شزم! خشم خدایان (Shazam! Fury of the Gods) یکی از بدترین اکران های ممکن را برای یک اثر اَبَرقهرمانی پشت سر گذاشت. فیلمی که نتوانست از ظرفیت مخاطبینی که به واسطه قسمت اول به فیلم علاقه مند شده بودند استفاده درستی به عمل آورد و با تغییرات عمده به مرحله تولید رسید که اصلاً به مذاق طرفدارن خوش نیامد. وضعیت اکران فیلم به حدی بد بود که ستاره اصلی این فیلم یعنی زکری لیوای با انتشار یک ویدئو ملتمسانه از تماشاگران درخواست کرد به تماشای این فیلم در سالن های سینما بروند اما این اتفاق نیفتاد تا نسخه ویدئویی فیلم خیلی زود و تنها پس از گذشت 3 هفته از اکران فیلم منتشر شود.
داستان قسمت دوم درباره خانواده بیلی بتسون و خانواده اش است که حالا قدرت اَبَرقهرمانی در اختیار دارند و با آن در حال کمک به شهر هستند. با این حال، سه خواهر از یک دنیای دیگر به دنیای انسان ها می آیند تا آنچه که از آن ها دزدیده شده را پس بگیرند اما…
یکی از بزرگترین امتیازات قسمت اول «Shazam!»، داستان ساده و متمرکزی بود که روایت می کرد. داستان پسر یتیمی که قدرت اَبَرقهرمانی به دست آورده و سعی در پُر کردن خلاء زندگی خودش داشت، تبدیل به اثر محبوب تماشاگران شد. اما «Shazam! Fury of the Gods» روند کاملا متفاوتی را در مقایسه با قسمت اول پیش می گیرد. فیلم در همان ابتدا،ملغمه ای عجیب از ترکیب شخصیت های اساطیری و انسان های مدرن را پیش می کشد و هرچه که داستان پیش می رود، این ترکیب بدتر و سطحی تر شده و در نهایت چنان بحران بالا می گیرد که نمی دانیم باید به کدامیک از مشکلات فیلم بیندیشیم!
«Shazam! Fury of the Gods» چنان شلوغ و سردرگم است که حتی برای دقایقی نمی تواند متمرکز بر یک موضوع باقی بماند. فیلم که آغاز می شود، تماشاگر بحران خانواده را مشاهده می کند و کمی بعدتر، خواهران اساطیری ماجرای گذشته شان را پیش می کشند، در این آش شله قلمکار، ناگهان یک رابطه عاشقانه بی سر و ته شکل می گیرد و مجموعه ای از خرده روایت های دیگر که بی هدف در فیلم رها شده اند. سردرگمی قسمت دوم «شزم!» چنان زیاد است که احتمالاً حتی خود سازندگان هم در اواخر فیلم نمی دانستند مشغول ساخت چه چیزی هستند!
متاسفانه تغییر رویکرد فیلم و برداشتن تمرکز از روی شخصیت اصلی داستان، باعث شده تا قصه ای سطحی در «Shazam! Fury of the Gods» روایت شود. شخصیت پردازی ها در فیلم بحرانی است به طوری که انگیزه هیچکدام از شخصیت ها به درستی بیان نمی شود و مخصوصاً این رویکرد در خصوص شخصیت های منفی داستان بیش از دیگران به چشم می خورد. این سه خواهر نه تنها شخصیت پردازی ندارند بلکه حتی رفتارشان هم در طول قصه عجیب است. یکی از آن ها به بهانه ایجاد یک رابطه عاطفی در فیلم، بدون آن که دلیلش را بدانیم، به مدرسه می رود در حالی که راه حل های بسیار ساده تری برای افتن اَبَرقهرمان وجود داشت! خواهر بزرگتر در یک لحظه خون خواه خانواده اش است و در یک لحظه متحول شده و رویکرد دیگری پیش می گیرد!
«Shazam! Fury of the Gods» نمونه کامل یک فیلم اَبَرقهرمانی بی سر و ته با المان های تکراری و قراردادی است که به زور به خورد مخاطب نگون بخت سینما داده شود. فیلمی که احتمالاً با یک اتفاق در قسمت اول توانسته بود دل بسیاری از تماشاگران را به دست بیاورد اما در قسمت دوم تبدیل به همان آش شوری همیشگی شد که در آن مُشتی آدم با کمترین میزان عقل و درایت، با سخیف ترین کلمات و رویکردهای ممکن در حال نجات دنیا هستند و در بحرانی ترین لحظات زندگی شان به چرندگویی می پردازند تا بلکه مخاطب به هر قیمتی بخندد!
نمره: 3/10
منتقد: میثم کریمی
نقد کاملن خوب و درستی بود….واقعن چه اصراریه به قسمت دوم ساختن وقتی ایده وجود نداره؟
اصولا فیلمهای ابرقهرمانی ارزش چندانی ندارند ، به قول یکی از کارگردانهای معروف و پیشکسوت آمریکایی چه جاذبه ای دارد که به یک فرد بالغ یک لباس چسبان بچگانه می پوشانند و تبدیل به یک ابر قهرمان میشود!!! ماشاالله نقش همه هم نجات دنیا است از سوپر من بگیرید تا آیرون من و مرد مورچه ای و مرد نمیدونم خروسکی ای و هزار تا چرند دیگه … واقعا این فیلمها چه ارزشی دارند ؟ درست است که باید به هر سلیقه ای احترام بگذاریم و آیا افرادی که پول می دهند و در سینما این فیلمها را تماشا می کنند واقعا فیلم خوب دیگری پیدا نکرده اند؟
جنابعالی یه واژه ای استفاده کردی که نه برای من احترام داره نه یه تار موی ابرقهرمان هارو به خودش و تمام داستان های حول محورش میدم. بحث اینجاست که وقتی شما اثری در حد شزم ۲ که زدنش بسیار ساده هست رو نماد کل ژانر قرار میدی یعنی نظرت فاقد ارزش هست. بجاش برو فیلم ها و سریال ها و انمیشن های پرتعدادی رو بررسی کن که نه از نظر معیارهای فیلمسازی ایرادی بهشون وارده نه داستان و پیام اخلاقیشون مشکل منطقی داره و نه کوچکترین ضعفی در حوزه سرگرمی دارن و فقط یه آدم ذهن بسته بدون ذوق ازشون لذت نمیبره تا بفهمی چرا فیلم های خوب دیگری پیدا نکرده اند یا اگر کرده اند هم کنارش اینها رو تماشا میکنن.
بازگشت به ابتدای صحبتم، حقیقت بعضی از این فیلم های ابرقهرمانی رو هربار که میبینم تجربه ای بسیار معنوی تر از شرکت در مجالس شما که زمان کم سن بودنم زورکی از طرف مدرسه میبردن، برام داره!
بله دوست عزیز
متاسفانه در این گونه ژانر ها و فیلم ها تلقین می شود برای قهرمان بودن و حس مسئولیت در برابر زندگی و آزادی باید قدرت مادرایی داشت !
نمیخواستم اینو بگم اما فعلا که «تلقین میشود» که اگر زن باشی کافیه!
«واقعا این فیلمها چه ارزشی دارند ؟»
همون قدری که فیلم های اورریتدی که شماها میپسندی ارزش دارن منتها یکی سلیقه اش اونه یکی هم سلیقه اش ابرقهرمان. یکی یه فیلم وقیحانه درباره یه کابوی نژادپرست با یه شخصیت منفی تک بعدی که به آنتی کلایمکتیک ترین شکل ممکن کشته میشه رو بهترین فیلم تاریخ میدونه فقط چون کارگردانش بلد بوده با یه دوربین چطوری کار کنه، یا نهایت شاهکار روانشناسی براش فیلم های سرکاری برگمان و لینچ هست یا با تکریم فساد به شکل اسکورسیزی ای به اوج لذت میرسه (که البته اون لذت به پای لذت همیشگی تحقیر افرادی که صرفا میگن بالای چشم این بت ها ابرو هست نمیرسه)، یه هم نفر بارها یه سه گانه یا یه سریال سه فصلی یا یه انمیشن شاهکار ابرقهرمانی رو میبینه که تو هر قسمتش جدا از اکشن و موزیک و بازیگری بی نقص یا کم نقص، کلی حرف درباره اخلاقیات و مفهوم مسئولیت و سیاست و فلسفه وجود داره.
اوریتد نیستن اون فیلم ها شاهکارهای سینما و ماندگار هستن ژانر ابرقهرمانی هم فیلم های خوب کم نداره اما متاسفانه داره به یه مسیر بد کشیده میشه با فیلم هایی واقعا ضعیف
این دیگه خالص آشغال بوده که کلی هم تو فروش ضرر کرده