” همه برای یکی ، یکی برای همه ” شعاری بود که به واسطه انتشار کتاب « سه تفنگدار » به نویسندگی آلکساندر دوما بر سر زبانها افتاد و تا به امروز هم کاربرد خود را حفظ کرده است. داستان « سه تفنگدار » در کشور خودمان هم پیشینه ایی تاریخی دارد. این کتاب اولین بار در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار توسط محمد طاهر میرزا قاجار به فارسی ترجمه شد و بصورت چاپ سنگی انتشار یافت. اما در ادامه به دلیل گذشت زمان و اشکلاتی که در ترجمه وجود داشت ، این نیاز احساس شد که می بایستی این کتاب زیبا دوباره ترجمه شود و به شکلی جدید در اختیار مردم قرار گیرد که این اتفاق به واسطه مترجم توانای کشورمان، مرحوم ذبیح الله منصوری به وقوع پیوست. پیشنهاد می کنم که اگر به رفاقت و دوستی اهمیت می دهید، رمان « سه تفنگدار » را با ترجمه مرحوم منصوری تهیه کنید و از آن لذت ببرید. فیلم « سه تفنگدار » نیز اقتباسی از همین رمان جذاب و خواندنی است.
اوایل قرن هفدهم میلادی است. گردنبند محبوب ملکه فرانسه ( جونو تمپل ) به تازگی به سرقت رفته و به نظر می رسد که این سرقت عواقب بدی به همراه داشته باشد. در این بین یک کاردینال به نام ریشیلیو ( کریستوف والتز ) به پادشاه فرانسه اعلام می کند که به احتمال فراوان، گردنبند گم شده در انگلستان و در نزد دوک باکینگهام ( اورلاندوم بلوم ) خواهد بود!. منظور ریشیلیو از طرح چنین مسئله ایی این است که ملکه فرانسه به احتمال فراوان درگیر یک رابطه عاطفی با دوک باکینگهام است و این گردبند را هم به نشانه عشق برای او فرستاده است. این مسله موجب می شود تا روابط بین دو کشور به سیاهی کشیده شود و حتی احتمال بروز جنگ در این میان بوجود آید. این از داستان اول.
اما در داستان دوم ما با جوانی به نام دارتانان ( لوگان لرمن ) آشنا می شویم که عاشق این است تا بتواند به نیروی سلطنتی و البته رسته تفنگداران بپیوندد تا بتواند از کشورش در مقابل هجوم بیگانگان محافظت کند. او با این آرزوها به سمت پاریس رهسپار می شود و در این میان با 3 تفنگدار معروف آشنا می شود. این3 تفنگدار که آرامیس ( لوک اوانز ) ، پارتوس ( ری استیونسون ) و آتوس ( متیو مکفادن ) نام دارند، در حال حاضر چندان دارای اعتباری نزد دربار نیستند اما با مشخص شدن سرقت گردنبند ملکه فرانسه، این تفنگداران بار دیگر ماموریت می یابند تا هرطور که شده گردنبند را پیدا کرده تا از وقوع جنگ بین دو کشور و حتی اروپا جلوگیری کنند و البته نام و رسمشان را بازپس گیرند…
« سه تفنگدار » بر خلاف انتظارم ارتباط چندانی به 3 تفنگدار اصلی داستان ندارد و بیشتر حول محور دارتانان می چرخد. این اتفاق غیرمنتظره شاید اصلی ترین شوکی باشد که طرفداران رمان با آن مواجه خواهند شد. به نظرم داستان 3 جنگجوی اصلی داستان به اندازه کافی فاکتورهای جذابی داشت تا بتوان براساس آنها فیلمنامه را به جلو هدایت کرد، اما ظاهراً نویسندگان فیلم که مطمئناً رمان « سه تفنگدار » را مطالعه کرده اند، به این نتیجه رسیده اند که شخصیت دارتانان به مراتب جذاب تر از 3 تفنگدار محبوب داستان هست و به همین جهت بیشتر به او پر و بال داده اند!. من شخصاً سعی زیادی کردم تا بتوانم به این تغییر در جریان فیلم عادت کنم اما در نهایت باید بگویم که این تغییر و تحول در روایت داستان چیزی نیست که به مزاق طرفداران خوش بیاید.
