی هالیوود در دهه ی 70 میلادی می باشد که در آن تنها دیالوگ ها در خدمت اکشن بودند و در واقع نقش اصلی دیالوگ در اینگونه فیلمها، محیا نمودن بستر آغاز اکشن بود. در « مردی با مشت های آهنین » نیز دیالوگ ها چندان اهمیتی ندارند و شخصیت های مرموزی هم که در فیلم وجود دارند ( مثل آهنگر که شخصیتش در انتهای فیلم رمز گشایی می شود یا افسر خشن انگلیسی ) ، هیچکدام توانایی برانگیختن حس کنجکاوی تماشاگر را ندارند و به عبارت ساده تر، اصلاً برای تماشاگر مهم نیست که آنها چه کار می کنند و واقعاً کی هستند چراکه توضیح مشخصی درباره آنها داده نمی شود.

ضعیف ترین شخصیت فیلم را خودِ آهنگر با بازی RZA شامل می شود که تکلیفش با خودش مشخص نیست. او همواره مات و مبهوت به جایی خیره می شود و ما اصلاً از تز فکری او خبری نداریم، اما بزودی او آهنین می شود و روحیه خشن انتقامی اش را برای تماشاگر آشکار می کند، سپس ما به بخش رمانتیک زندگی او وارد می شویم که ملایمت و رفتارهای درام گونه او کاملاً در تضاد با شخصیت خشن اش می باشد که این تناقض های رفتاری روی هم رفته نمی تواند تماشاگر را مجاب به باور کردن این آهنگر کند. در کنار این باید چند شخصیت دیگر را هم اضافه کنید که حضورشان آسیب های فراوانی به فیلم وارد کرده که مهمترین آنها آقای دیوید باوتیستا می باشد. این قهرمان کشتی کج که از دنیای خشن این ورزش و با همان حال و هوا در فیلم « مردی با مشت های آهنین » حضور پیدا کرده است، یکی از بدترین حضورهای ممکن را در جلوی دوربین تجربه کرده است و مشخص نیست که به چه دلیل او را برای بازی در این فیلم در نظر گرفته اند. باوتیستا در این فیلم با شکل و شمایل خاصی حضور پیدا کرده که باعث می شود با آنچه که در دنیای کشتی کج از او دیده ایم کمی متفاوت باشد، البته این تغییرات سبب نشده تا خلق و خوی او زیاد هم تغییر کند و ما کماکان این فرد را در مقام یک قلدر در فیلم ملاقات می کنیم و کمی هم حضور غیر اکشن که به نظرم بهتر بود از وی فقط و فقط در صحنه های اکشن استفاده می کردند تا سطح کلی بازیگری فیلم تا این حد نزول پیدا نکند.

در این میان به نظرم تنها لوسی لیو و راسل کراو موفق شده اند تا استاندارهای شخصی شان را در فیلم بکار گرفته و به زیر کشیده نشوند. لوسی لیو که قبلاً در فیلم « بیل را بکش » در نقشی با حال و هوای مشابه حضور داشت، در این « مردی با مشت های آهنین » هم به خوبی از پس اکشن برآمده و فرم ادای دیالوگ وی هم قابل قبول است. راسل کراو هم که هنوز دلیل حضورش در فیلم برایم یک معما بوده، قدرت حضور خودش را در تصویر حفظ کرده و در نقش جک چاقوکش بازی راحت و روانی را ارائه کرده است. فکر می کنم خود RZA هم به خوبی می دانست که بهترین بازیگری که در فیلم می توانست از او کلوزآپ متعدد بگیرد راسل کراو بوده، به همین جهت اغلب در صحنه هایی که کراو در آن حضور دارد شاهد نزدیکتر بودن دوربین به چهره وی هستیم و کراو هم ما را ناامید نمی کند.

اما بهتر هست درباره اکشن و جلوه های بصری فیلم بی مهری نکنیم چراکه جذابیت و ارزش های فنی بالایی دارند. فضاسازی و طراحی صحنه در فیلم به زیبایی هرچه تمام تر انجام شده و کمتر بتوان ایرادی از طراحی صحنه و البته طراحی لباس فیلم گرفت. سنت های چینی و رسم و رسوم های آن به خوبی در فیلم به تصویر کشیده شده و رنگ بندی اغلب فانتزی فیلم هم به خوبی جواب داده است. بخش اکشن فیلم نیز نفس گیر و جذاب است و اگرچه شاید نشان چندانی از کونگ فو در آن نیابید، اما باعث خلق صحنه های جذابی شده است. البته این را باید اضافه کنم که این اکشن نفس گیر بسیار خشن بوده و در مجموع خشونت های گرافیکی موجود در « مردی با مشت های آهنین » بسیار بالاست و شما در هر لحظه باید انتظار پاشیده شدن خون به زمین و هوا را داشته باشید. به نظرم تیم سازنده جلوه های ویژه فیلم، بهترین تصویری که می توانستند ارائه دهند را ارائه داده اند.

« مردی با مشت های آهنین » بدون شک از لحاظ طراحی صحنه و هنرهای رزمی ، فیلم قابل اعتنایی است اما آشفتگی بیش از حد فیلمنامه و عدم پرداخت مناسب شخصیت ها، بیش از حد باعث نزول کیفیت فیلم شده است. شاید بهتر می بود که RZA تنها در بخش کارگردانی فیلم متمرکز می شد تا به ضعف شخصیت های داستانش به درستی پی می برد. متاسفانه RZA علاوه بر کارگردانی این فیلم ، به عنوان بازیگر نقش اصلی، نویسنده و آهنگساز هم حضور داشته است که به نظرم همین چند شغله بودن به راحتی مشخص می کند که برای چه تا این حد کیفیت فیلمنامه این فیلم پایین است!

منتقد : میثم کریمی

این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.

به جمع طرفداران مووی مگ در فیس بوک بپیوندید