خلاصه داستان:
پس از این که به مادر یک کودک مبتلا به سرطان گفته میشود که شانس زنده ماندن او با استفاده از بندناف جنین امکان پذیر است، تنها یک راه باقی میماند و آن این که به سراغ همسر سابق رفته و مجدداً از او باردار شود اما…
کارگردان:
حمیدرضا قربانی که بیشتر بهعنوان تدوینگر در سینمای ایران به فعالیت پرداخته است. بااینحال، این کارگردان تا پیش از «مغز و استخوان»، دو فیلم دیگر را در هم در کارنامهاش ثبت کرده که یکی «خانهای در خیابان چهل و یکم» و دیگری «سه ماهی» است.
نقد فیلم «مغز و استخوان»:
یکی از مشکلات اصلی سینمای ایران در دهه اخیر، فیلمنامه بوده است. فیلمنامهای که بهدرستی نمیتواند اتفاقات را مدیریت کند و صرفاً با طرح قصه یک خطی قصد ساخت یک اثر بلند سینمایی را دارد. این ایراد به طور کامل شامل حال «مغز و استخوان» هم شده و ایده نیمخطی فیلم بدون این که ایدهای درباره بسط و گسترشش وجود داشته باشد، تبدیل به یک فیلم بلند سینمایی شده است.
اولین مشکل فیلم زمانی آغاز میشود که چالش ارتباط با همسر سابق و باردارشدن از او به جهت استفاده از بندناف نوزاد شکلگرفته برای پسر زن است. این موضوع میتوانست دستمایه یک درام اخلاقی جذاب و چالشبرانگیز باشد که زن و شوهر بهواسطه موقعیتها و دیالوگهایی که بینشان ردوبدل میشود، به درک درست از موقعیتی که در آن قرار گرفتهاند دست پیدا کنند و به تماشاگر هم در حل مسئلهای که در ذهنش شکلگرفته کمک کنند. اما رویکرد سازندگان دراینخصوص این وضعیت، دیالوگهای تکراری و بگومگوهای بیثمر است که اصلاً حتی چالش ذهنی هم در آن به چشم نمیخورد.
فیلم که در ساختن شخصیت ناتوان میشود، یک قصه دیگر را وارد ماجرا میکند که دقایقی بعد، تبدیل به قصه اصلی فیلم میشود و ماجرای بندناف و کودک مبتلا به سرطان به حاشیه رانده میشود! فیلمنامهای که بیخود و بیجهت همه چیز را پیچیده کرده و درعینحال نمیتواند گره کوری که زده را تحت هیچ شرایطی باز کند و حتی بهدرستی به آن بپردازد. ماجرای همسر سابق زن که در زندان است، جزئیات زیادی دارد و به جهت که این که فیلمساز تصمیم گرفته تمام این جزئیات را وارد قصه کند و سپس آن را به حال خود رها کند، کارایی خود را از دست میدهد. به همین دلیل است که تماشاگر علناً هیچ درکی درباره مجید ندارند و درباره او چیزی نمیداند.
(خطر لورفتن داستان)، ازاینجهت است که دیالوگهای اخلاقی فیلم هیچ تأثیری در ذهن مخاطب نمیگذارد. مخصوصاً زمانی که قرار است به سکانس کشدار و طولانی ملاقات شرعی زن و همسر سابق در زندان برسیم. سکانسی که از قبل میدانیم قرار نیست اتفاقی در آن رخ دهد و فیلم نیز برخلاف انتظارمان عمل نمیکند. اما مشکل این جاست که فیلم ناگهان مجید را جایگاه یک مرد اخلاقمدار به تماشاگر معرفی میکند و این در حالی است که تا پیشازاین ما هیچ ویژگی از مجید که او را اینچنین مقید به اخلاق کند ندیدهایم! چطور شده که او به یکباره عاشق ایثارگری شده؟ چرا باید فداکاری کند؟ و مجموعهای از سؤالات دیگر که فیلم پاسخی به آن نمیدهد.
به این گره کور باید پایانبندی فیلم را هم اضافه کنیم که به طور مستقیم متأثر از شرایطی است که فیلمنامه در طول قصه رقم زده. فیلمنامهای که به حدی مشکلات مختلف را به هم گره میزند که در نهایت توانایی باز کردن این گره را از دست میدهد و چه چیز بهتر از پایان باز که تمام خردهروایتها را به حال خود رها کند؟ سرنوشت کودک چه شد؟ همسر کنونی زن کجاست؟ آن گروگان نگونبخت کجاست؟ مجید چه سرنوشتی پیدا میکند؟ هیچکدام از این سؤالات در انتهای فیلم پاسخ داده نمیشوند تا بهاینترتیب، با فیلم اجتماعی بیخاصیتی مواجه شویم که یک ایده یک خطی داشته اما نمیدانسته که میخواهد با این یک خط ایده چه کند و نتیجه آن فیلمی به نام «مغز و استخوان» شده است.
نمره: 2/10
منتقد: میثم کریمی
نقد و بررسی ویدئویی فیلم «مغز و استخوان» را در ادامه ببینید:
به خدا بعد دیدن این فیلم اللن حالم چند روزه خرابه .با خودن میگم کیا به این فیلم اجازه اکران دادن چه پایان مزخرفی داشت ..حیف وقتی که برای دیدن این فیلم گذاشتم واقعا متاسفم برای سازندگان این فیلم
واقعا تو عصری که دنیا بع کجا داره میرسه باعث تاسفه که هنوز فیلمای ما انقدر چرت و بی معنین بدبخت مخاطبایی که میرن سینما این چرت و پرتارو میبینن …کارگزدانو تهیه کننده و کسایی که به این فیلم مجوز دادن معلوم نیست چقدر این بازیگرا بدبخت شدن تو یه همچین فیلمی بازی کردن که احتمالا پول خوبی گرفتن یا کلا رد دادن حالم به هم خورد از موضوع مسخره و بی سروتهه این فیلم حیفه وقت که اصلا بذارن برای نقد این فیلم
حالا اکه مجید قبول میکرد و بعد چند بار رابطه تا اعدام مجید بهار باردار نمیشد چی؟ 🤔🤔🤔
اونوقت میفهمیدیم کارگردان مقدار زیادی از اسپرم مجید را فریز کرده و میدهد به زن تا سالها امتحان کند!
داستان را دقت کنید..
زنی برای پسر کوچکش که سرطان دارد درصد کمی وجود دارد که اگر از فرزند دیگرش بند ناف بگیرد نجات پیدا کند..زن برای این درصد کم باید طلاق بگیرد از همسر دوم..سه ماه صبر کند طبق قانون.مگر آشنایی پیدا کند قانون را دور بزند.صیغه شوهر اول که مشکل اعصاب و روان دارد و به زودی اعدام میشود شود ..باهاش رابطه جنسی داشته باشد در زندان..بیخیال فکر کردن در مورد بچه جدید که بدون پدر چه میشود شود (چون فقط به دنیا میاید که بچه اول را بتواند نجات دهد.آنهم شاید .حتی بعدش میشه انداختش دور!) در حالیکه ممکنه اینهم بخاطر ژن مشابه مثل برادرش درگیر سرطان شود.. ۹ ماه صبر کند این به دنیا بیاید و اگر هنوز بچه اول زنده مونده بود بند نافش رو استفاده کنند..بله در فیلم زنی وجود دارد که اینکارها رو میکند..بعد جالبه که زن سالمه و شوهر اولش روانیست! شاید هم مایی که میشینیم چنین فیلمی رو میبینیم!
فیلم بی سر ته وکلیشه ای و بدر نخور
فیلم خوبی بود اما خداییش این چه پایان بندی بدی بود که داشت.
اتفاقا ایثارگری مجید توی فیلم مشخص شده بود چون پولو برای خودش نگرفت داد به خواهرش که جهیزیه برای دخترش بگیره داد به داداشش که تاکسی بگیره اون یکی برادرشم از زندان آزاد کرد ولی این که برای بچه ش حاضر نشد کاری کنه عجیب بود
با شما موافقم
ولی داخل یه سایت خوندم از قول کارگردان که پایان فیلم سانسور شده بخاطر زنای محصنه
متاسفانه نمیشه یه فیلم خوب دید
اگه این چیزی که شما میگید درست باشه و کارگردان همچین حرفی زده باشه این میشه عذر بدتر از گناه!
خوب قبل از اینکه فیلم را بسازه باید با چندتا کارشناس مشورت میکرد، طبق قوانین کشور و قرآن خدا، زن بعد از طلاق باید ۴ ماه عده نگهداره، تو فیلم طرف جوری رفته دنبال پارتی که انگار رفته شهرداری برای اضافه بنا دنبال پارتی میگرده!
اصلاً به فرض سانسور نمیکردند، با کار خلاف شرعی که انجام دادند چیکار میخواست بکنه،
آیا هدف وسیله را توجیه میکنه؟
آشغالترین و مزخرفترین فیلم جهان واقعا متاسفم برای کارگردان با این فیلم مزخرف و آشغال
تا حدی با آقای کریمی موافقم. ایده اصلی فیلم بسط پیدا نکرده ولی آنچنان هم فیلم بدی نیست. بازی ها درخشانه و موقعیت های نسبتا جالبی شکل میگیره. برای منی که تو سینما فیلم رو دیدم به نظرم ارزش وقتی رو که گذاشتم داشت.
من فیلم رو ندیدم ولی با این توصیف باید فیلم پوچی باشه