البته با توجه به حضور کارگردانی نظیر « پاول اندرسون » در پشت دوربین، می شد پیش بینی کرد که با روایتی متفاوت از منبع اصلی روبرو خواهیم بود. « اندرسون » کارگردانی است که به واسطه ساخت سری فیلمهای « رزیدنت اویل » به شهرت دست یافته است. وی در قسمت اول « رزیدنت اویل » سعی کرد تا به شدت به منبع اصلی ( که یک بازی کامپیوتری بود ) وفادار باشد اما بعد از کمی سبک سنگین کردن متوجه شد که مخاطبان سینما با گیمرها تفاوت زیادی دارند، بنابراین فیلم را به سمت اکشن سوق داد که علیرغم ناراضی بودن طرفداران بازی، به خوبی توانست مخاطبان سینمایی اش را راضی از سالن های سینما خارج کند. حالا هم او با روشی مشابه سعی کرده تا « سه تفنگدار » را با تمام اصالت و ریشه ادبی اش، به سمت یک اکشن از جنس ” ماتریکسی! ” سوق دهد. مطمئنم کسانی که « سه تفنگدار » را خوانده باشند، با تماشای شیرجه زدن ها و حرکات “جیمزباندی” شخصیت های داستان متحیر خواهند شد.
به نظر می رسد « اندرسون » صرفاً داستان « سه تفنگدار » را برای طرفداران جوان و بعضاً بی حوصله سینما ساخته است. در فیلم شما می توانید تمام فاکتورهای جذابی را که در یک فیلم امروزی یافت می شود، بیابید. به عنوان مثال شکل و شمایل شخصیت میلادی ( با بازی میلا جوویچ ) بیش از آنکه به قرن هفدهم شباهت داشته باشد، به دختران کلوب های شبانه امروزی شبیه است!. عدم توجه به جزییات نیز در فیلم احساس می شود. به عنوان مثال در فیلم هرگز مشخص نمی شود که چگونه فرانسوی ها توانستند در عرض یک هفته یک کشتی هوایی بسازند! یا اینکه مشخص نیست که چرا زمانی که میلادی از ارتفاعی نزدیک به 120 متر به پائین سقوط می کند، از همه شخصیت های داستان سالم تر است!. از این دست مشکلات در « سه تفنگدار » به وضوح یافت می شود و این اصلاً خوشایند نیست.
اما برخلاف فیلمنامه نه چندان جالب « سه تفنگدار » بخش اکشن فیلم به خوبی خودنمایی می کند. « سه تفنگدار » پر است از زد و خوردهای شمشیری که مطمئنم طرفداران اکشن را راضی نگه خواهد داشت. علاوه بر این شما در این فیلم می توانید با یکی از اختراعات عجیب و غریب لئوناردو داوینچی به نام ” کشتی هوایی ” آشنا شوید که بسیار هیجان انگیز است!. البته ایرادی هم می توان بر اکشن فیلم گرفت و آن هم الهام گیری از چند فیلم مختلف است که باعث شده تا اکشن فیلم حال و هوایی غیر ارجینال به خود بگیرد. یکی از این منابع الهام گیری ، فیلم « دزدان دریایی کارائیب » است که صحنه های مربوط به شمشیر بازی به شکل ناخوشایندی از آن الهام گرفته شده است. بعلاوه باید چند صحنه جا خالی دادن به سبک سری فیلمهای ” ماتریکس ” هم به فیلم اضافه کنید که روی هم رفته شکل کلاسیک « سه تفنگدار » را تحت شعاع قرار داده است. نکته حائز اهمیت دیگر درباره « سه تفنگدار » این است که تماشایش به شکل 3 بعدی بسیار هیجان انگیز است. پیشنهاد می کنم اگر به فناوری 3 بعدی دسترسی دارید این فیلم را بصورت 3 بعدی ببینید چراکه صحنه های مبارزه بسیار ملموس تر هستند. طراحی صحنه و لباس نیز در « سه تفنگدار » بسیار عالی است و از این لحاظ نمی توان ایرادی بر آن گرفت.
