صفحه اصلی > اخبار سینمای جهان : معرفی فیلم های خارجی زبانی که در اسکار درخشیدند + تصاویر

معرفی فیلم های خارجی زبانی که در اسکار درخشیدند + تصاویر

781102 875

اسکار برای ما ایرانی‌ها دو تا خاطره خوب دارد. اولی بر‌می‌گردد به سال 1998 و زمانی که فیلم «بچه‌های آسمان» به کارگردانی مجید مجیدی برای اولین بار در فهرست نامزدهای نهایی جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان اسکار قرار گرفت و دومی هم که همین چهار سال پیش بود، وقتی «جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی اصغر فرهادی توانست در همان رشته ای که مجیدی فیلمش نامزد شده بود اسکار ببرد و برای اولین بار این جایزه وارد ویترین افتخارات سینمای ایران شود. اما غرض از گفتن این دو خاطره خوشایند و مهم، توجه بیشتر به بخشی است که این اتفاق در آن برای سینمای ایران افتاده، یعنی بخش فیلم‌های غیر انگلیسی زبان.

  
اصل سینما از ابتدا با زبان انگلیسی اخت شده است و بیشتر بهترین فیلم‌های جهان با همین زبان ساخته شده اند، حالا وقتی در کشورهای مختلف یک هنرمند فیلمساز بدون توجه به زبان رایج فیلمسازی، فیلم خودش را با زبانی بومی می‌سازد و اتفاقا خوب هم می‌سازد اسکار این بخش می‌تواند به بیشتر دیده شدن آن کمک کند، آن وقت است که جهان ارتباط مخاطبین سینما با هم گسترده تر می‌شود

. نامزدهای اسکار بخش فیلم‌های غیر انگلیسی زبان معمولا برآیند کلی یک ساله ای از بهترین فیلم‌های غیر انگلیسی زبان جهان هستند که در جشنواره‌های معتبر سینمایی درخشیده اند. به همین دلیل نامزدهای این بخش و نه لزوما برنده‌ها، از نظر ساختار مورد تایید هستند و کسی نمی تواند خیلی به کیفیت ساخت و جذابیت آنها شک کند. 

برویم سراغ فیلم‌های موفق این پنج سال، البته دیگر به «جدایی نادر از سیمین» نمی پردازیم چون احتمالا خودتان بیشتر از همه با آن آشنایی داریم.

در یک دنیای بهتر

 محصول 2010

 دانمارک

781103 727

کمتر کسی می‌تواند این فیلم را ببیند و دست آخر حدس بزند کارگردان آن زن است. سوزان بی یر فیلمی ساخته که گاهی چنان لحظات دردآور سرد و خشنی از لحاظ حسی دارد که تصور زن بودن کارگردان را کمی مشکل می‌کند. فیلم داستان یک فروپاشی است، یک سقوط آن هم حول محور خانواده. فیلم از آشنایی مخاطب با پزشکی به نام آنتون در آفریقا شروع می‌شود.

 بعد به دانمارک می‌رویم و به دو پسر نوجوان به نام‌های الیاس و کریسچن بر می‌خوریم. یکی مادرش مرده و پدرش پس از مرگ او در اندیشه‌ها و خیال خود فرو رفته و به تنها فرزند خود بی توجه  است و دیگری مادر بالا سرش است اما پدری دارد که فرسنگ‌ها آن طرف تر در آفریقا به پزشکی مشغول است و هر چند ماه یک بار فرصت دیدنش را به دست می‌آورد.

 این دو نوجوان در بدجایی به تور هم می‌خورند و ماجرا آغاز می‌شود. مهم ترین نقطه قوت فیلم جدا از بازی بسیار خوب بازیگرانش دست گذاشتن کارگردان روی مفهوم خانواده است و اینکه قطعا اگر جایی خانواده به مشکل بخورد ممکن است یک جامعه درگیرش شود.

 «در یک دنیای بهتر» تبعات اخلال در خانواده و به تبع آن افزایش سطح خشونت و نارضایتی را به تصویر می‌کشد و اتفاقا کارگردان به شکل هولناکی دست به این کار می‌زند. فیلم در سال 2010 اسکار گرفت و موفق ترین فیلم کارنامه کاری بی یر تا امروز محسوب می‌شود.



نه

محصول 2012
 
شیلی

781104 267

آنهایی که در مورد تاریخ معاصر آمریکای جنوبی حداقل اطلاعاتی داشته باشند احتمالا نام ژنرال پینوشه زیاد به گوششان خورده است. مردی که در اوایل دهه 70 میلادی فرمانده ارتش شیلی بود و در سال 1973 با همراهی چند چهره دیگر کودتایی نظامی علیه سالوادور آلنده رئیس جمهور وقت شیلی به راه انداخت و دولت او را سرنگون کرد. پینوشه پس از این کودتا خودش را در قالب رهبر ملی جا زد و سرانجام در سال 1980 رسما رئیس جمهور شیلی شد.

 اما او با رفتار دیکتاتورگونه خود نارضایتی زیادی را بین مردم به وجود آورد. پینوشه با دست زدن به خشونت فراوان مخالفان و منتقدان خود را ساکت و بعضا خفه کرد. این رفتار او باعث شد هشت سال بعد و زمانی که قرار بود مردم برای انتخاب مجدد و هشت ساله او آری یا نه بگویند جنبش‌هایی تشکیل شوند که خواستار نوشتن کلمه «نه» روی برگه آرا باشند. 

اتفاقی که در نهایت با تلاش همان گروه‌ها رخ داد. فیلم «نه» به کارگردانی پابلو لارایین و با بازی گائل گارسیا برنال دقیقا داستان همان روزهایی است که عده ای در شیلی تلاش می‌کنند مردم «نه» بگویند.

 البته لارایین از زاویه فعالیت‌های رسانه ای در آن دوران به سراغ ماجرا رفته و همین مسئله جذابیت و هیجان فیلم را صد چندان کرده است. برخی از طرفداران پینوشه از ساخت این فیلم به شدت خشمگین شدند و احتمالا کارگردان فیلم انتظار چنین خشمی را داشته چرا که عمده تلاش او در «نه» نشان دادن تصویری چرک و سیاه از پینوشه است.



زیبا

 محصول 2010
   
 اسپانیا


781105 152

الخاندرو گونزالس اینیاریتو کارگردان اسپانیایی که امسال هم با فیلم «از گور برگشته» اصلی ترین شانس موفقیت در بخش‌های اصلی اسکار است، پس از ساخت سه گانه مرگ شامل فیلم‌های «عشق سگی»، «21 گرم» و «بابل» سراغ ساخت فیلمی رفت که باز هم جوهره اصلی‌اش با مرگ سر و کار داشت اما با ساختار و روایتی جدید.

 فیلم داستان مردی به نام اوکسبال با بازی دیدنی خاویر باردم است. اوکسبال آدم خلافکاری است که البته حد و حدود خلافش کلاهبرداری است.

 او فرق زیادی با خلافکاران دیگر بارسلون دارد، مردی است که در عین درآوردن پول خلاف اما رفتاری مهربان و موجه دارد، مردی که سر زیر دست خود فریاد نمی کشد، آرام بودن را ترجیح می‌دهد، به شدت دو فرزند خود را دوست دارد و اگر کاری از دستش برآید برای دیگران انجام می‌دهد. در این بین او ناگهان می‌فهمد که به بیماری سرطان دچار شده، خبری که همه چیز را در او عوض می‌کند.

 اوکسبال پس از آن که می‌فهمد فاصله چندانی با مرگ ندارد تلاش می‌کند مسیر زندگی اش را تغییر دهد و برخی چیزهای خرابی را که اطرافش می‌بیند قبل مرگ درست یا ترمیم کند اما خیلی زود می‌فهمد چقدر زورش برای درست کردن خیلی چیزها کم است.

 با اینکه فیلم از منظر بازیگری فوق العاده است اما تصور یک فیلم هیجان انگیز و پر اکت را نداشته باشید، «زیبا» سعی می‌کند در اوج آرامش حرفش را به مخاطب بزند.



عشق

 محصول 2012
    
اتریش


781106 548

تازه ترین اثر کارگردان کهنه کار اتریشی، میشائیل‌هانکه كه كه هم نخل طلای کن را به دست آورد و هم اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان در اسکار و گلدن گلوب. اتفاقی که خیلی کم سابقه است و بدون شک یکی از دلایلش مورد قبول بودن همه جانبه فیلم است. البته این فیلم اصلا و ابدا به درد آدم‌های پرهیجان که خواستار دیدن فیلم‌هایی با ریتم بالا هستند، نمی خورد.

 فیلم داستان زن و شوهری سالمند است که در موقعیتی خاص قرار گرفته اند و طی آن خاطرات گذشته شان را مرور می‌کنند. زن با بازی درخشان امانوئله ریوا پس از آنکه به حمله قلبی دچار می‌شود قدرت تکلم و تحرک خود را از دست می‌دهد و مرد تنها، رنجور و بیمار او با بازی ژان لویی ترینتینان وظیفه نگهداری اش را بر عهده دارد.

 کل داستان هم نشان دادن عشق و علاقه این دو بعد از سال‌ها زندگی مشترک است. خب دو تا پیرزن و پیرمرد که هیجان خاصی ندارند اما تا دلتان بخواهد لحظه‌های ناب زندگی در رابطه بین آنها در این سن و سال وجود دارد که آدم را سر ذوق می‌آورد و البته به فکر هم فرو می‌برد.

خیلی‌ها انتظار چنین فیلمی را از‌هانکه نداشتند، شاید حتی خود‌هانکه با آن کارنامه کاری اش هم تصور نمی کرد روزی چنین فیلمی در ستایش عشق و دوست داشتن بسازد.

این فیلم سال 2012 پرافتخارترین فیلم غیر انگلیسی زبان سینمای جهان در عرصه دریافت جایزه از جشنواره‌های معتبر و منتقدان جهانی بود.



شکار

محصول 2013

دانمارک

781107 462

شاید اگر قرار باشد لیستی از بهترین فیلم‌های سینمای معاصر که تبعات دروغ را به شکل کاملا ویران کننده و عریانی نشان تماشاگر داده اند تهیه شود، فیلم توماس وینتربرگ دانمارکی در رده‌های بالای این لیست قرار بگیرد.

 فیلم داستان معلمی است که در شهری کوچک به تنهایی زندگی می‌کند. لوکاس در آستانه تغییرات مثبت و جدیدی در زندگی شخصی خودش است اما ناگهان یک دختر بچه از سر لجبازی کودکانه‌اش دروغی می‌گوید که زندگی او را برای همیشه تغییر می‌دهد.

 فیلم با اینکه هیچ خشونتی ندارد اما آن چنان تصویر هولناکی از دروغ نشان مخاطب می‌دهد که در تمام طول فیلم مخاطب نیز همراه این معلم به استیصال افتاده نگران و عصبی می‌شود. مهم‌ترین نقطه قوت فیلم بازی درخشان مد میکلسن است. 

بازیگری که معلوم نیست کی قرار است به اندازه توانایی‌اش مورد تمجید قرار بگیرد. صورت سرد و بی روح میکلسن دوگانگی فوق‌العاده‌ای به شخصیت معلم داده و این ویژگی فیزیکی باعث می‌شود خشم و انزجار مردم شهر از دیدن چهره خونسرد او به مراتب طبیعی تر از کار درآید.

 بی‌خود نبود که جشنواره کن جایزه بهترین بازیگر مرد خود را به میکلسن اهدا کرد و نکته جالب تر ماجرا اینجاست که در سکانس پایانی فیلم کارگردان تاکید می‌کند وقتی دروغی گفته شود و مردم باورش کنند حتی اگر دلیلی برای اثبات دروغ بودن آن ارائه شود باز هم آن احتمال راست بودن آن دروغ در ذهن مردم از بین نمی رود، نکته ای که احتمالا بسیاری از مخاطبان فیلم در زندگی واقعی شان گرفتار آن هستند.



عمر

محصول2013

فلسطین


781108 424

هانی ابواسعد از معدود کارگردانان فلسطینی است که در سطح جهان چهره ای کاملا شناخته شده است. او پیش از اینکه در سال 2013 برای فیلم «عمر» کاندیدای دریافت اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان شود، در سال 2006 برای فیلم «اینک بهشت» نامزد دریافت این جایزه شده بود. عمر، داستانی عاشقانه و تراژیک دارد. فیلم در مورد شخصیتی به همین نام با بازی آدام بکری است. 

عمر یک جوان نانوا است که هر روز خودش را در تیررس نظامیان صهیونیست قرار می‌دهد و از دیوار حائل بالا می‌رود تا نادیا دختری  را که دوستش دارد ببیند. اما یک بار توسط ارتش اسرائیل دستگیر می‌شود و آن جاست که مخاطب می‌فهمد آن شاگرد نانوا یکی از جوانانی است که علیه ارتش رژیم صهیونیستی فعالیت‌های مسلحانه انجام می‌دهند.

 عمر در موقعیت بدی گرفتار می‌شود، یا باید درد شکنجه بکشد  یا برای رها شدن دوستانش را لو دهد. فیلم بسیار خوش ساخت و پرتعلیق است، روایت داستان جوانی که هم عاشق پیشه است و هم آرمان خواه کار چندان ساده ای نیست اما ابواسعد با اتکا به تجربه زیستی اش به خوبی توانسته لحظات درخشانی از این دو گانگی شخصیت و زندگی عمر به تصویر بکشد. 

در سر عمر رویایی برای داشتن یک زندگی آرام و بی دغدغه در کنار کسی که دوستش دارد نقش بسته اما وقتی وارد واقعیت می‌شود دنیایی پیچیده و پر خطر را مقابل خود می‌بیند. از این منظر فیلم به خوبی توانسته مصائب یک جوان فلسطینی را به تصویر بکشد.



ایدا

 محصول 2014
   
 لهستان

781109 277

پاول پاولیکوفسکی کارگردان فیلم «ایدا» پنج سال پیش از وقوع داستان فیلمش به دنیا آمده، می‌شود 1957. به همین دلیل او در ذهنش تصویر بسیار دقیقی از لهستان دهه 60 دارد و حسن فیلم ایدا این است که پاولیکوفسکی آن تصویر دقیق را به خوبی تبدیل به فیلم کرده است. 

لهستان کشوری است که یکی از بیشترین آسیب‌ها را در زمان جنگ جهانی دوم به خود دیده و از لحاظ آمار کشته‌های غیرنظامی از کشورهایی است که بیشترین تلفات را داده است.

 17 سال پس از پایان این جنگ خانمان سوز است که ماجرای فیلم ایدا شروع می‌شود. دختری به نام ایدا(آگاتا تربوکوسکادر) در آستانه سوگند خوردن و تبدیل شدن به یک راهبه مسیحی است که ناگهان می‌فهمد در اصل یهودی بوده و خانواده اش در خلال جنگ جهانی کشته شده‌اند.

 این واقعیت که او در آستانه 20 سالگی از آن باخبر می‌شود همه زندگی اش را تحث تاثیر قرار می‌دهد. ایدا برای یافتن واقعیت‌های زندگی خود و شناخت بیشتر گذشته مجهولش پا در مسیری می‌گذارد که طی آن با وقایع دلخراشی از زندگی گذشته خانواده‌اش مواجه می‌شود.

 فیلم سیاه و سفید ساخته شده ولی با توجه به فضای سرد و همیشه ابری لهستان که اتفاقا برف و سرما هم در آن بیداد می‌کند و داستان غمناک ایدا به نظر کارگردان انتخاب هوشمندانه ای انجام داده است. درون مایه فیلم یادآور دورانی است که در همه دنیا داشتن امنیت و امید به زنده ماندن تبدیل به یک رویای دست نیافتنی شده بود. 

ایدا هم به نوعی بازمانده جنگ است و معمولا بازمانده‌های جنگ هیچ گاه نمی توانند از کابوس آن بیرون بیایند یا از مرتبط نشدن با آن خلاصی پیدا کنند. این یک تراژدی تلخ و غم انگیز است که شخصیت ایدا به خوبی در فیلم پاولیکوفسکی آن را به تصویر می‌کشد.

منبع:همشهری شش و هفت
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها