توضیح:این فهرست مخصوص آثار جریان اصلی هالیوود میباشد که تا تاریخ 20 دسامبر سال جاری اکران عمومی شده باشند(تاکید میکنم این فهرست,آثار جریان مستقل و غیر انگلیسی زبان را شامل نمیشود)
1.درخت زندگی
بسیاری از منتقدین این فیلم را بهترین فیلم سال میدانند،فیلم تحسین شده جشنواره کن از دیدگاه بسیاری از منتقدان در کنار آثار شاخصی چون فیلم آرتیست از بخت های اصلی جوایز اسکارنیز محسوب میشود،نامزدی این فیلم در بخشهای مهمی چون بهترین فیلم سال،بهترین کارگردانی،بهترین بازیگر مکمل سال(بخصوص برای بازی درخشان برادپیت)وبهترین فیلمنامه و حتی بحش جوایز تکنیکی مانند بهترین جلوه های بصری نیز دور از انتظار نمی باشد(البته نا گفته نماند فیلم درخت زندگی در جوایز معتبر گلدن گلوب در هیچ بخشی نامزد نشده است وبه طور کلی در این جشنواره حضور ندارد!).
نکته جالبی که در خصوص این فیلم خودنمایی میکند این است که شرح خلاصه داستان هیچ کمکی به جذب تماشاگر نمیکند(البته اگر حداقل باعث دلزدگی و دفع مخاطب نشود!)بنابراین مختصر و مفید میرویم سراغ کلام آخر
2.آرتیست(هنرمند)
میشل هازانویسی با ساخت این فیلم و اکران عمومی آن در یک برهه زمانی مناسب هم بازار رقابت در جوایز مهمی مانند گلدن گلوب و اسکار را گرمتر کرد و هم طرفداران سینمای کلاسیک را از خود بیخود!
فیلم آرتیست با نگاهی ظریف به ماجرای گذر سینما از دوران صامت به دوران سینمای ناطق و چالشهای یک بازیگر سینمای صامت در آن برهه زمانی از همین الان میتواند مانند فیلم درخت زندگی لیستی بلند وبالا از نامزدی در گزینه های اصلی را برای خود دست وپا کند،همه چیز در این فیلم از جمله فیلمنامه قوی با موضوعی خاص(هنوز از خودم می پرسم چرا کسی قبل از اینها بدین شکل به چنین موضوع خاصی نپرداخته بود) فیلمبرداری عالی و کارگردانی بی نقص و تیم بازیگری کارکشته همه و همه دست به دست هم داده اند تا مخاطبان خوش ذوق سینما را تحت تاثیر قرار دهند.
در یک کلام این فیلم را به همه دوستداران سینما(اعم از مخاطبان فیلمهای خاص و حتی تماشاگران عامه پسند سینما) توصیه میکنم.این فیلم به عنوان یک فیلم صامت کمدی و درام!(البته این فیلم در جوایز گلدن گلوب در دسته آثار کمدی دسته بندی شده است)به اندازه کافی استثنایی هست که دیدنش بر همه واجب باشد.عوامل دیگری چون بازی بی نظیر کمدین بنام فرانسوی ژان دوژاردین که هر چند به علت اغراق آمیز بودن متد بازیش(البته بی کلام بودن این اثر مطابق رسم معمول فیلمهای دوران سینمای صامت این مسئله را اجتناب ناپذیر میکند)تا حدودی نقد منفی هم دریافت کرده ولی از همین حالا نامزدی آن در جوایز اسکار صد در صد به نظر میرسد.گذشته از این مسائل همانطور که ذکر شد هنرمند از سایر جنبه ها نیز فیلم کامل وقابلی است و بی شک ارزش وقت شما را دارد.
