همیشه در نوشتهها و حتی شنیدهها درباره نویسندگان و البته کارگردانان بزرگ دنیا افسانهسازی شده است. رسانهها و نشریات در بیشتر موارد و مواقع تصویری از این بزرگان ترسیم کردهاند که کمتر نزدیکی با واقعیت در آنها میتوان یافت. جان فورد را البته به کمک خاطرات اغراقشدهای که نزدیکانش بعدها تعریف کردهاند، جوری به نسلهای بعد شناساندهاند که انگار او خود نیز وسترنری افسانهای بوده است یا اورسون ولز را. هیچکاک را. کوبریک را. بیلی وایلدر را و خیلیها را. این در حالی است که این بزرگان نیز در زندگی روزمرهشان علایق و سلایقی گاه مشابه با خیلی از افراد دیگر داشتهاند.
مارتین اسکورسیزی؛ کفشهای قرمز
اسکورسیزی شیفته سینماست. شیفته دیوانهای که تقریبا همه نوع فیلمی را میبیند و انواع خوبشان را نیز دوست دارد. اطلاعات سینمایی مارتین اسکورسیزی آنقدر گسترده و عمیق است که به شوخی میگویند اگر آخرالزمان رخ داد و کامپیوترها حافظهشان پاک شد و بعد هم کتابسوزی گستردهای از نوع آن چه در فارنهایت ١١٩ فرانسوا تروفو دیدهایم پیش آمد، در میان تمام افراد دنیا تنها و تنها مارتین اسکورسیزی است که میتواند نقش یک مرجع زنده سینمایی را بازی کند! با چنین اطلاعات و دانشی وقتی مارتین بزرگ عقایدش را درباره بهترین فیلمهای تاریخ سینما بیان میکند، احتمالاً بهترین کار این است که به او گوش دهیم.
آلفرد هیچکاک؛ اسموکی و راهزن
هیچکاک در رسانهها و نشریات همواره بهعنوان طرفدار مورنائو، فریتز لانگ و بیلی وایلدر شناخته میشد و به نظر میرسد این تصویری بود که او میخواست از خود و علایقش ایجاد کند. اما وقتی بعد از برگزاری بزرگداشت آلفرد هیچکاک در سال ٢٠٠٠ و نمایش فیلم همیشه تأثیرگذار روانی دختر استاد پاتریشیا عنوان کرد که شایعه علاقه استاد بداخلاق سینما به فیلم اسموکی و راهزن صحت دارد؛ به نظر میرسید این علاقه میتواند آن سیمای هیولاواری را که از آلفرد هیچکاک بهخصوص در پشت صحنه ساخت فیلمهایش شکل گرفته است، تعدیل کند.
واديم پرلمان؛ دزدان دوچرخه
وادیم پرلمان که چند سال پیش با ساختن فیلم خانهای از شن و مه بدل به چهرهای شناختهشده برای ایرانیها شد، دزدان دوچرخه ویتوریو دسیکا را بهعنوان فیلم محبوب تمام عمرش معرفی کرده است. این سینماگر اوکراینی در اینباره گفته: من خيلي صريح ميگويم که دزدان دوچرخه به کارگرداني ويتوريا دسيکا، شاهکار دوران نئورئاليسم سينماي ايتاليا فیلم محبوب من است. به خوبي يادم ميآيد که روزي که قصد ترک تحصیل در دانشگاه را داشتم، خيلي اتفاقي جايي این فيلم را تماشا کردم و با احساسات و دغدغههاي آدمهاي توي فيلم شريک شدم.
کوئنتین تارانتینو؛ روانی ٢
کوئنتین تارانتینو را به دیوانهبازیهایش میشناسند. این هوادار دیوانه سینما در انتخاب فیلم محبوبش نیز انگار دلش نخواسته از این بازی دست بردارد و فیلمی را بهعنوان فیلم محبوب زندگیاش انتخاب کرده که تقریبا همگان در بیارزش بودن آن اجماع نظر دارند. تارانتینو که ذائقه سینمایی بسیار متنوعی دارد در بحث درباره لیست فیلمهای محبوب کاملا موجودی پیشبینیناپذیر است.
جيمز آيوري؛ بر باد رفته
جیمز آیوری فیلمساز شناختهشدهای است که مجموعهای متشکل از فیلمهای بزرگ با پسزمینه داستانی را در کارنامهاش دارد. فیلمهایی چون اتاقي با يک چشمانداز، بوستونيها، جام زرين و انتهای هواردز که همگی در این نکته که اقتباسهایی ارزشمند از ادبیات داستانی هستند، وجوه آشکار مشترکی دارند.
برناردو برتولوچي؛ قاعده بازي
برناردو برتولوچی از اساتید تمام تاریخ سینماست و بنابراین بیراه نیست انتخابش بهعنوان فیلم محبوب زندگی نیز یکی از کلاسیکهای امتحان پس داده تاریخ سینما باشد. بله؛ برتولوچی عاشق فیلم قاعده بازی ژان رنوار است. برناردو برتولوچی درباره قاعده بازی میگوید: پدرم مدام درباره قاعده بازي حرف ميزد. قاعده بازي يکي از محبوبترين فيلمهاي زندگياش بود.
