پبتر پینچون را می توان در رده بهترین نویسندگان تاریخ ایالات متحده دسته بندی کرد که ارزش و جایگاه بالایی در میان مردم و انجمن نویسندگان برخوردار است.معروف ترین کار پینچون در حرفه نویسندگی یعنی « عظمت رنگین کمان » را می توان یکی از مهمترین آثار دنیای ادبیات تاریخ ایالات متحده که به معرفی بخش ها مختلف فرهنگ عامه مردم آمریکا می پردازد در نظر گرفت که ستایش های بسیاری نیز از آن شده است. « خباثت ذاتی » هفتمین اثر از توماس پینچون محسوب می شود که در سال 2009 انتشار یافت و نقدهای متفاوتی از آن در رسانه ها منتشر شد.با اینحال می توان گفت که اغلب مقالات درباره « خباثت ذاتی » حاکی از داشتن احساس رضایت و خشنودی از این نویسنده روشنفکر و به شدت گوشه گیر بود ( پینچون ابدا علاقه ای به عکس گرفتن ندارد و ترجیح می دهد فقط از طریق کتابش با مخاطبین صحبت کند ).حال برای اولین بار اقتباسی سینمایی از یکی از آثار او انجام شده و شاید بتوان گفت که تنها کارگردانی که می توانست جسارت اقتباس از آثار او را داشته باشد، پُل توماس اندرسون بود که همواره به دنبال ساخت اثری متفاوت نسبت به ساخته های پیشین اش است.
داستان فیلم درباره مرد جوانی به نام داک ( خواکین فونیکس ) است. داک مردی با زندگی ناسالم است که مواد مخدر نیز بخش عمده ای از آن را تشکیل می دهد. وی که یک کاراگاه خصوصی محسوب می شود، به تازگی با پرونده ای روبرو شده که ناپدید شدن دوست دختر سابقش شاستا ( کاترین واترستون ) را شامل می شود. اما وارد شدن او به این ماموریت باعث مواجه شدن او با اتفاقات مختلفی می شود که…
پُل توماس اندرسون در هفتمین ساخته سینمایی خود بار دیگر به سراغ سوژه ای که در نقطه مقابل آثار پیشین اش قرار گرفته رفته است. « خباثت ذاتی » مشخصاً ارتباطی به شاهکارهای اندرسون نظیر « مگنولیا » و « خون به پا می شود » ندارد و هرگز در مسیری قدم نمی گذارد که پازل های مختلف را به زیباترین شکل ممکن در طول داستان در کنار یکدیگر بچیند و در نهایت تماشاگرش را دچار جنونی فراموش نشدنی در انتهای داستان کند.
مهمترین ویژگی « خباثت ذاتی » که در هیچکدام از آثار پیشین اندرسون دیده نشده، وجه کمدی داستان است که سایه بزرگی بر فیلم افکنده است و می توان در مجموع گفت که « خباثت ذاتی » نگاهی کمدی به فرهنگ عامه آمریکایی در دهه ی هفتاد میلای داشته است. اما نگاه طنز آمیز اندرسون به شخصیت های داستان هرگز به ورطه ای سقوط نمی کند که تماشاگر انتظار خنده ای با صدای بلند را داشته باشد.
در واقع می توان گفت که اندرسون ، لس آنجلس دهه ی هفتاد را دقیقاً با همان حال و هوایی که در دهه ی هفتاد می شد یافت در « خباثت ذاتی » به تصویر کشیده است و وجه کمدی داستان شاید در وهله اول خنده ای را به لبان تماشاگر هدیه کند اما نگاه تیز و بُرنده اندرسون به اجتماع آمریکا و تفکر حاکم بر زندگی مردم در آن برهه زمانی، یکی از تامل برانگیز ترین و جالب ترین بخش های فیلم محسوب می شود که با دقت فراوان و وسواس بسیار توسط اندرسون به تصویر کشیده شده است. از حیث مقایسه می توان « خباثت ذاتی » را با فیلم « حقه بازی آمریکایی » دیوید او راسل در سال گذشته مقایسه کرد با این تفاوت که در این فیلم اندرسون به جای یادآوری شرایط زمانی فیلم با تاکید بر دکورهای بزرگ ( همانند آنچه که در « حقه بازی آمریکایی » شاهد بودیم ) بر روی شخصیت های داستانش متمرکز بوده و تفکر دهه ی هفتاد را نه در نماهای لانگ از شهر و آدمها ، بلکه با لحن و رفتار شخصیت های داستان به تماشاگر معرفی کرده است.
اما مهترین وجه « خباثت ذاتی » را نه داستان شلوغش بلکه شخصیت های داستان شکل داده اند که نقطه قوت اصلی فیلم جدید اندرسون نیز محسوب می شوند. اندرسون به اذعان بسیاری، رهبر جریان ساختار شکن در سینمای آمریکا به شمار می رود و اینبار نیز با « خباثت ذاتی » آشفتگی جذابی را به سینما آورده که احتمالاً فقط خودش می توانسته اینچنین با استادی از عهده انجام آنها برآید. « خباثت ذاتی » اثری موقعیت محور است که جنس کمدی اش در خلق موقعیت ها و هنرنمایی بازیگرانش در موقعیت های مختلف است. دکوپاژ فوق العاده اندرسون و تحلیل موقعیت وی از داستان به همراه هدایت درست بازیگران و دادن آزادی کامل به آنها به جهت استفاده از توانایی های بازیگری شان، ویژگی ارزشمندی است که باعث جذابیت « خباثت ذاتی » در مدیوم سینما شده است؛ اتفاقی که در ساخته های پیشین اندرسون کمتر به چشم می خورد اما او اینبار به بازیگرانش اعتماد کرده و بهترین بازی را از آنان گرفته است.
بهترین بازی فیلم متعلق به خواکین فونیکس است که در نقش کاراگاه نئشه فیلم ، ستاره فیلم بوده است. فونیکس با ظرافتی مثال زدنی موفق به خلق شخصیتی نامطمئن و هیپی منش، در « خباثت ذاتی » شده و یک کلاس بازیگری کامل را در فیلم رقم زده است. دیگر ستاره های فیلم از جمله جاش برولین، ریس ویترسپون و بنسیو دل تورو ، نیز در نقش های خود بهترین عملکرد را داشته اند و بطور خلاصه می توان گفت که « خباثت ذاتی » به واسطه هدایت پُل توماس اندرسون ، بازیهای فوق العاده ای دارد که همانند تمامی آثار پیشین اش، چشم برداشتن از آن سهل است.
شاید بتوان تنها ایراد جزئی فیلم را تا حدودی بهم ریختگی داستان عنوان کرد. اندرسون در سالهای گذشته معمولاً روایتگر قصه ای یکپارچه در سینما بوده اما « خباثت ذاتی » اثری مستثنی محسوب می شود چراکه داستان فیلم اینبار بر خط مستقیم، ترسیم نشده و به حدی هم بر پرده سینما جذاب نیست که بتواند مخاطبینش را کاملاً راضی کند.. البته می توان تا حد زیادی از این ایراد صرف نظر کرد چراکه منبع اقتباس اندرسون کتابی بوده که کمتر کارگردانی علاقه و جسارت تبدیل کردن آن به فیلم را دارد و مشخصاً نگارش فیلمنامه براساس داستانی از توماس پینچون، نمی تواند اتفاقی ساده و بی نقص باشد.
در مجموع می توان « خباثت ذاتی » را اثر ارزشمند دیگری از پُل توماس اندرسون توصیف کرد که لحظات خوشایندی را برای مخاطبین سینما رقم خواهد زد. هنر اندرسون در کارگردانی متمرکز بر بررسی شخصیت ها و تخصیص موقعیت هایی ناب به شخصیت های دوست داشتنی داستانش است که این اتفاق در « خباثت ذاتی » با استادی انجام شده اما اینکه داستان فیلم بطور کلی بتواند مخاطبش را راضی کند، سوالی است که نمی توان با اطمینان به آن پاسخ داد.
منتقد : میثم کریمی
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.
به جامعه مجازی سایت مووی مگ بپیوندید و دوستان سینمایی جدید پیدا کنید!
خباثت ذاتی : Inherent Vice
کارگردان : Paul Thomas Anderson
نویسنده : Paul Thomas Anderson ، Thomas Pynchon
بازیگران :
Joaquin Phoenix…Larry “Doc” Sportello
Josh Brolin…Lt. Det. Christian F. “Bigfoot” Bjornsen
Benicio Del Toro…Sauncho Smilax, Esq
Owen Wilson…Coy Harlingen
Reese Witherspoon…Deputy D.A. Penny Kimball
و…
رده سنی : R ( مناسب برای افراد بالای 17 سال)
ژانر : کمدی
زمان : 144 دقیقه