تولید فیلم مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست (Spider-Man: No Way Home) یکی از عجیبترین و پرسروصداترین مراحل فیلمسازی در سالهای اخیر بوده است. کمپانی سونی تلاش بسیار زیادی کرد تا اطلاعاتی از فیلم به بیرون درز نکند اما انتشار برخی اخبار از بازیگران فیلم سبب شد تا گمانهزنیها در خصوص حضور بازیگران قبلی «مرد عنکبوتی» در قسمت جدید تا ماهها سوژه رسانهها باشد. اتفاقی که البته تا مدتها با انکار بازیگران مواجه شد اما در نهایت مشخص شد که سونی توانسته بازیگران قبلی این عنوان را مجاب به تکرار نقشهایشان در قسمت جدید نماید. مجموعه این رویداد سبب شد تا گیشههای سینما به مرز انفجار برسد و «Spider-Man: No Way Home» را تبدیل به پرفروشترین فیلم تاریخ کمپانی سونی کند.
داستان فیلم در شرایطی اتفاق میافتد که همه به هویت اصلی مرد عنکبوتی پی بردهاند و میدانند که پیتر پارکر (تام هالند) همان مرد عنکبوتی است. این مسئله باعث شده تا زندگی عادی پیتر با مشکلات بسیاری مواجه شود و به همین جهت او به سراغ دکتر استرنج (بندیکت کامبربچ) میرود تا او را از این وضعیت خلاص کند اما …
«Spider-Man: No Way Home» از حیث جلوههای ویژه اثری ستایش برانگیز است. اثری که نشان میدهد مارول با استادی تمام به تمام جزئیاتی که خلق کرده مسلط شده و میتواند به هر شکلی که فیلمنامه ایجاب کند، دنیای خود را وارونه یا تغییر دهد و تمام این تغییرات را در شرایطی اعمال کند که کمتر نقصی در تصویر مشاهده نشود. به همین نکات مثبت باید هدایت صحنههای اکشن را نیز اضافه کرد که در این جا بهدرستی انجام شده و هیجان لازم را به مخاطب انتقال میدهد. ازدیاد شخصیتهای اَبَرقهرمان و شرور این فرصت را در اختیار سازندگان قرار داده تا بهترین عملکرد خود را در رقم زدن یک اکشن سرگرمکننده نشان دهند و نتیجه نیز درخشان است. ازاینحیث میتوان گفت که «مرد عنکبوتی: راهی به خانه» بهراحتی در رده سرگرمکنندهترین آثار سال قرار میگیرد و تماشای آن لذتبخش است.
اما برعکس ویژگیهای مثبت «Spider-Man: No Way Home» در بخش جلوههای ویژه، این اثر مانند اکثر آثار اَبَرقهرمانی در بخش فیلمنامه و محتوا با ایرادات بزرگی مواجه است. ایراداتی که البته سالهاست درباره آثار اَبَرقهرمانی مطرح است و به چنان کلیشهای مبدل شده که حتی بسیاری آن را به حال خود رها کرده یا پذیرفتهاند. «مرد عنکبوتی: راهی به خانه» نیست بهطورکلی فاقد قصه جدید است و هرآنچه که در تصویر مشاهده میکنیم بهنوعی بازی با نوستالژی است. جدیدترین قسمت «مرد عنکبوتی» بیش از آن که بخواهد برای مخاطب داستانی جدید خلق کند، به تحریک احساس آشناپنداری مخاطب چنگ میزند تا از این طریق او را خلع سلاح کند.
ازاینجهت است که فیلم عجیب و غریبترین ایدههای ممکن را از جهانهای موازی گرفته تا ورود دکتر استرنج به موقعیتی که پیتر پارکر مدرسهای رقمزده مطرح میکند. ایدههایی که منطق مشخصی ندارند و یکی پس از دیگری از راه میرسند و در فیلم مطرح میشوند. «Spider-Man: No Way Home» پس از منتقل کردن شخصیتهای نوستالژی سری فیلمهای «مرد عنکبوتی» به دنیای کنونی، هیچ ایده مشخصی جز بازی با نوستالژی و زنده کردن یاد گذشته ندارد و از همین ترفند تا انتهای فیلم نیز استفاده میکند.
نقطه اوج سقوط فیلم را میتوان شوخیهای سه پیتر پارکر با یکدیگر دانست. شوخیهای بیمزهای که احتمالاً تنها مخاطبین کمسنوسال را به وجد میآورد. قراردادن نسخههای مختلف مرد عنکبوتی در کنار هم میتوانست فرصت بهتری برای درک عمیق آنها از یکدیگر مهیا کند و حتی قصه را به سمتوسویی سوق دهد که تماشاگر عمدتاً عاشق کلیشه، به دستاورد جدیدی در حین تماشای یک اثر اَبَرقهرمانی برسد اما این حضور چیزی جز شوخیهای بیمزه و همانطور که اشاره شد، یادکردن از گذشته و ایام خوش اَبَرقهرمانان (و حتی فقدان) قبلی نبوده است.
در میان بازیگران فیلم قطعاً بهترین عملکرد متعلق به ویلیام دافو است. بازیگر توانمندی که حتی در حضور کوتاهمدتش در فیلم نیز درخشان و تماشایی است. تام هالند، اندرو گارفیلد و توبی مگوایر نیز بازیهای خوبی از خود به نمایش گذاشتهاند و میتوان آنها را در کنار یکدیگر پذیرفت. بازیگران مشهور بسیاری از جمله جیمی فاکس و آلفرد مولینا نیز به نقشهای قبلی خود بازگشتهاند که البته در این جا درخشش چندانی ندارند و فیلم هم خیلی کاری به شخصیتپردازی آنها ندارد چراکه قرار است آنها تکرار همان شخصیتهای قبلی خودشان در قالب یک فیلم جدید باشند.
قطعاً جمعکردن تمام مرد عنکبوتیها و شخصیتهای خبیث گذشته در یک فیلم میتواند هیجان مضاعفی برای تماشای فیلم ایجاد نماید و آن را تبدیل به یکی از پرفروشترین آثار تاریخ سینما مبدل سازد اما زمانی که آن هیجان اولیه فروکش کرده و نگاهی منطقی به داستان بیندازیم، متوجه میشویم که «Spider-Man: No Way Home» نهتنها ایده جدیدی را مطرح نمیکند بلکه به مبتذلترین شکل ممکن سعی میکند تا تمام روند طی شده در قسمتهای گذشته را کنار گذاشته و با ابزاری که دکتر استرنج به یکباره از زیر لباس خود خارج میکند، قائله را ختم کند! در چنین وضعیتی که بهراحتی چیزی از ناکجاآباد خلق میشود که میتواند ناممکنها را ممکن سازد، نه از تماشای سوگواری اَبَرقهرمان سوگوار خواهیم شد و نه با قهرمان همراه میشویم و در غم و شادی او شریک میشویم چراکه میدانیم تحت هر شرایطی امکان دارد با یک دستگاه احمقانه که نمیدانیم از کجا آمده، دری از ناکجاآباد باز شده مردهها زنده شده و زندهها از دنیا بروند و همین روند برای ساخت فیلمهای اَبَرقهرمانی دیگر نیز تکرار شود!
منتقد: میثم کریمی
این مطلب بهصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی میگردد.
به صفحه اینستاگرام مووی مگ بپیوندید