داستان فیلم :
دارودسته ای از موتورسواران جوان به نام « یاغیان سیاه پوش» پس از محروم شدن در یک مسابقه موتورسواری ، به شهر کوچکی می روند و با تردد در خیابان اصلی شهر ، اهالی شهر را به وحشت می اندازند . سردسته ی آنها به نام جانی دل به دختر رئیس پلیس شهر می بازد اما…
کارگردان :
لازلو بندک در 5 مارچ سال 1905 در بوداپست مجارستان چشم بر جهان گشود. او تا زمان وقوع جنگ جهانی دوم در مجارستان به عنوان تدوین گر و نویسنده فعالیت می کرد اما پس از وقوع جنگ ، وی که یک یهودی بود و به شدت از طرف نازی ها تهدید می شد، با مشکلات فراوان موفق شد به آمریکا وارد شود و حرفه اش را در این کشور پیگیری کند. بندک پس از ساخت چند فیلم در آمریکا ، در سال 1951 فیلم « مرگ یک فروشنده » را کارگردانی کرد که مورد استقبال خوبی قرار گرفت و افتخارات ریز و درشت فراوانی رو برای وی به ارمغان آورد.
بندک همچنین به دلیل تسلط به چند زبان مختلف، فیلمها و سریالهای مختلفی در کشورهایی نظیر آلمان و فرانسه ساخت که آثار شاخصی به حساب نمی آیند.
لازلو بندک در 11 مارس سال 1992 در نیویورک درگذشت.
بازیگران :
مارلون براندو : مارلون براندو ۳ آوریل سال ۱۹۲۴در ایالت نبراسکا آمریکا به دنیا آمد.
براندومدتی به مدرسه نظامی رفت و بعد به کارهای مختلفی مشغول شد و نهایتا برایشرکت در کلاسهای بازیگری راهی نیویورک شد و نزد استادش؛ استلا آدلر، متداستانیسلاوسکی را آموخت.
مدتیبعد براندو به مدرسه بازیگری اکتورز استودیو که الیا کازان آن را اداره میکرد، راه پیدا کرد و در آنجا زیر نظر لی استراسبرگ متد اکتینگ(روشی کهبازیگر برای اجرای نقش باید مدتی آن نقش را زندگی کند) را تکمیل کرد.نخستینحضور براندو بر پرده سینما بازی در فیلم مردان ساخته فرد زینه مان در سال 1985 بود. او برای آماده کردن نقشش در این فیلم بیش از یک ماه خود را دربیمارستان بستری کرد. کاری که از دید بسیاری از بازیگران مجرب آن دورانمانند لارنس الیویه یا کلارک گیبل حماقت محض محسوب میشد.
اویکی از تاثیرگذارترین بازیگران تاریچ سینما است. از فیلمهای مشهوری که ویدر آنها ایفای نقش کردهاست میتوان به اتوبوسی به نام هوس در نقش استنلیکووالسکی، در بارانداز در نقش تری مالوی هر دو به کارگردانی الیا کازان وپدرخوانده در نقش دون ویتو کورلئونه اشاره کرد. بسیاری بهترین نقش او راپدر خوانده میدانند.
اینبازیگر آمریکایی در بین بسیاری از علاقمندان به سینما و منتقدان به عنوانبهترین بازیگر تاریخ سینما شناخته میشود.وی در نقشهای متفاوتی بازی کردهاست؛ از شکسپیر تا موزیکال، از درام تا کمدی. در مردها و عروسکها در نقشاسکای مسترسون همه را مجذوب کرد. در شورش در کشتی بونتی نقش فلچرکریسچنضعیف النفس را داشت.ساخت بونتی مصادف بود با قطع پیوند براندو با صاحبانهالیوود. در سال 1960 سربازهای یک چشم را کارگردانی کرد و در تعقیب و انعکاس در چشمان طلایی بازی کرد و سپس در سال 1972 در نقش دون کورلئونهدر پدرخوانده ظاهر شد.
هنگامیکه آکادمی اسکار او را به عنوان برنده برگزید، وی زن سرخپوستی را برایگرفتن جایزه، از جانب خود مامور کرد تا به این وسیله توجه عموم را به وضعرقتبار سرخپوستان آمریکا جلب کند. وی روز به روز بیشتر معطوف مسائل ومشکلات بشری شد و فیلمهای آخر او نشانگر این گونه تمایلات سیاسی و اجتماعیاوست.
براندوپیشکسوت سبکی معروف به نام متدی بود که بلافاصله پس از او بازیگرانی مانندجیمز دین و مونتگومری کلیفت و سالها بعد پل نیومن، داستین هافمن و رابرتدنیرو با درخشش خود این سبک را در سینمای آمریکا تثبیت کردند.چاقی مفرط درسالهای پایانی برای براندو بسیار دردسر آفرین بود. فرانسیس فورد کاپولاکارگردان پدرخوانده برای متقاعد کردن تهیهکنندگان فیلم برای انتخاب براندوتلاش زیادی کرد. چرا که عقیده داشتند زمان این بازیگر دیگر گذشته است.پساز پدرخوانده دوباره نام براندو در جهان سینما مطرح شد. پس از این بود کهبراندو در فیلمهای مطرحی مانند آخرین تانگو در پاریس، اینک آخر الزمان وآبگیرهای میسوری بازی کرد. نقش کوتاه او در انتهای فیلم اینک آخرالزمان نیزاز به یاد ماندنیترین نقشهای تاریخ سینماست.
مارلون براندو ستاره افسانهای سینما روز جمعه 2 ژوئیه سال 2004 در سن 80 سالگی پس از مدتها بیماری در بیمارستانی در لس آنجلس درگذشت.
منبع : همشهری آنلاین
لی ماروین: متولد نوزدهم فوریه 1924 در نیویورک، مرگ در بیست و نهم 1987 در شهر توسکان ایالت آریزونا. لی ماروین یکی از ستارههای موفق و محبوب سینمای آمریکاست که همواره بخاطر صدای خشن و مردانهاش به یاد آورده میشود.
ماروین ابتدا در نقشهای مکمل و درجه چندم بازی میکرد که در اغلب آنها نقش او، شخصیت منفی فیلم، سرباز و یا دیگر شخصیتهای بیاحساس و البته نهچندان مهم بود ولی پس از دریافت جایزه اسکار بخاطر فیلم «کت بالو» نقشهای قهرمانانه و احساسیتری را هم بازی کرد.
لی ماروین پسر لامونت والتمن ماروین بود که شغلش مدیر تبلیغاتی در یکی از شرکتهای نیویورک بوده و مادرش کورِنتی واشینگتون هم به مشاوره امور زیبایی و نوشتن مقالات در مجلات مد اشتغال داشت. پدرش از نوادگان ماتیو ماروین بوده که یکی از مهاجران انگلیسیتبار آمریکاست که در سال1635 به آمریکا آمده و در تاسیس شهر هارتفورد ایالت کونکتیکوت او را سهیم میدانند. مادرش هم از نوادگان آگوستین واشینگتون است که برادر جورج واشینگتون رئیسجمهور اسبق آمریکاست.
ماروین پس از اینکه از چندین مدرسه به علت سوء رفتار اخراج شد، در یک کالج غیرانتفاعی به ادامه تحصیل پرداخت. او سپس ترک تحصیل کرده و به نیروی دریایی آمریکا پیوست و در آنجا به عنوان یک تکتیرانداز مشغول به خدمت شد. او در جنگ جهانی دوم در خلال نبرد سایپان (8 ماه پبش از نبرد «ایوجیما») زخمی شد و بسیاری از دوستان و همقطارهای او که با ماروین در یک جوخه خدمت میکردند، در این نبرد کشته شدند. این حوادث تاثیر عمیقی بر ادامه زندگی ماروین گذاشت. به پاس خدماتش از سوی ارتش آمریکا به او مدال «قلب ارغوانی» اهدا شد و سپس به دلایل پزشکی او را از ادامه خدمت معاف کردند.
در روزهایی که در نیویورک به عنوان یک شاگرد لولهکش کار میکرد، زمانیکه برای تعمیر توالت یک سالن تئاتر محلی رفته بود، از او خواستند تا به جای یکی از بازیگران که به دلیل کسالت موفق نشده بود در تمرینها شرکت کند؛ به ایفای نقش بپردازد. از اینجا بود که لی ماروین به عنوان یک بازیگر تئاتر خارج از برادوی بازیگری را شروع کرد. در 1950 ماروین به هالیوود رفت. او خیلی زود و به سرعت توانست نقشهای کوتاه و حتی مکمل را به دست آورد و در فیلمهای وسترن، فیلمهای مربوط به جنگ جهانی دوم و جنگ با کره بازی کند. همچنین به علت تجاربش در جنگهای واقعی از او به عنوان یک تعلیمدهنده و مربی استفاده میکردند و بازی طبیعی او آنقدر قانعکننده بود که کارگردانها و دیگر بازیگران فیلمها برای طبیعیتر کردن نقشها و صحنهها از او کمک میگرفتند. او حتی در طراحی لباسها، نحوه حرکات پیاده نظام و تهیه و آمادهسازی مواد منفجره نیز شرکت میکرد.
نخستین فیلم او «حالا در نیروی دریایی هستید» (1951) بود و در 1952 در تعداد زیادی فیلم بازی کرد از جمله مهمترین آنها «جدال در سیلورکریک» به کارگردانی دان سیگل، «گره هانگمن» و «هشت مرد آهنین». در 1953 او نقش معشوق بدطینت گلوریا گراهام را در فیلم «ضربه بزرگ» به کارگردانی فریتس لانگ را بازی کرد. همچنین در همین سال نقشی کوتاه ولی به یادماندنی را در فیلم «وحشی» در برابر مارلون براندو ایفا کرد که اسم دار و دسته ماروین در آن فیلم “بیتلز” است. در همین سال در دو فیلم دیگر به اسم «سمینول» (باد بوتیچر) و «جنون اسلحه» بازی کرد. در 1955 منتقدان او را بخاطر نقش «هکتور» خلافکار شهر در فیلم «روز بد در بلک راک» و ایفای نقش در برابر اسپنسر تریسی ستودند.
در اواسط دهه پنجاه ماروین نقشهای بزرگتر و مهمتری را به عهده گرفت. در 1956 در فیلم «حمله» و در 1958 در «مسافر میسوری» بازی کرد و از سال 1957 تا 1960 در چیزی در حدود صد قسمت از یک سریال تلویزیونی موفق و پربیننده به نام «پلیس شیکاگو» در نقش فرانک بالینگز به ایفای نقش پرداخت. یکی از منتقدان در مورد این سریال نوشت: “یک سریال پرهیجان و خشن با حضور ماروین کلهخراب در نقش یک افسر پلیس.” در هر صورت ماروین با بازی در این سریال توانست نام خود را به جامعه آمریکا معرفی کند و او دیگر از ابتدای دهه 60 یک هنرپیشه کاملا شناخته شده بود.
در دهه 60 ماروین در فیلمهایی چون «کومانچروها» (1961)، «مردی که لیبرتی والانس را کشت» (1963) -که ماروین نقش لیبرتی والانس را بازی کرد-، «صخره دریایی دوناوان» (1963) نقش دوم مرد را بازی کرد که در تمام این فیلمها جان وینِ اسطورهای نقش اول و مقابل او را ایفا میکرد. همچنین در «مبارزه»، «مقبره» (1963) که در این فیلم نقش یک هفتتیرکش بیپروا را بازی کرد که به سراغ مقبره طلسم شده مردی میرود که قسم خورده او را بکشد و قسمتِ 122 سریال «استیل» (1963) که در آن نقش یک بوکسور بازنشسته را بازی میکند که ناچار میشود با یک روبات وارد رینگ بوکس شود. در 1964 ماروین در اثر بهیادماندنی دان سیگل فیلم «قاتلین» در نقش یک آدمکش حرفهای ولی باشخصیت و خوشپوش بازی کرد که این شخصیت را در سال 94 ساموئل ال.جکسون در فیلم «قصه عامهپسند» تارانتینو تا حد زیادی کپیبرداری و تقلید کرد. ماروین در این فیلم بیشترین دستمزد خود را گرفت و این فیلم تنها فیلمی ست که در آن رونالد ریگان نقش یک شخصیت منفی را بازی میکند. در سال 1965 ماروین اسکار نقش اول مرد را بخاطر بازی در فیلم وسترن «کت بالو» دریافت کرد که جین فوندا نقش مقابل او را بازی میکرد. با ادامه موفقیتها در دو فیلم بعدی یعنی «حرفهایها» (ریچارد بروکس-1966) و فیلم بسیار موفق «دوازده مرد خبیث» (1967) به ماروین در مورد فیلم بعدیاش اختیار تام داده شد.
در فیلم «نقطه پوچ»، فیلم موفق و تاثیرگذار جان بورمن، او نقش یک جانی و آدمکش لجوج و سمج را به نمایش میگذارد که قصد انتقامگیری دارد. در این فیلم که خود ماروین، جان بورمن را به عنوان کارگردان انتخاب کرد، ماروین نقش محوری در پیدایش و شکلگیری فیلم از طراحی داستان تا چینش صحنهها را به عهده داشت. در 1968 ماروین بار دیگر در فیلمی از بورمن بازی کرد که هرچند مورد استقبال تماشاگران قرار نگرفت اما از سوی منتقدان مورد ستایش قرار گرفت. در این فیلم توشیرو میفونه بازیگر ژاپنی و معروف فیلمهای کوراساوا هم حضور دارد.
در دهه 70 و 80 ماروین نقشهای متنوعتری را بازی کرد و نقشهای منفی کمتری را نسبت به دوران جوانیاش ایفا کرد. جالب است بدانید که نقش کوئینت در فیلم «آروارهها»ی اسپیلبرگ (1975) نیز ابتدا به او پیشنهاد شد که نپذیرفت. بعدها خود او اعتراف کرد که از این کارش سخت پشیمان است. آخرین نقش بزرگ و مهم ماروین در فیلم «قرمز بزرگ» (1980) به کارگردانی ساموئل فولر بود.
ماروین از دو ازدواج (بتی ابلینگ- از1951تا1967- و پامِلا فیلی از1970 تا زمان مرگ ماروین) خود چهار فرزند داشت. در ضمن ماروین معشوقهای به نام میشله تریولا داشت که پس از یک رابطه طولانی مدت از یکدیگر جدا شدند و تریولا از ماروین شکایت کرد، بر اساس این ادعا که سهمی از درآمدهای ماروین که در زمان رابطه این دو بوده متعلق به اوست. پس از یک جدال قضایی طولانی دادگاه هیچ حقی به تریولا نداد و او کاملا از زندگی ماروین خارج شد. ماروین از علاقهمندان سینمای بروس لی نیز بوده و حتی در سال 1981 در کلاسهای “سشین دو کمپو” یک مربی آمریکایی به نام فرانک لاندرز هم شرکت کرد. گفته میشود که ماروین در یک برنامه زنده تلویزیونی به جانی کارسون میگوید که در نبرد ایوجیما در کنار باب کیشان (معروف به کاپیتان کانگورو) جنگیده است که با توجه به حقایق (اینکه او به علت پزشکی از از ادامه خدمت معاف شده بود) این عمل ماروین یک دروغگویی عجیب بوده است. سرانجام ماروین در اثر یک حمله قلبی درگذشت و او را در گورستان ملی آرلینگتون به خاک سپردند.
منبع : سینمای ما
نکاتی که درباره « وحشی » نمی دانید :
فیلم تا سال 1968 یعنی 15 سال پس از ساخته شدن ، در بریتانیا اجازه نمایش پیدا نکرد.
موتورسیکلتی که براندو در این فیلم آن را می راند، متعلق به خودش بود.
اولین فیلمی بود که آرم کمپانی سازنده در جلوی موتورسیکلت پاک نشده بود و شما می توانستید نام کمپانی را در جلوی موتورسیکلت ببینید.
لی ماروین در ابتدا قادر به راندن موتورسیکلت نبود اما بزودی نحوه راندن آن را آموخت و تبدیل به یک حرفه ای شد.
عکس معروفی از مارلون براندو که بر روی موتور تکیه زده ، متعلق به این فیلم است و شهرت بسیار زیادی را برای فیلم به ارمغان آورد.
عکس معروف مارلون براندو در این فیلم ، در یکی از کاورهای آلبوم گروه معروف « بیتلز » قرار گرفت.
دیالوگ های ماندگار :
کاترین بلیکر : چرا همیشه سعی می کنی که خشن باشی ؟
جانی : از پلیس ها خوشم نمیاد !
دُرسا کیانفر
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.
به جمع طرفداران مووی مگ در فیس بوک بپیوندید
وحشی : The Wild One
کارگردان :لاسلو بندک
نویسنده : John Paxton ، Frank Rooney
بازیگران :
مارلون براندو / جانی استرابلر
ماری مورفی / کتی بلیکر
رابرت کیت / کلانتر هری بلیکر
لی ماروین / چینو
زمان : 79 دقیقه
محصول : 1953
مهمترین افتخارات : –