3.هوگو
شاید 2 سال قبل هنگامی که فیلم آواتار اکران شده بود و همه جا صحبت از فناوری های سه بعدی بود,تنها کارگردانی که هیچ کس فکرش را نمیکرد علاقمند به استفاده از این تکنولوژی باشد همین مارتین اسکورسیزی بود!ولی حالا میبینیم که اسکورسیزی با ساخت فیلمی فوق العاده خوش ساخت در قالب سه بعدی همه را شگفت زده کرده است,از طرفی کسانی که او را صرفا کارگردان فیلمهای پیچیده گانگستری میدانستند هم باید قانع شده باشند که اسکورسیزی هم میتواند مثل برادران کوئن تنوع طلب باشد!(البته میدانید که باطن اکثر آثار اسکورسیزی متفاوت اند وهر کدام در ژانر خاصی دسته بندی میشوند ولی این مسئله که هوگو به مراتب متفاوت تر از بقیه آثار اسکورسیزی هست و او را وارد مسیر جدیدتری کرده غیر قابل انکار به نظر میرسد)
بن کینگزلی به عنوان یک بازیگر با تجربه مثل همیشه از پس نقش خود به خوبی برآمده است.گریس مورتز و آسا باترفیلد هم علاوه بر جذب مخاطب کم سن وسال به عالی ترین شکل ممکن برای مخاطب بزرگسال هم فوق العاده گیرا و دوست داشتنی به نظر می آیند.ولی چون جدیدترین فیلم اسکورسیزی بیش ار آنکه شخصیت محور باشد در واقع بر محور داستان اصلی وبستر آن تکیه دارد جای تعجبی نخواهد داشت که هیچکدام از بازیگران نامبرده برای نقش آفرینی هایشان نامزد جوایز مهمی چون گلدن گلوب بفتا واسکار نشوند.
کلام آخر: هنوز باوراین مسئله که این فیلم سه بعدی(آن هم با این کیفیت بالا در زمینه استفاده از تکنولوژی های مدرن)به دست استاد مارتین اسکورسیزی ساخته و روانه سینماها شده برایم غیر قابل باور است,هوگو با توجه به اینکه با درجه بندی سنی پایین(حتی کودکان 7ساله هم میتوانند برای دیدن فیلم به سینما بروند) و در ژانرهای درام و ماجرایی اکران شده است توانایی جذب گستره وسیعی از مخاطبان سینما را دارد بنده نیز به عنوان یکی از دوستداران سینمای اسکورسیزی باید اعلام کنم از تماشای این فیلم زیبا اصلا پشیمان نیستم و به همه شما در هر سن و سالی و از هر قشری که هستید وحتی شمایی که در به در دنبال یک فیلم سه بعدی با کیفیت میگردید پیشنهاد میکنم به هیچ وجه تماشای این فیلم زیبا وچشم نواز را از دست ندهید.
4.شرم
راجر ایبرت این فیلم را بهترین فیلم انگلیسی زبان سال میداند(بازهم تاکید میکنم انگلیسی زبان).
اگر بخواهیم داستان فیلم را برای شما بصورت خلاصه بازگو کنیم عبارت((بررسی ابعاد مختلف روابط فیزیکی یک انسان بی بند وبار)) واضح ترین توضیح ممکن میباشد,هر چند اگر هم بخواهیم داستان اصلی فیلم را شرح دهیم باز هم ذکر همین عبارت کفایت می کند!تعجب نکنید در واقع عواملی مانند پرداخت هر چه بیشتر استیو مک کویین و ابی مورگان به جزئیات روابط شخصیت اصلی داستان این مسئله را رقم زده است.
استیو مک کویین پیش از این با ساختن فیلم گرسنگی علاقه اش را به موضوعات خاص نشان داده بود,هر چند که فیلم شرم داستان ملموس تری را روایت میکند ولی همچنان در دسنه آثار خاص و به شدت غم انگیز(البنه با تمی تاریک)قرار میگرد,علاوه بر مسائل ذکر شده عوامل دیگری از جمله درجه بندی سنی بالای فیلم(افراد زیر 17سال به هیچ وجه حق ورود به سینماها را برای دیدن این فیلم ندارند)سبب شده است که نتوان به راحتی تماشای این فیلم را به همگان توصیه کرد.
