داستان فیلم :
آلیشیا ( انگرید برگمن ) به خاطر گذشته شوم خانواده اش که به واسطه فعالیت های پدرش در جاسوسی برای نازی ها به وجود آمده، از طرف سازمان جاسوسی آمریکا مامور می شود تا از تجمع نازیها در شهر ریوی برزیل، اطلاعات مفیدی بدست آورده و برایشان ارسال کند. آلیشیا در این ماموریت خطرناک علاوه بر خطرهای جاسوسی ، گرفتار شک معشوقش ( کری گرانت ) می شود که…
کارگردان :
آلفرد هیچکاک: در خانواده بشدت کاتولیک بریتانیایی بدنیا آمد. پدرش سبزی فروش بود. پدرش هیچ ( نام مستعار آلفرد هیچکاک ) را به مدرسه مذهبی فرستاد. اولین شغل او پس از دبیرستان کارمندی در شرکت تلگراف « هنری » بود. در همین سال ها بود که هیچ به لطف سینما رفتن های مکرر عاشق سینما شد. در سال 1920 مطلع شد که در لندن استدیویی قرار است افتتاح شود او توانست در این استدیو شغل طراحی تیتراژ را بر عهده بگیرد و برای دو سال در همین زمینه فعالیت کند. اولین تجربه نصفه و نیمه کارگردانی او وقتی کلید خورد که کارگردان فیلم « همیشه به همسرت بگو » مریض شد و استدیو از او خواست تا فیلم را به پایان برساند. رئیس استدیو از کار او خوشش آمد و به او فرصتی داد تا بر صندلی کارگردانی فیلم « شماره 13 » بنشیند. هر چند قبل از اینکه فیلم تکمیل شود استدیو در بریتانیا تعطیل شد ولی این به تجربه خوبی برای هیچ بدل گشت.
بعد از تعطیلی استدیو هیچ توسط « مایکل بالکن » بعنوان دستیار کارگردان استدیو « گینزبورگ » استخدام شد. اما او فقط به دستیاری بسنده نکرد و کار را بعنوان نویسنده، کارگردان هنری و طراح تیراژ نیز شروع کرد. پس از همکاری های بسیار با این استدیو فرصتی فراهم شد تا او فیلم آمریکایی – آلمانی « باغ لذت » را در سال 1925 کارگردانی کند. و بالاخره این فیلم تبدیل به مجوز ورودش به عالم کارگردان ها شد. او در آلمان تحت تاثیر مکتب « اکسپرسیونیسم » یا همان « هیجان نمایی » قرار گرفت و کار هایش را به این سمت معطوف کرد. هیچ با 50 سال سابقه کارگردانی توانست خود را بعنوان اسطوره کارگردانی فیلم های جنایی معمایی ماندگار کند.
بازیگران :
کری گرانت : گرانت در سال 1904 و در شهر بریستول انگلستان متولد شد . او ۹ ساله بود که پس از بازگشت به خانه به او گفته میشود مادرش به یک مسافرت طولانی رفته، اما واقعیت این بود که مادر او هرگز نتوانسته بود بر افسردگی و غم از دست دادن فرزند دیگرش فائق بیاید، از همین رو او را به یک آسایشگاه سپرده بودند. این واقعیت تا سن ۳۰ سالگی برای گرانت مخفی میماند و او در این مدت مسیر زندگی را بدون حضور مادرش میپیماید. برای گرانت،رسیدن به سن ۱۴ سالگی همراه با اخراج از مدرسه بود اما این اتفاق مانع از آن نشد که روند آموزشی او متوقف شود و عشق او به مطالعه، وی را به فردی خودآموخته تبدیل کرد. اخراج او از مدرسه باعث میشود وی به همراه یک گروه نمایشی به اجرای برنامه در انگلستان روی بیاورد. او در این مدت پانتومیم و آکروبات را میآموزد که بعدها باعث میشود تا او خود بدلکاری بسیاری از نقشهایش را برعهده بگیرد.
در سال 1920 او به همراه گروهی که با آن کار میکرد عازم ایالات متحده میشود. او پس از موفقیت در برادوی به هالیوود میرود و نام خود را به «کری لاکوود» تغییر میدهد که برگرفته از آخرین کاراکتری بود که او نقشش را ایفا میکرد. در این دوران بود که هنرمند جوان مورد توجه کمپانی پارامونت قرار گرفت، اما مسؤولان این شرکت چندان نظر مثبتی درباره نام او نداشتند و به این ترتیب «کری گرانت» متولد میشود. در این مدت گرانت با بازی در چند فیلم نام خود را مطرح کرد اما عمده موفقیت او به بازی در فیلمهای در حق او بد کرد و من فرشته نیستم بازمیگردد. فیلم اول موفق شد اسکار بهترین فیلم سال 1933 را از آن خود کند و به همراه موفقیت مالی، فیلم دوم پارامونت را از ورشکستگی نجات دهد. اما موج دوم موفقیتهای گرانت به سال ۱۹۳۶ بازمیگردد؛ زمانی که او تصمیم میگیرد با شرکت کلمبیا قراردادی را امضا کند. طولی نمیکشد که گرانت تبدیل به یکی از مهمترین و محبوبترین هنرپیشههای هالیوود میشود.