استنلی کوبریک؛ سفیدپوستها نمیتوانند بپرند
سخت است باور اینکه آدمی به سختگیری، کمالگرایی، شکوهپرستی و البته جایگاه اسطورهای استنلی کوبریک فیلم مورد علاقهاش کمدی معمولی و گاه مبتذل سفیدپوستها نمیتوانند بپرند باشد؛ اما وقتی این مسأله صحت دارد دیگر چه میتوان گفت؟
مایکل مان؛ آواتار
مایکل مان نیز از آنهایی است که انتخابش بهعنوان محبوبترین فیلم زندگی ارتباط چندانی با کارنامهاش ندارد. کارگردان هیت یا مخمصه که در سالهای اخیر به نظر میرسد تا حدود زیادی مهارتش را بهعنوان فیلمسازی درجه یک از دست داده است؛ اگر چه از سال ١٠٠٢ و پس از علی آهسته و پیوسته در مسیر فیلمسازیاش با شکست و حرمان مواجه شده، اما هنوز همچنان اعتباری دارد که یکی از نخستین گزینههای چنین نظرسنجیهایی باشد.
جورج ای. رومرو؛ داستانهای هافمن
درباره جورج ای. رومرو مهمترین نکته این است که هیچکس نتوانسته به اندازه او بر ژانر ترسناک و خصوصا زیرژانر زامبیها تأثیر بگذارد.
هكتور بابنكو؛ ٢١ گرم
کارگردان آرژانتینی کارکشتهای که سال گذشته در هفتاد سالگی درگذشت فیلم ١٢ گرم ایناریتو را بهعنوان فیلم محبوب زندگیاش ذکر کرده بود. این سینماگر که ساخت فیلمهایی چون بوسه زن عنکبوتی، آیرن وید و دوست هندوی من جلوه خوبی به کارنامهاش بخشیده، فيلم ١٢ گرم را به دلایلی کاملا قابل توجیه بهعنوان بهترین فیلم زندگیاش انتخاب کرده است.
وس اندرسن؛ زمزمه قلب
وس اندرسون، فیلمساز محبوب عدهای است که تفاوت را به هر نحو که باشد میپرستند. این کارگردان دوستداشتنی در انتخاب فیلمهای محبوبش نیز به نظر میرسد قاعده ایجاد تفاوت را مدنظر قرار داده و از اصولی که در فیلمسازی دارد، در این بازی ژورنالیستی نیز دست برنداشته است.
او در حاشیه انتخاب فیلمهای محبوب عمرش گفته: من عاشق فيلمهاي فرانسوي هستم و در همه اين سالها نسبت به آنها تعصب وحشتناکي داشتهام. تعداد زيادي از محبوبترين کارگردانهاي زندگيام فرانسوي هستند و در بين آنها فرانسوا تروفو، ژان رنوآر و لويي مال جايگاه ويژهای دارند.
ترنس مالیک؛ زولندر
این هم از آن انتخابهایی است که به هیچ وجه نمیشود هضمش کرد. آخر ترنس مالیک و نگاه و نگرش هستیشناختیاش در درخت زندگی و خط باریک قرمز و حتی به سوی شگفتی کجا و زولندر کجا که حتی شاید فیلم محبوب بن استیلر هم نباشد چه رسد به ترنس مالیک.
اما ظاهرا این قضیه نیز واقعیت دارد و یکی از فیلمهای مورد علاقه ترنس مالیک زولندر (١٠٠٢- بن استیلر) است. حتی گفته شده مالیک آنقدر به این فیلم علاقه دارد که هر چند وقت یکبار به تماشای آن مینشیند، دیالوگهایش را حفظ است و برای دوستانش نقل میکند و حتی در جشنوارههایی که داور است برنامه را جوری تنظیم میکند که حتما زولندر در یکی از بخشهایش به نمایش درآید.
پيتر باگدانوويچ؛ همشهري كين
الان انتخاب فیلم همشهری کین بهعنوان فیلم محبوب کمی متظاهرانه به نظر میرسد، اما نه برای کسی چون پیتر باگدانوویچ که هم درباره اورسون ولز کتاب نوشته و هم اینکه در سینما با او همکاری کرده است. پیتر باگدانوویچ درباره همشهری کین میگوید: نخستینبار در سال ٥٥٩١فيلم را تماشا کردم و بياندازه تحت تأثير قرار گرفتم.
لارس فون تریه؛ داستان وست ساید
لارس فون تریه افسرده. لارس فون تریه بدبین، خشن، پوچگرا و داغان یک موزیکال کلاسیک را بیش از دیگر فیلمها دوست دارد. عجیب است، نه؟ کارگردانی که افسردگی، نابودی، خشونت و… را در تمام کارنامهاش به تصویر کشیده، فیلم محبوبش داستان وست ساید است.