کلام آخر:اگر شما از آن دسته از مخاطبان بزرگسال سینما هستید که از تماشای فیلمهای خاص بی پروا(البته با تمی تاریک و غمگین) ابایی ندارید باید بگویم این فیلم , فیلم شماست,بخصوص اینکه بازی درخشان وخیره کننده مایکل فاسبیندر در نقش اصلی داستان,کارگردانی جسورانه استیو مک کویین و فیلمنامه ای دقیق برای روایت داستان احتمالا این فیلم را تبدیل به یکی از بحث برانگیزترین آثار اسکار خواهد کرد.
5.درایو
فیلم درایو بدون شک بهتربن اکشن سال محسوب میشود,پرمغزترین و حساب شده ترین اکشن این سالها نیز ازعنوانهایی است که واقعا برازنده این اثر فراموش نشدنی است.
از همان شبی که نیکلاس ویندینگ رفن برای این فیلم جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره کن بدست آورد بالاخره نگاه ها معطوف این فیلم شد.
داستان فیلم حول زندگی یک بدلکار سینما جریان دارد که گاها نیز برای گذراندن امورات زندگی دست به کارهای خلاف قانون(از جمله جابجا کردن و فراری دادن سارقان از صحنه جرم وانتقال آنها به مکانی امن) نیز میزند.البته ناگفته نماند که او تعمیرکار اتومبیل هم هست!در واقع عنوان فیلم واقعا برازنده به نظر میرسد چون زندگی شخصیت اصلی فیلم فقط در همین کلمه خلاصه میشود!تا اینکه بیوه ای که در همسایگی او زندگی میکند وارد ماجرا میشود و زندگی سرد و مبهم او را دستخوش تغییرات بخصوصی میکند.
کسانیکه با کارنامه کارگردان گمنام این فیلم آشنا بودند و یا رایان گالسینگ را با بازی در فیلم عاطفی دفترچه به خاطر می آوردند هرگز فکر نمیکردند فیلم درایو تبدیل به همچین اکشن خوش ساختی شود,ویندینگ رفن کارگردان کم سن وسال درایو بدون شک وظیفه سنگین خود را به نحو احسن انجام داده,رایان گالسینگ هم با بازی در فیلمهای موفقی در ژانرهای مختلف چون کمدی((مجنون احمق عشق)) درام سیاسی((نیمه ماه مارس))و همین فیلم اکشن درایو در نقش یک بدلکار و راننده مرموز سال بسیار خوبی را پشت سر گذاشته است و همه منتقدان سینمایی را وادار کرده او را یکی از موفق ترین بازیگران امسال معرفی کنند.
6.جی.ادگار
7.دختری با خالکوبی اژدها
این دو اثر مشهور امسال را به علت شباهت های کلی که با هم دارند یکجا معرفی میکنم.
هردوی این آثار ساخته دو کارگردان مطرح و پرطرفدارهستند که در سالهای اخیر پای ثابت جوایز اسکار بوده اند البته نیازی به گفتن نیست که کلینت ایستوود(جی.ادگار)با 4 جایزه اسکاری که تاکنون بدست آورده است به مراتب از دیوید فینچر موفق ترعمل کرده است اما این چیزی از ارزشهای دیوید فینچری که خیلی ها او را برای فیلم شبکه اجنماعی و مورد عجیب بنجامین باتن لایق کسب اسکار بهترین کارگردانی میدانستند کم نمیکند.
نکته جالبی که در مورد این دو اثر بیش از پیش خودنمایی میکند این است که هر دو کارگردان مذکور در ساختن این فیلمها دست به ریسک بزرگی زده اند.
فیلم جی.ادگار که در دسته آثار درام و بیوگرافی دسته بندی میشود در واقع سعی دارد بخشی از حوادث مرموز و بعضا روابط اخلاقی پیچیده جی.ادگار هوور(موسس پلیس مدرال آمریکا)را بررسی کند,ذکر این نکته که تقریبا هیچکدام از آثار مربوط به ژانر بیوگرافی تاکنون نتوانسته اند تمام انتظارات تماشاگران را برآورده کنند نشان میدهد ساختن فیلمی در این حیطه به خودی خود دشوار به نظرمیرسد حال اگر قهرمان داستان شما مانند((ادگار هوور))شخصیتی به مراتب مرموز و پبچیده هم داشته باشد که نور علی نور است!و ساختن همچین فیلمی به مراتب ریسک بزرگتری محسوب میشود.
گذشته از این موضوع که جی.ادگار کلینت ایستوود تا حدودی مبهم به نظر می آید و نتوانسته طرفداران کلینت ایستوود را کاملا راضی کند نمیتوان از تیم بازیگری قوی(شامل لئوناردو دیکاپریو,آرمی همر,جودی دنچ,نائومی واتس و…)فیلمبرداری مثال زدنی,تیم گریم حرفه ای, که این فیلم را به مراتب بهتر و دیدنی کرده اند غافل شد.
از طرفی دیگر دیوید فینچر هم فیلم دختری با خالکوبی اژدها را از روی داستانی با همین نام از نویسنده سوئدی به نام استیگ لارسن روانه سینماها کرده است,جالب است بدانید که 2 سال قبل کشور سوئد نیز فیلمی موفق با همین موضوع و حتی با همین نام روانه سینماها کرد و حتی تا جایی پیش رفت که توانست جایزه ارزشمند بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان سال 2011 بفتا را در رقابت با آثار مطرحی چون فیلم بیوتیفول( اثر الخاندرو گونزالس ایناریتو)تصاحب کند,بنابراین میتوان آخرین اثر دیوید فینچر را به نوعی بازسازی زودهنگام این اثر اروپایی(و یا به عبارتی دیگر نسخه انگلیسی شده آن) به شمار آورد همچنین ذکر این موضوع که معمولا اسکاری ها به فیلمهای بازسازی شده بی اعتنا هستند بیش ار پیش ثابت میکند که دیوید فینچر با ساخت این فیلم چه ریسک بزرگی را به جان خریده است!این که این فیلم بالاخره چه سرنوشتی پیدا میکند فعلا مبهم به نظر میرسد(در حال حاضر که مشغول نگارش این مطلب هستم فقط یک روز از اکران عمومی این فیلم گذشته است)آیا این فیلم با وجود موانع موجود میتواند خوش بدرخشد؟یا این فیلم هم به سرنوشت فیلم زودیاک دچار میشود؟(فیلم زودیاک اثری است از دیوید فینچر که در سال 2007 اکران شد,این فیلم در هیچ یک از جشنواره های مشهور سال نامزد دریافت جایزه نشد)
رونی مارا که قبل از این هم در فیلم شبکه اجتماعی با دیوید فینچر همکاری کرده بود با وجود ظاهر نامتعارف وگریم سنگینی که در فیلم دارد به خوبی توانسته در نقش یک دختر ولگرد وهمچنین یک هکر کامپیوتری(با بدنی مملو از خالکوبی های عجیب!) منتقدان را تحت تاثیر قرار دهد.
کلام آخر:به نقدهای منفی که درمورد این دو فیلم منتشر شده است زیاد توجه نکنید,به هرحال فارغ از مسایلی که عنوان شد بازی خوب دیکاپریو در جی ادگار و بازی متفاوت رونی مارا در دختری با خالکوبی اژدها( که اتفاقا هردو هم گریم های سنگینی برای این دو فیلم تحمل کرده اند)دلیل مناسبی برای از دست ندادن این دو درام جنجالی محسوب میشود.
پایان بخش اول