« مارگارت تاچر » را جدای از مسائلی که در ابتدای آغاز دهه ی 90 میلادی برایش رخ داد و در جریان آن از قدرت سیاسی او به شدت کاسته شد ، باید یکی از پرقدرت ترین سیاستمداران تاریخ بریتانیا به حساب آورد. « مارگارت تاچر » در سال 1979 موفق شد به عنوان اولین زن تاریخ بریتانیا ، به عنوان نخست وزیری دست پیدا کند و تا سال 1990 نیز در این پُست باقی ماند. « تاچر » در زمانی به نخست وزیری منصوب شد که بریتانیا درگیر بحران مالی شدیدی بود. این بحران مالی زمانی بوجود آمد که دولت بریتانیا اعلام کرد میزان تولید داخلی این کشور در سال 1978 تنها یک درصد بوده اما میزان خرج مردم به میزان 5 درصد افزایش پیدا کرده است! از این رو پس از روی کار آمدن دولتِ « تاچر » ، وی سیاستی که اصطلاحاً « مانیتاریستی » ( به معنای پول محوری )نامیده می شد را بکار گرفت که در نتیجه آن در سال 1983 میزان تورم بریتانیا از 20% به کمتر از 4% کاهش پیدا کرد و علاوه بر آن قدرت خرید مردم نیز به نحو قابل توجهی افزایش یافت. « تاچر » معتقد بود که دولت می بایست بیشتر به قانونمندی و ایجاد نظم در کشور بها دهد و پیشبرد فعالیت های اقتصادی را به شرکت های خصوصی واگذار کند. نتیجه این شد که در سالهای دهه ی 80 میلادی علاوه بر کاهش نرخ تورم، میزان افزایش درآمد هفتگی مردم به شکل قابل توجهی ( حدود 14% ) افزایش یافت و آوازه قدرت بازار بورس بریتانیا نیز در کل اروپا پیچید. اما این نحوه مدیریت « تاچر » که با نام « تاچریسم » هم شناخته می شود، در آغاز دهه ی 90 میلادی به دلیل افزایش مالیات ها اعتراضاتی را به خود دید. این اعتراض اگرچه می توانست با مدیریت توانمند « تاچر » برطرف شود اما حزب محافظه کار که با افزایش رشد اقتصادی انگلیس ترجیح می داد فرد دیگری را جایگزین این خانم قاطع کند، از این موقعیت استفاده کرد و با استفاده از اهرم فشار، باعث شد تا « مارگارت تاچر » بعد از 11 سال از نخست وزیری کنار برود. درباره خانم « تاچر » ذکر این نکته خالی از لطف نیست که او در سال 1356 سفری هم به ایران داشت و توانست با مقامات عالی رتبه آن زمان دیدارهایی داشته باشد. « تاچر » در این دیدار توانست جلسه ایی هم با هوشنگ انصاری ( رئیس هیات مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت در زمان قبل از انقلاب اسلامی ) داشته باشد که در آن خطاب به انصاری گفته بود :« شما كشوري نه كشاورزي و نه صنعتي هستيد، از يك طرف صنعتي نمودن ايران را در راس برنامههاي خود قرار ميدهيد و از شركتهاي خارجي براي سرمايهگذاري در ايران و انتقال تكنولوژي دعوت ميكنيد و از طرف ديگر با قانون واگذاري 49 درصد سهام كارخانجات به كارگران همه آنها را فراري ميدهيد تا سرمايههاي خود را خارج نمايند. شما نه كاپيتاليست هستيد و نه سوسياليست، شما در حقيقت نميدانيد چه ميخواهيد!» . « بانونی آهنین » که لقبِ « مارگارت تاچر » در زمان نخست وزیری بود، نام فیلمی به کارگردانی « فیلیدا لوید » می باشد که قصد دارد به زوایای مختلف زندگی این سیاستمدار پرقدرت بریتانیا بپردازد.
در ابتدای فیلم ما مارگارت تاچر ( مریل استریپ ) را می بینیم که در اوج پیری به سر می برد. او حالا زنی سالخورده و بیمار است که نشانی از بانوی آهنین سابق ندارد. او بعد از بلند شدن از خواب با همسرش دنیس تاچر ( جیم برادبنت ) صحبتهایی انجام می دهد اما این صحبتها راه به جایی ندارد زیرا دنیس سالهاست که از دنیا رفته و در حال حاضر این تنها توهم مارگارت است که باعث می شود با دنیس خیالی صحبت کند. حالا بعد از آشنا شدن تماشاگر با شرایط سخت زندگی مارگارت تاچر ، ما به گذشته می رویم تا نحوه روی کار آمدن خانم تاچر و فراز و نشیب های زندگی سیاسی او را ببینیم…
فیلم در فصل ابتدایی خود که قصد معرفی کردن «مارگارت تاچر» را به مخاطبینش دارد خوب عمل کرده. در این فصل ما دختری را می بینیم که علی رغم رویه مرد سالاری در دنیای سیاست تصمیم می گیرد یک تنه به دل آنها بزند و سیاست را به دست بگیرد. در فصل ابتدایی « بانوی آهنین » ،«فیلیدا لوید » به خوبی موفق شده تصویری مقتدر از زنی را به تصویر بکشد که علی رغم بی تجربه بودن، با صراحت کلام و مدیریت منظمی که دارد می تواند خود را به راحتی در دنیای پر پیچ و خم سیاست بالا بکشد. باید بگویم که پرداخت شخصیت «مارگارت تاچر» در اوایل فیلم دقیقاً همانی است که از خودِ او سراغ داشتیم؛ یعنی رُک و سخت گیر. اما مهمترین بخش فیلم که انتظار می رفت بتواند جنجال های فراوانی ایجاد کند، بخش نخست وزیری «تاچر» بود که متاسفانه در « بانوی آهنین » گرفتار نوعی محافظه کاری شده است. اینکه فیلمی درباره « مارگارت تاچر » ساخته شود و در آن مسائل مهم سیاسی تا بدین حد خلاصه شده و سربسته در فیلم قرار بگیرد، اتفاقی است که هضم آن برای تماشاگر حرفه ایی سینما کار چندان آسانی نیست. در « بانوی آهنین » بسیاری از وقایع عجیب و غریب دوران نخست وزیری « مارگارت تاچر » مانند مناقشه بین انگلستان و آرژانتین بر سر مالکیت مجمع الجزایر فالک لند و اعتصاب معدنچیان که تبدیل به بزرگترین اعتصاب تاریخ انگلستان نیز شده بود، از جمله رویدادهایی بود که انتظار می رفت مورد بررسی قرار گیرد اما این فیلم به راحتی تنها با ذکر یک توضیح کلی، از کنار آن عبور می کند و سوالات بسیاری را بی پاسخ می گذارد. متاسفانه باید گفت که « فیلیدا لوید » جسارت لازم را برای به چالش کشیدن زندگی سیاسی « مارگارت تاچر » نداشته و درست در زمانی که مقدمات ورود فیلم به ورطه سیاست آماده می باشد. فیلم ناگهان رنگ عوض می کند و ما را به زندگی شخصی « تاچر » هدایت می کند که شاید برای مخاطب از نظر جذابیت در مرحله آخر باشد! البته « بانوی آهنین » مشکل دیگری هم دارد و آن اینکه بعضاً در فیلم از تصمیمات اشتباه « تاچر » در دوران نخست وزیری اش به نوعی حمایت می کند. همه کسانی که با دوره نخست وزیر « تاچر » آشنایی دارند به خوبی می دانند که اعتصاب معدنچی ها و مناقشه فالک لند ، به دلیل رویکرد اشتباه کابینه « تاچر » شکل گرفت اما « بانوی آهنین » یکجورایی قصد دارد به ما می گوید که « تاچر » بنا به صلاح جامعه این تصمیمات را اتخاذ کرده بود! اگر از کم کاری فیلم در بررسی زندگی سیاسی « تاچر » چشم پوشی کنیم ، صحه گذاشتن بر اشتباهات « تاچر » را دیگر نمی شود کاری کرد!
اما همانطور که پیش از اکران این فیلم بارها عنوان شده بود، برجسته ترین بخش فیلم بازی « مریل استریپ » در نقش « تاچر» است. « مریل استریپ » در این فیلم گریم سنگینی را بر روی صورتش تحمل کرده و از لحاظ ظاهری تقریباً هیچ تفاوتی با «مارگارت تاچر» واقعی ندارد! « مریل استریپ » در نقش «تاچر »چنان بازی قدرتمند و بی نقصی از خود ارائه داده که از الان به راحتی می توانم ادعا کنم که مجسمه بهترین بازیگر زن در اسکار 84 متعلق به اوست! بازی « استریپ » در این فیلم محدود به تقلیدهای ظاهری از «تاچر » نشده، او در « بانوی آهنین » به استادی تمام موفق شده صدای « تاچر » را ( نه لهجه ، نه فُرمِ صحبت ) تقلید کند. « استریپ » در انجام این کار چنان مهارتی به خرج داده که مطمئن هستم اگر سخنرانی ها و مونولوگ های او را بدون تصویر بشنوید، امکان ندارد بتوانید بین او و «مارگارت تاچر» تفاوتی ببینید! رفتارهای فیزیکی «تاچر» نیز به خوبی توسط « استریپ » بازسازی شده و هیچ نقصی نمی توان بر آن گرفت. در سال گذشته بازی تحسین برانگیز « ناتالی پورتمن » در فیلم « قوی سیاه » همگان را متقاعد کرده بود که اسکار حق مسلم اوست، به نظرم نقش آفرینی « مریل استریپ » در فیلم « بانوی آهنین » به همان اندازه شایسته دریافت اسکار می باشد. دیگر بازیگر موفق فیلم « جیم برادبنت » است که بیشتر بخشِ درام فیلم را جلو می برد. ترکیب « استریپ » و « برادبنت » که هر دو از بهترین های هنر هفتم به حساب می آیند، منجر به خلق صحنه هایی شده که ندیدنش تنها حسرت را در دلتان باقی خواهد گذاشت.
« بانوی آهنین » بدون آنکه بخواهد حرف یا ادعای خاصی درباره زندگی « مارگارت تاچر » داشته باشد به پایان می رسد. فیلم را که به پایان می رسانیم به جز چند نکته جزئی درباره این سیاستمدار ، چیز بیشتری گیرمان نمی آید. برای پی بردن به گوشه ایی از اقدامات « مارگارت تاچر » باید عرض کنم که وی در زمان نخست وزیری اش، با سیاست های عجیب بین المللی که اتخاذ کرد ، باعث خدشه دار شدن روابط بین بسیاری از کشورها با انگلستان شد. در موردِ ایران نیز کمک تسلیحاتی به عراق در جنگ هشت ساله و یا حمایت آشکار از مداخله نظامی آمریکا در طبس، تنهای بخشی از اقدامات وی بوده اما فیلم با هیچکدام از اینها کاری ندارد و هرچه که هست مربوط به خود درگیری های « تاچر » در زندگی شخصی اش می باشد. « بانوی آهنین » فیلم ارزشمندی نیست اما خوشبختانه یک « مریل استریپ » دارد که تماشای بازی اش به کل دوران سیاسی این خانم سیاستمدار می ارزد!
منتقد : میثم کریمی
کپی برداری از مطالب سایت تنها با ذکر دقیق لینک سایت MovieMag.IR و نویسنده مطلب مجاز است.
بانوی آهنین : The Iron Lady
کارگردان : Phyllida Lloyd
نویسنده : Abi Morgan
بازیگران :
Meryl Streep …Margaret Thatcher
Jim Broadbent…Denis Thatcher
Richard E. Grant…Michael Heseltine
و……………
ژانر : بیوگرافی- درام
درجه سنی : PG-13( مناسب برای افراد بالای 13 سال )
زمان : 105 دقیقه