صفحه اصلی > سینمای کلاسیک : سینمای کلاسیک : داستان فیلادلفیا ( The Philadelphia Story )

سینمای کلاسیک : داستان فیلادلفیا ( The Philadelphia Story )

44f443tgg

داستان فیلم :

تریسی ( کاترین هیپبورن ) زنی از طبقه اشراف زادگان است که در آستانه ازدواج دومش با مردی ثروتمند است. اما با ورود دکستر ( کری گرانت ) و خبرنگاری به نام مایک ( جیمز استیوارت ) که به تریسی علاقه مند شده، معادلات تغییر می کند و…

 

کارگردان :

جورج کیوکر : کیوکر در سال‌های دهه ۱۹۲۰ کارگردان تئاتر برادوی بود بعد کم‌کم وارد هالیوود شد و از یک استودیو به استودیو دیگر رفت و کارهای مختلفی را هم تجربه کرد حتی مدتی برای ارنست لوبیچ دیالوگ فیلمهایش را می‌نوشت.تا اینکه بالاخره با همکاری دیوید او سلزنیک اولین فیلمش گرامپی را می‌سازد. برای کارگردانی فیلم بربادرفته هم انتخاب می‌شود ولی به خاطر اختلافی که با سلزنیک در جادوگر شهر از پیدا می‌کند در هر دو فیلم ویکتور فلمینگ جایگزین او می‌شود.کم‌کم در ساختن فیلم کمدی به کارگردانی صاحب سبک تبدیل می‌شود و با همکاری با او ۲۱ هنرپیشه نامزد دریافت اسکار می‌شوند. به ویژه همکاری او با کاترین هیپورن در ۹ فیلم قابل توجه است.

در میان فیلم‌های کلاسیک او می‌توان به زنان کوچک (۱۹۳۳)، داستان فلادلفیا (۱۹۴۰)، ستاره‌ای متولد می‌شود (۱۹۵۴)، و بانوی زیبای من (۱۹۶۴) اشاره کرد که این فیلم آخر جایزه اسکار بهترین کارگردانی را هم نصیبش می‌کند.

از جرج کیوکر به عنوان کارگردان زنان هم یاد می‌شود او آنقدر که به بازیگرانش اهمیت می‌داد به فیلمنامه اهمیت نمی‌داند. او فیلم‌های زیادی درباره زنان ساخت و با بیشتر ستارگان زن دوره خود همکاری کرد. از جمله می‌توان به گرتا گاربو در زن دو چهره، اینگرید برگمن در چراغ گاز، دبورا کر در فیلم ادوارد پسرم، جین سیمونز در هنرپیشه، اوا گاردنر، سوفیا لورن، جودی گارلند در ستاره‌ای متولد می‌شود، آدری هپبورن در بانوی زیبای من و به ویژه کاترین هیپورن اشاره کرد.

3335l6666y

بازیگران :

کاترین هپبورن : کاترین هپبورن در سال 1907 در هارتفورد ایالت کانکتیکات آمریکا به دنیا آمد. او فرزند یک دکتر و طرفدار حقوق زنان بود که هردو آنها او را به آزادانه صحبت کردن و تلاش بدنی زیاد تشویق می کردند. کاترین از کودکی بیشتر شبیه پسرها بود تا دختر ها. او به شدت به برادرش «تام» وابستگی عاطفی داشت و هنگامی که در سن 14 سالگی او را مرده پیدا کرد بسیار ویران شد. برادرش در حالی که داشت سعی می کرد که نوعی دار زدن را که پدرشان به آنها یاد داده بود را اجرا کند، به طور تصادفی خفه شد و مرد. تا سالها کاترین روز تولد برادرش یعنی 8 نوامبر را به عنوان روز تولد خودش در نظر می گرفت. او در کنار دختر های هم سن و سال خودش بسیار خجالتی بود بنابراین بیشتر تحصیلش را در خانه انجام داد. او به کالج ماور برین رفت و در همانجا بود که تصمیم گرفت بازیگر شود. پس از فارغ التحصیلی او در نقش های کوچکی در برادوی مشغول بازیگری شد. اولین فیلم مهمی که در آن بازی کرد فیلم «شوهر جنگجو» در سال 1932 بود. پس از آن تعداد زیادی فیلم خوب به او معرفی شد. او برای چهارمین فیلمش فیلم زنان کوچک را در سال 1933 بازی کرد که در زمان خودش بسیار موفق بود. اما گمانه زنی هایی در مورد نوع زندگی او در هالیوود شروع شده بود؛ او هیچ گاه لباس دخترانه نمی پوشید، آرایش نمی کرد، مقابل دوربین عکاسی ژست نمی گرفت و مصاحبه هم نمی کرد. مخاطبانش از این نوع رفتار عجیب او شکه شده بودند و همین باعث شد که مدتی به او فیلم خوب پیشنهاد نشود. او به برادوی بازگشت و در چند تاتر به بازیگری پرداخت. سالهای 1935 تا 1938 با وجود کم کاری اش بهترین کارها را در سینما انجام داد. او در سال 1938 در برادوی تاتر داستان فیلادلفیا را بازی کرد که موفقیت شدید نمایش باعث شد که در سال 1940 فیلمی هم به همین نام از روی نمایش ساخته شود. او در 12 دسامبر 1928 با «لادلو اوگن اسمیت» ازدواج کرد و در 18 سپتامبر 1941 از او جدا شد. کاترین هپبورن 12 بار نامزد اسکار شد و 4 اسکار را نیز از آن خود کرد. او یکی از تامتعارف ترین بازیگران زن زمان خود بود و همین باعث شده بود که نقش های بسیار استثنائی ای را در اختیار او قرار بدهد و او را تبدیل به یکی از پر افتخارترین بازیگران زن هالیوود تبدیل کند. او در 29 جون سال 2003 در سن 96 سالگی در خانه اش در اولد سیبروک کانکتیکات چشم از جهان فرو بست.

منبع : سینماگرام

جیمز استوارت : جیمز متیلد استوارت در ۲۰ می۱۹۰۸ در ایندیانای ایالت پنسیلوانیای آمریکا به دنیا آمد. خانواده اصالتاً اسکاتلندی- ایرلندی‌اش از آن آمریکایی‌های قدیمی و متعهد به وطن بودند و پدربزرگش هم ژنرال بود. این فرهنگ خانوادگی در جیمز استوارت تبلور خاصی پیدا کرد. پس از این‌که بدون هیچ آموزش بازیگری به سینما وارد شد، در فیلم‌های کارگردانان معروفی چون کاپرا، هیچکاک، آلدریچ، آنتونی مان و … بازی کرد و در دوران رکورد اقتصادی آمریکای پس از جنگ جهانی به قلب‌های مردم راه گشود و میان همه قشرها محبوبیت زیادی پیدا کرد. او در اکثر فیلم‌هایش نقش مردی خوب و ساده‌لوح را ایفا کرد و در وسترن‌هایش قوی و ثابت‌قدم نشان داد. بلندی قدش ۱۹۱ سانتی‌متر بود و او را از دوستان و همکارانش متمایز می‌کرد.

استوارت در سال‌هایی که به اوج محبوبیت رسیده بود -در حدود چهل سالگی- ازدواج کرد و تا آخر عمر به همسرش متعهد ماند. همیشه با طرفداران‌اش خوش برخورد و سخاوتمند بود ولی در مورد زندگی خصوصی و خانواده‌اش با کسی شوخی نداشت و به شدت از آن‌ها حمایت می ‍ کرد. او اولین بازیگر ستاره سینما بود که داوطلب حضور در جنگ جهانی دوم شد، آن هم با اصرار فراوان! در طول جنگ فداکاری‌ها و رشادت‌های زیادی از خودش نشان داد و یک مدال هم دریافت کرد. اما بعد از جنگ دیگر فیلم جنگی بازی نکرد. تأثیرات جنگ را هم بر پختگی بازی و هم در انتخاب فیلم‌های او -که به سمت فیلم‌های سیاه‌تر رفتند- به خوبی می‌توان دید. حتی مخالف این بود که از او به عنوان قهرمان جنگ جهانی دوم یاد کنند. وقتی از او درباره جنگ سوال می‌کردند، از جواب دادن طفره می‌رفت و یا به کل می‌گفت که سوال در مورد جنگ را فراموش کنند. استوارت مثل دیگر ستاره‌های هالیوود به هیچ وجه در قید و بند تجملات نبود. هرگز به عمل جراحی زیبایی تن نداد. لباس‌هایی که می‌پوشید و ماشینی که سوار می‌شد معمولی معولی بودند. برای همین به او لقب قهرمان معمولی دادند. هر کسی او را با ان سر و وضع می‌دید باور نمی‌کرد که او جیمز استوارت ستاره بزرگ سینما است. حتی با این‌که در طول جنگ جهانی دوم موهایش ریزش پیدا کرده بود و تقریباً کچل شده بود در فیلمهای‌اش از موی مصنوعی استفاده می‌کردند، ولی خود استوارت همیشه با چهره و موی واقعی در بین مردم ظاهر می‌شد. اعتقاد داشت که مردم، بزرگ‌ترین منتقدش هستند و اگر آن‌ها او را نخواهند هیچکس دیگر هم نمی‌خواهد. هیچ وقت کلاس بازیگری نرفته بود و معتقد بود دیدن رفتار مردم بهترین کلاس درس برای او است.

در فوریه ۱۹۹۴ که همسرش فوت کرد او نتوانست با این اتفاق کنار بیاید. بعد از مراسم خاکسپاری زیاد در مجامع عمومی ظاهر نشد و بیشتر وقت‌اش را در اتاق خواب همسرش می‌گذراند. به گفته روزنامه‌های ان زمان پس از مدتی بیماری آلزایمر گرفت. به هر حال ان قدر این اتفاق برای استوارت سنگین بود که دیگر نتوانست به زندگی عادی برگردد و در نهایت ۳ سال بعد در تاریخ ۲ ژوئیه ۱۹۹۷ از دنیا رفت. بالای ۳۰۰۰ نفر که عمدتاً از آدم‌های مشهور هالیوود بودند در مراسم خاکسپاری او شرکت داشتند

3335r77

کری گرانت : گرانت در سال 1904 و در شهر بریستول انگلستان متولد شد . او ۹ ساله بود که پس از بازگشت به خانه به او گفته می‌شود مادرش به یک مسافرت طولانی رفته، اما واقعیت این بود که مادر او هرگز نتوانسته بود بر افسردگی و غم از دست دادن فرزند دیگرش فائق بیاید، از همین رو او را به یک آسایشگاه سپرده بودند. این واقعیت تا سن ۳۰ سالگی برای گرانت مخفی می‌ماند و او در این مدت مسیر زندگی را بدون حضور مادرش می‌پیماید. برای گرانت،رسیدن به سن ۱۴ سالگی همراه با اخراج از مدرسه بود اما این اتفاق مانع از آن نشد که روند آموزشی او متوقف شود و عشق او به مطالعه، وی را به فردی خودآموخته تبدیل کرد. اخراج او از مدرسه باعث می‌شود وی به همراه یک گروه نمایشی به اجرای برنامه در انگلستان روی بیاورد. او در این مدت پانتومیم و آکروبات را می‌آموزد که بعدها باعث می‌شود تا او خود بدلکاری بسیاری از نقش‌هایش را برعهده بگیرد.

در سال 1920 او به همراه گروهی که با آن کار می‌کرد عازم ایالات متحده می‌شود. او پس از موفقیت در برادوی به هالیوود می‌رود و نام خود را به «کری لاکوود» تغییر می‌دهد که برگرفته از آخرین کاراکتری بود که او نقشش را ایفا می‌کرد. در این دوران بود که هنرمند جوان مورد توجه کمپانی پارامونت قرار گرفت، اما مسؤولان این شرکت چندان نظر مثبتی درباره نام او نداشتند و به این ترتیب «کری گرانت» متولد می‌شود. در این مدت گرانت با بازی در چند فیلم نام خود را مطرح کرد اما عمده موفقیت او به بازی در فیلم‌های در حق او بد کرد و من فرشته نیستم بازمی‌گردد. فیلم اول موفق شد اسکار بهترین فیلم سال 1933 را از آن خود کند و به همراه موفقیت مالی، فیلم دوم پارامونت را از ورشکستگی نجات دهد. اما موج دوم موفقیت‌های گرانت به سال ۱۹۳۶ بازمی‌گردد؛ زمانی که او تصمیم می‌گیرد با شرکت کلمبیا قراردادی را امضا کند. طولی نمی‌کشد که گرانت تبدیل به یکی از مهم‌ترین و محبوب‌ترین هنرپیشه‌های هالیوود می‌شود.

در سال 1941 و با بازی در فیلم پنی سرناد نامزد جایزه اسکار شد اما این جایزه به گری کوپر رسید. در عین حال بسیاری از کارگردان‌های بزرگ مانند هاوارد هاکس و آلفرد هیچکاک از بازی او در فیلم‌هایشان استقبال می‌کردند به طوری که هیچکاک درباره او می‌گوید: «در تمام زندگی‌ام تنها گرانت را دوست داشته‌ام!» و هاوارد هاکس نیز او را بی‌رقیب می‌نامد. گرانت بار دیگر و در سال 1944 برای فیلم هیچ جز قلب تنها نامزد جایزه اسکار می‌شود اما بار دیگر این جایزه را در دستان رقیبی به نام بینگ کرازبی می‌بیند . این مساله تا حدی باعث ناراحتی وی می‌شود اما اهدای جایزه اسکار یک عمر موفقیت هنری (۱۹۷۰) باعث می‌شود تا این ناکامی‌ها کمرنگ شود. او یک بار دیگر هم به جایزه اسکار دست یافت، اما این‌بار برای بهترین هنرپیشه نقش اول زن که به‌خاطر عدم حضور اینگرید برگمن و به نمایندگی از او این جایزه به او داده شد. گرانت در فیلم‌های بسیاری برای هیچکاک ظاهر شد که در این میان می‌توان به فیلم‌های «بدنام»، «گرفتن یک سارق» و «شمال از شمال غرب» اشاره کرد.