در سال 1941 و با بازی در فیلم پنی سرناد نامزد جایزه اسکار شد اما این جایزه به گری کوپر رسید. در عین حال بسیاری از کارگردانهای بزرگ مانند هاوارد هاکس و آلفرد هیچکاک از بازی او در فیلمهایشان استقبال میکردند به طوری که هیچکاک درباره او میگوید: «در تمام زندگیام تنها گرانت را دوست داشتهام!» و هاوارد هاکس نیز او را بیرقیب مینامد. گرانت بار دیگر و در سال 1944 برای فیلم هیچ جز قلب تنها نامزد جایزه اسکار میشود اما بار دیگر این جایزه را در دستان رقیبی به نام بینگ کرازبی میبیند . این مساله تا حدی باعث ناراحتی وی میشود اما اهدای جایزه اسکار یک عمر موفقیت هنری (۱۹۷۰) باعث میشود تا این ناکامیها کمرنگ شود. او یک بار دیگر هم به جایزه اسکار دست یافت، اما اینبار برای بهترین هنرپیشه نقش اول زن که بهخاطر عدم حضور اینگرید برگمن و به نمایندگی از او این جایزه به او داده شد. گرانت در فیلمهای بسیاری برای هیچکاک ظاهر شد که در این میان میتوان به فیلمهای «بدنام»، «گرفتن یک سارق» و «شمال از شمال غرب» اشاره کرد.
گرانت یکی از خوش پوشترین هنرپیشههای تاریخ سینما به شمار میرفت. شخصیت خاص و کاریزمای او موجب شد که حتی ایان فلمینگ خالق جیمز باند، این شخصیت را با الهام از کری گرانت خلق کند. به همین دلیل قرار بود تا او در نخستین فیلم از سری فیلمهای باند با نام Dr. NO حضور داشته باشد اما او خود را برای این نقش پیر میدانست و از ایفای آن خودداری کرد. این نقش بهخاطر شباهت شان کانری به گرانت به او داده شد، اما نقطه مقابل این اتفاق به بازی او در فیلم «شمال از شمال غرب» بازمیگردد. هیچکاک در ابتدا تصمیم داشت از جیمز استوارت در این فیلم استفاده کند اما عدم موفقیت فیلم سرگیجه باعث شد تا هیچکاک، استوارت را سرزنش کند و سن بالای او را عامل این عدم موفقیت میدانست. در نهایت و با وجود علاقه استوارت به ایفای این نقش، هیچکاک، گرانت را برای آن نقش انتخاب کرد در حالی که او حتی ۴ سال از استوارت مسن تر بود.
بالا رفتن سن باعث شد این هنرپیشه بزرگ در سال 1966 اعلام بازنشستگی کند و حتی تلاش کارگردانهایی چون کوبریک، هاکس و هیچکاک هم برای بازگرداندن او به سینما به جایی نرسید. کری گرانت در سال 1986 بر اثر سکته مغزی درگذشت.
منبع : ویکیپدیا
انگرید برگمن : او را اغلب با نگاه های معنا دارش بخاطر می آورند. برگمن در سینما به نماد زنانی رنج کشیده تبدیل شد که بجای آه و ناله، با چشمانش تمام رنجهایش را منتقل می کرد. برگمن را باید ستاره بی رقیب دهه ی 40 آمریکا به حساب آورد. وی اصلاً یک سوئدی بود و به لطف بازسازی یکی از فیلمهایش به نام اینترمتسو در آمریکا، که توسط دیوید سلزنیک معروف صورت گرفت، توانست ورودی مقتدرانه به هالیوود داشته باشد. برگمن بعد از دیده شدنش به لطف اینترمتسو بود که توانست در کازابلانکا و در روبروی همفری بوگارت ایفای نقش کند و تبدیل به چهره ایی دست نیافتنی شود. چهره ذاتاً زیبای برگمن در آن دوران ، مورد علاقه بسیاری از فیلمسازان و چهره پردازان قرار داشت. چهره پردازان در آن دوران بر این اعتقاد بودند که چهره برگمن به حدی زیباست که احتیاج به گریم ندارد!. یکی از نکات جالب درباره او در فیلم کازابلانکا این بود که همسر بوگارت در آن مقطع ، نسبت به رابطه ی بین او و بوگارت مشکوک بود و اعتقاد داشت که برگمن و بوگارت بصورت پنهانی با یکدیگر رابطه دارند! که البته تمام اینها شایعه بود و این دو تنها در هنگام فیلمبرداری همدیگر را ملاقات می کردند. برگمن در طول دوران بازیگری اش توانست 6 بار کاندید دریافت اسکار بهترین بازیگر زن برای فیلمهای زنگ ها برای که به صدا در می آید ، چراغ گازی ، ناقوس های کلیسای سنت مری ، ژاندارک ، آناستازیا ، قتل در قطار سريع السير شرق و سونات پاییزی شود که از این بین برای فیلمها چراغ گازی ، آناستازیا و قتل در قطار سریع السیر شرق توانست اسکار را تصاحب کند. برگمن سرانجام در روز 29 آگوست سال 1982 که روز تولد او محسوب می شد ، در سن 67 سالگی بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت.
نکاتی که درباره « بد نام » نمی دانید :
پس از تمام فیلمبرداری فیلم « بد نام » کری گرانت کلید معروف UNICA را نزد خود نگه داشت و چند سال بعد این کلید را به همبازی اش در این فیلم یعنی انگرید برگمن تقدیم کرد و به او اعلام کرد که این کلید برایش خوش شانسی می آورد!
آلفرد هیچکاک گفته بود که FBI به دلیل سر و کار داشتن با اورانیوم به مدت سه ماه وی را تحت نظر داشته.
لئوپولدینن کنستانتین در فیلم نقش مادر کلاود رینز را ایفا میکند در حالی که وی در دنیای واقعی تنها 4 سال از وی بزرگتر بود!
در فیلمنامه ارجینال شخصیت آلیشیا به عنوان یک ” بدکاره ” ترسیم شده بود.
دیوید او سلزیک ، تهیه کننده فیلم، خواستار حضور ویوین لی در نقش اصلی فیلم بود اما این اتفاق نیفتاد.
آلفرد هیچکاک و بن هچت از دکتر رابرت میلیکان که برنده جایزه نوبل بود، سوال کرده بودند که چطور می شود یک بمب اتم ساخت! اما میلیکان از پاسخ دادن به آنها خودداری کرد اما ظاهرا به آنها گفته بود که باید مقداری اورانیوم را داخل یک بطری شراب بریزند!
کمپانی RKO بابت حضور بن هچت، آلفرد هیچکاک، کری گرانت و انگرید برگمن در مجموع مبلغ 800 هزار دلار به علاوه 50 درصد از سود فیلم را پرداخت کرد.
نقش آفرینی لئوپولدین کنستانتین در این فیلم تنها حضور وی در یک فیلم آمریکایی بود.
لستر دور (Lester Dorr ) در نقش یک پلیس موتورسیکلت ران در فیلم بازی کرده بود اما در تدوین نهایی از فیلم حذف شد!
اقتباسی رادیویی این اثر در سال 1948 اجرا شد که انگرید برگمن در نقش خودش صداپیشگی کرد.
ژوزف کاتن یکی از گزینه های ایفای نقش دولین بود.
دیالوگ های ماندگار :
آلیشیا : تو فکر میکنی یک زن نمیتونه تغییر کنه؟
دولین : مسلما میتونه، تغییر بامزه هست برای یه مدتی.
—————–
آلیشیا : این یک رابطه عاشقانه عجیب هست
دولین : چرا ؟
آلیشیا : شاید به خاطر اینکه تو عاشق من نیستی.
————————
آلیشیا : هیچ چیز مثل یه آهنگ عاشقانه نمیتونه باعث خنده ات بشه.
————————
دولین : یک مرد نمیتونه به یک زن بگه چکار کنه یا نکنه. خودش باید اینو بگه.
نازنین آفاق
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.
به جامعه مجازی سایت مووی مگ بپیوندید و دوستان سینمایی جدید پیدا کنید!
بدنام : Notorious
کارگردان :آلفرد هیچکاک
نویسنده : بن هچت
بازیگران :
کری گرانت / دولین
انگرید برگمن / آلیشیا
کلاود رینز / سباستین
زمان : 101 دقیقه
محصول : 1946
مهمترین افتخارات : کاندید اسکار در رشته بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای کلاود رینز و بهترین فیلمنامه برای بن هچت