بازی های بازیگران در « سه تفنگدار » طیف وسیعی را شامل می شود. بدون شک تلف شده ترین بازیگر فیلم « کریستوف والتز » است!.« والتز » با توجه به نقشی منفی که در اختیار داشت می توانست به راحتی در فیلم بدرخشد اما « اندرسون » اجازه خودنمایی به بازیگرانش را نداده و آنها را تنها تا حدی نگه داشته که بتوانند داستان را پیش ببرند. حضور « میلا جوویچ » در نقش میلادی هم چندان معقول به نظر نمی رسد. « جوویچ » بازیگر بسیار خوبی است اما کاراکتر میلادی که وی آن را ایفا می کند، بسیار کوچکتر از آن است که کسی مثل او بخواهد در آن بازی کند. در این موارد همیشه روال به این شکل است که چنین نقش هایی که جاذبه جنسی دارند ، بر عهده بازیگران کمتر شناخته شده قرار می گیرد تا تماشاگر هم او را راحت تر باور کند. اما وقتی که ما « جوویچ » را در « سه تفنگدار » می بینیم که هیچ کار خاصی برای انجام دادن ندارد، فقط می توانیم بگویم که حضور او در این فیلم غیر ضروری به نظر می رسد؛ البته این نکته را فراموش نکنید که « جوویچ » همسرِ کارگردان هم هست!. در این بین لوگان لرمن در نقش دارتانان، علی رغم حضور بسیار موثری که در صحنه های اکشن داشته ، در بخش درامِ فیلم آنطور که انتظار داشتم نبود، اما لرمن روی هم رفته توانسته گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. اورلاندو بلوم هم در نقش دوک باکینگهام راحت به نظر می رسد. باقی بازیگران فیلم هم همگی در حد متوسط ظاهر شده اند.
در آخر باید بگویم که « سه تفنگدار » برای کسانی که با رمان آلکساندر دوما بزرگ شده اند ، نکته ی تازه ایی ندارد. البته طرفداران کتاب با تماشای فیلم می توانند به مدت نزدیک به 2 ساعت با خاطرات کتاب تجدید خاطره کنند، البته در مجموع از فیلم « اندرسون » راضی نخواهند بود. امابرای کسانی که فکر می کنند این فیلم یک اقتباس ادبی یا چیزی در این مایه هاست، باید عرض کنم فیلم یک اکشن هیجان انگیز است که کمتر نشانی از اقتباسی بودن دارد. هرچی نباشد بالاخره « پاول دابلیو اس اندسون » روی صندلی کارگردانی این فیلم نشسته! اینطور نیست؟
منتقد : میثم کریمی
کپی برداری از مطالب سایت تنها با ذکر دقیق لینک سایت MovieMag.IR و نویسنده مطلب مجاز است.
به جمع طرفداران مووی مگ در فیس بوک بپیوندید
سه تفنگدار : The Three Musketeers
کارگردان : Paul W.S. Anderson
نویسنده : Alex Litvak ، Andrew Davies
بازیگران :
Logan Lerman…D’Artagnan
Milla Jovovich…Milady de Winter
Orlando Bloom… Duke of Buckingham
Christoph Waltz …Richelieu
و……………
ژانر : اکشن
درجه سنی : PG-13( مناسب برای افراد بالای 13 سال)
زمان : 110 دقیقه