گرانت یکی از خوش پوشترین هنرپیشه‌های تاریخ سینما به شمار می‌رفت. شخصیت خاص و کاریزمای او موجب شد که حتی ایان فلمینگ خالق جیمز باند، این شخصیت را با الهام از کری گرانت خلق کند. به همین دلیل قرار بود تا او در نخستین فیلم از سری فیلم‌های باند با نام Dr. NO حضور داشته باشد اما او خود را برای این نقش پیر می‌دانست و از ایفای آن خودداری کرد. این نقش به‌خاطر شباهت شان کانری به گرانت به او داده شد، اما نقطه مقابل این اتفاق به بازی او در فیلم «شمال از شمال غرب» بازمی‌گردد. هیچکاک در ابتدا تصمیم داشت از جیمز استوارت در این فیلم استفاده کند اما عدم موفقیت فیلم سرگیجه باعث شد تا هیچکاک، استوارت را سرزنش کند و سن بالای او را عامل این عدم موفقیت می‌دانست. در نهایت و با وجود علاقه استوارت به ایفای این نقش، هیچکاک، گرانت را برای آن نقش انتخاب کرد در حالی که او حتی ۴ سال از استوارت مسن تر بود.

بالا رفتن سن باعث شد این هنرپیشه بزرگ در سال 1966 اعلام بازنشستگی کند و حتی تلاش کارگردان‌هایی چون کوبریک، هاکس و هیچکاک هم برای بازگرداندن او به سینما به جایی نرسید. کری گرانت در سال 1986 بر اثر سکته مغزی درگذشت.

منبع : ویکیپدیا

ann4554 06

نکاتی که احتمالا درباره « داستان فیلادلفیا » نمی دانید :

کاترین هپبورن پیش از بازی در این فیلم، به مدت دو سال در تئاتر « داستان فیلادلفیا » که هاوارد هیوز تهیه کننده آن بود ایفای نقش کرده بود.

کری گرانت برای بازی در این فیلم 100 هزار دلار دستمزد دریافت کرد که رقم زیادی در آن زمان بود. گرانت این مبلغ را به عنوان کمک در اختیار مجروحان جنگی بریتانیایی قرار داد.

جیمز استیوارت هرگز تصور نمی کرد که برای بازی در این فیلم برنده جایزه اسکار شود. وی همواره معتقد بود که در آن سال هنری فوندا باید برای بازی در فیلم « خوشه های خشم » برنده اسکار می شد.

بر روی مجسمه اسکاری که جیمز استیوارت در سال 1941 برای بازی در این فیلم دریافت کرد، املای انگلیسی ” فیلادلفیا ” به اشتباه حک شده بود!

به کری گرانت پیشنهاد داده شد تا نقش محبوب خودش را از میان دو نقش اصلی این فیلم انتخاب کند و او هم نقشی را برعهده گرفت که حضور کمتری در فیلم داشت.

اسپنسر تریسی بازی در این فیلم را به دلیل حضورش در فیلم « دکتر جکیل و آقای هاید » نپذیرفت.

philadelp34

کاترین هپبورن از کمپانی MGM درخواست کرده بود تا برای نقش دکستر از کلارک گیبل و برای نقش مایک از اسپنسر تریسی استفاده کنند که هر دوی این افراد درگیر پروژه های دیگر بودند.

کاترین هپبورن از دریافت دستمزد صرف نظر کرد و در عوض توافق شد تا 45 درصد از مبلغ فروش فیلم در اختیار وی قرار گیرد.

جیمز استیوارت با برخی دیالوگ ها و سکانس های فیلم مشکل داشت. خودش گفته بود که اگر وی در سکانس استخر مجبور می شد لباس شنا بپوشد، آن سکانس آخرین حضور او در سینما بود!

آخرین بازمانده از بازیگران این فیلم که راس کلارک بود در سال 2014 و در سن 93 سالگی درگذشت. کلارک در زمان بازی در این فیلم 20 ساله بود.

 

نازنین آفاق

این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.

به جامعه مجازی سایت مووی مگ بپیوندید و دوستان سینمایی جدید پیدا کنید! 677MT34

 

داستان فیلادلفیا : The Philadelphia Story

کارگردان : جورج کیوکر

نویسنده : دونالد اگدن استیوارت، فیلیپ بری

بازیگران :

کاترین هپبورن / تریسی

جیمز استیوارت / مکاولی

کری گرانت / دکستر

زمان : 112 دقیقه

محصول : 1940

مهمترین افتخارات : برنده اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای جیمز استیوارت، برنده اسکار بهترین فیلمنامه. نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی زن برای کاترین هپبورن، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای روث هاسی.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها