شاید اولین تصویری که با شنیدن نام ” زامبی ” در ذهن تماشاگران نقش ببندد، یک تفنگ ( ترجیحا شات گان )، یک دوجین قربانی و مقداری جسارت برای نابودی این افراد باشد. در واقع در سالهای اخیر کمتر دیده شده که زامبی ها جز برای قربانی و به خاک و خون کشیده شدن، حضور متفاوتی را در سینما تجربه کرده باشند. البته در این میان بوده اند آثاری همانند « جسدهای گرم / Warm Bodies » که در آن طرفداران این ژانر می توانستند عشق میان یک زامبی و انسان را مشاهده نمایند و از تماشای رابطه ” غیرغذایی ” آنها را بر پرده سینما لذت ببرند؛ اما حکایت فیلم « مگی » بطور کل جدا از دنیای اغلب تکراری زامبی هاست. البته در این فیلم تماشاگران بار دیگر می توانند زامبی های نگون بخت را مشاهده نمایند اما نه این زامبی ها و نه آرنولد شوارتزنگر که با نگاه اول به داستان فیلم و حضور وی ، می توان تصور کرد که آمده تا همه آنها را از میان ببرد، قرار نیست یک اکشن بی توقف را رقم بزنند.
آرنولد شوارتزنگر در فیلم « مگی » نقش پدری به نام وید را بازی می کند که قصد دارد هرطور که شده زندگی دخترش مگی ( اَبیگل برسلین ) را که مبتلا به ویروسی شده که او را تبدیل به یک زامبی خواهد کرد، نجات دهد. وید از طرفی باید با همسایگان زامبی شده اش مقابله کرده و آنها را از میان بردارد هم اینکه وضعیت اسفناک دخترش که رفته رفته در حال زنده شدن حس گرسنگی و حساس شدن به بوی گوشت انسان در وجودش است را مدیریت کند. وید شاهد از بین رفتن معصومیت دخترش و تبدیل شدن او به موجودی وحشی و غیرقابل کنترل است و از طرف دیگر فشار بر او به جهت نابودی دخترش یا انتقال او به مرکز قرنطینه افزایش یافته است اما…
« مگی » راه و مسیر متفاوتی را در ژانر زامبی ها پیش گرفته که به نظر می رسد این تفاوت ها برای هنری هابسون که این فیلم اولین تجربه کارگردانی اش می باشد، به اتفاق خوشی منجر نشود. هابسون که سازنده بسیاری از تیتراژهای فیلمهای معروف سینما بوده و حتی در سالهای اخیر رد پایش در ساخت آنونس بازی های معروف کامپیوتری نیز دیده می شود، در روایت داستان مطبوعش ایده متفاوتی داشته اما از پرداخت آن عاجز بوده است.
هابسون به خوبی مقدمه فیلم را با داستان زامبی شدن افراد و فضای تاریکی که به این دلیل ایجاد شده آغاز می کند و سپس ما را به سراغ پدر و دختری می برد که زامبی شدن دختر می تواند فرصت های بسیاری برای خلق لحظات ناب در اختیار سازندگان قرار دهد. اما جان اسکات 3 ( این اسم واقعی این نویسنده هست! ) در اولین تجربه نویسندگی خودش، قادر به خلق لحظات هیجان انگیز در این داستان نبوده و مخاطب مجبور است تا یک داستان درام ساده و بی آلایش با مجموعه ای از شخصیت ها و دیالوگ های کلیشه ای که با اندکی تدبیر می توانست به شکل کنونی نباشد را بر پرده نقره ای مشاهده نماید.
« مگی » شروع خوبی دارد و می توان گفت این از معدود دفعاتی است که می توان یک رابطه عمیق انسانی و وابستگی میان یکی پدر و دختر زامبی شده اش را در قامت یک فیلم سینمایی مشاهده نمود. اما نه هابسون و نه اسکات 3 ، هیچکدام موفق نبوده اند برای اولین تجربه سینمایی خودشان، حادثه یا اتفاق جذابی که بتواند به عمق بخشیدن به رابطه میان وید و مگی کمک کند را ایجاد نمایند و می توان گفت که این یک فرصت سوزی عظیم برای این سوژه بوده است.
از طرف دیگر باید انتقاداتی را هم متوجه انتخاب آرنولد شوارتزنگر به عنوان بازیگر نقش وید وارد دانست. شوارتزنگر که احتمالا اولین نقش آفرینی درام خود در طول دوران بازیگری اش را تجربه می کند، به خوبی توانسته در لحظاتی که دیالوگ ندارد، حس درماندگی و پریشانی یک پدر زجر کشیده را به مخاطب انتقال دهد و ثابت کند که می تواند بازی بدون دیالوگ خوبی هم داشته باشد.اما مشکل زمانی پدیدار می گردد که وی باید دیالوگ گویی را آغاز نماید و بدتر از همه اینکه دیالوگ هایی احساسی را بر زبان بیاورد. در این لحظه بازی آرنولد شوارتزنگر تبدیل به یک نقطه ضعف بزرگ می گردد چراکه وی قادر به عمق بخشیدن به کلمات احساسی که ادا می کند نیست و نمی تواند حس درماندگی را بصورت کلامی به مخاطبش منتقل نماید.
اما در طرف مقابل، اَبیگل برسلین در نقش دختری که رفته رفته رفتار و خوی وحشی به خود میگیرد عالی بوده است. برسلین به خوبی موفق شده در نقش شخصیت مگی که در ابتدا دختری معصوم و بی گناه بوده اما رفته رفته ویروس زامبی او را به مرحله خطرناکی از وحشی گری سوق می دهد، بازی زیبا و قابل توجهی ارائه دهد و بهترین عملکرد در میان بازیگران فیلم را داشته باشد. برسلین در « مگی » مسلط، قابل درک و ترحم برانگیز است و به خوبی توانسته اهداف سازندگان را در این شخصیت برآورده کند.
« مگی » با کمی بررسی فیلمنامه می توانست تبدیل به یکی از متفاوت ترین آثار مربوط به زامبی ها در سالهای اخیر شود اما خنثی بودن فیلمنامه و فقدان اتفاقی که بتواند به ایجاد پیچ و خم داستانی در زندگی وید و مگی منجر گردد، دلیل لازم برای مخاطب به جهت پی گرفتن سرنوشت این خانواده را از آنها سلب می کند. این داستان همچنین نیازی هم به آرنولد شوارتزنگر برای قرارگیری در نقشی که مشخصه اصلی اش باید بروز احساسات و دیالوگ های عاطفی باشد نداشت. کمتر کسی به خاطر دارد که آرنولد شوارتزنگر در نزدیک به 5 دهه فعالیت دوران بازیگری اش، در فیلمی تا این حد تحت فشار عاطفی قرار گرفته باشد که مجبور باشد احساسات کمتر دیده شده اش را در چهره اش نمایان سازد. نتیجه این فشار سازندگان بر روح و روان او، شاید بسیاری از فیلمسازان را مجاب کند تا از خیر تجربه دوباره این کار در ساخته های بعدیشان با حضور شوارتزنگر، جلوگیری بعمل بیاورند!
منتقد : میثم کریمی
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.
به جامعه مجازی سایت مووی مگ بپیوندید و دوستان سینمایی جدید پیدا کنید!
مگی (Maggie)
کارگردان : Henry Hobson
نویسنده : John Scott 3
بازیگران :
Arnold Schwarzenegger… Wade
Abigail Breslin … Maggie
Joely Richardson…Caroline
Laura Cayouette…Linda
و…
رده سنی : PG-13 ( مناسب برای افراد بالای 13 سال)
ژانر : درام – ترسناک
زمان : 95 دقیقه