اصغر فرهادی كه امروز ـ 28 فروردين ماه ـ در نشست نقد و بررسي «جدايي نادر از سيمين» در فرهنگسراي «رسانه» سخن ميگفت: تلاش نكردم فيلم تلخ بسازم چراكه خود قصه، لحنش را به من ميگويد. بنابراين فيلممان تلخ است اما فيلمساز تلخانديشي نيستم چرا كه اين دو موضوع از يكديگر قابل تفكيك هستند.
وي خاطرنشان كرد: به هر حال فيلم در شرايط امروز جامعه ما ساخته شده و واكنشي به اين روزگار است. پس نميتوان انتظار داشت واكنش سرخوشانهاي باشد. اگر فيلم ميخواهد صادق باشد اين تلخي اجتناب ناپذير است.
اصغر فرهادي در ادامه با اشاره به برخي از اظهار نظرها مبني بر عبوس بودن فيلمش مطرح كرد: در مورد فيلم سه عبارت عبوس،تلخ و نااميد مطرح شده است كه تلخي آن را ميپذيرم اما فيلم عبوس نيست، فضايش ابري و دلگير نيست، به لحاظ ديداري رنگ گرمي دارد كه آنرا از عبوس بودن دور ميكند.
وي در عين حال مطرح كرد:هرچند در كليشههاي رايج اين گونه قصهها فضاي سردي دارند، اما ما به عنوان سازندگان فيلم نميخواستيم عبوس بودن بر فيلم سايه بياندازد. از سوي ديگر ارتباطات آدمهاي فيلم تلخ نيست، آدمهاي اين فيلم از آزار يكديگر رنج ميبرند و از اين موضوع خوشحال نيستند و همه آنها شرافتي دارند.
كارگردان «جدايي نادر از سيمين» در پاسخ به پرسشي درباره اينكه مضمون اصلي اين فيلم دروغ است و آيا اين فيلم واكنشي نسبت به شرايط جامعه نيست، گفت: مضمون اصلي فيلم دروغ نيست. در فيلم تمهاي مختلفي وجود دارد كه هر تماشاگر بنا بر زاويه ديد خودش با آنها همراه ميشود. يكي از اين تمها اخلاق است كه دروغ هم زير مجموعه همين است.
فرهادي خاطرنشان كرد: فيلم دست تماشاگر را باز ميگذارد تا دغدغهاش را دنبال كند و چيزي را به او تحميل نميكند.
به گزارش ايسنا، كارگردان «درباره الي» و «چهارشنبه سوري» در بخش ديگري از نشست،درباره سياه نمايي در فيلمهايش گفت: سياهنمايي اصطلاح نادرستي است. درست نيست هر فيلمي كه از گل و بلبل بگويد خوش بينانه تلقي شود. چرا كه آن فيلم در دل خود سياه نمايي دارد، منتهي تماشاگر آن سياه نمايي را متوجه نميشود.
اين وضعيت همانند وضعيت فرد بيماري است كه از بيماري مهلكي رنج ميبرد اما پزشك معالجش اين بيماري را از او پنهان ميكند و واقعيت را به او نميگويد، بنابراين بيان واقعيت، سياه نمايي نيست.
فرهادي با اشاره به انتشار برخي از اظهار نظرها مبني بر اينكه فيلمساز نااميدي است، گفت: اينكه عدهاي مرا به عنوان فيلمساز نااميد متهم ميكنند درست نيست. وقتي فيلم اجازه تاويلهاي مختلف به تماشاگر ميدهد نبايد نگران اينگونه نظرها باشيم. اما موضوع اينجاست كه برخي از اين اظهار نظرها را از سر صداقت نميبينم.
وي معتقد است: فيلمي كه تماشاگر را مايوس ميكند، اصلا به تماشاگر فرصت فكر كردن نميدهد. زيرا او را نااميد ميكند اما تماشاگر فيلم «جدايي نادر از سيمين» صرفنظر از اينكه فيلم را دوست داشته باشد يا نه، درگير پرسشهاي فيلم ميشود. بنابراين فيلمي كه باعث حركت تماشاگر ميشود و او را به پرسشگري وا ميدارد چگونه ميتواند نااميد كننده باشد؟!
اصغر فرهادي در ادامه اين نشست درباره محوريت دروغ در فيلمهايش يادآور شد: فيلم «جدايي نادر از سيمين» فيلمي واقع گرا و درباره اين جامعه است، بنابراين نميشود آدمهايش دروغ نگويند چون آدمها در جامعه فعلي ما دروغ ميگويند. در محيطي كه زندگي ميكنيم، محيط نسبت به آدمها بسيار دروغگو تر است. ما مدام با وعدههاي توخالي روبرو ميشويم. هرچند از بسياري جهات جامعه ما سرافراز است اما از بسياري جهات هم مردم آسيب ديدهاي داريم.
فرهادي با اشاره به وجوه گوناگون پرداختن به دروغ در سه فيلم «جدايي نادر از سيمين»، «درباره الي» و«چهارشنبه سوري» توضيح داد: درست است دروغ يكي از تمهاي مشترك كارهاي من است، اما بعد از«چهارشنبه سوري» ابعاد ديگري برايم پيدا كرده است، چرا كه اسم هر نوع پنهان كردني را دروغ نميگذارم.
ما از دروغ گويي آدمهاي فيلم «جدايي» بدمان نميآيد چون نيت آنها را درك ميكنيم. آدمهاي فيلم در مقايسه با آدمهاي واقعي جامعه ما كمتر دروغ ميگويند. آنها به راحتي دروغ نميگويند و از دروغگويي خود رنج ميبرند پس نميتوان نام رفتار آنها را دروغ گويي گذاشت.
كارگردان «جدايي نادر از سيمين» تصريح كرد: كل فيلم آكنده از دروغ نيست چرا كه فيلم فضايي شرافتمندانهي دارد كه در اين فضا دروغها به چشم ميآيد. اگر اين همه شرافتمندي نبود، اين دروغها به چشم نميآمد. بنابراين فيلم بستر سفيدي است كه لكهها در آن ديده ميشوند.
وي ادامه داد:براي رفتار يك آدم در هر يك از فيلمهايم چندين دليل ميگذارم تا تماشاگر به صورت ناگهاني با يك واقعيت روبرو نشود و زمينه سازيهاي لازم انجام شده باشد. از سوي ديگر درگيري ميان دو طبقه مطرح شده در فيلم ناشي از سوء تفاهمي است كه همواره درباره اخلاقيات و ماديات در ميان اين دو طبقه وجود دارد.
اصغر فرهادي سپس دربارهي تلخي جامعه كه در فيلمهايش منتقل ميشود توضيح داد: هيچ فيلمي نميتواند ادعا كند، تصويرگر كل جامعه است. به ويژه در جامعه ما كه دربردارنده طيفهاي فرهنگي، قومي و طبقاتي بسيار گستردهاي است. نميتوان ادعا كرد فيلم تصويري از كل جامعه ارائه ميدهد اما ميتوان ادعا كرد تصويري از بخشي از جامعه ايران از زاويه اخلاق در يك دوره به خصوص در اين فيلم مطرح شده است. ضمن اينكه شخصيتهاي فيلم را به كل جامعه تعميم نميدهد، اما آنها را نمونههايي از بخشي از جامعه ايران ميداند.
او در پاسخ به پرسش يكي از حاضران دربارهي اينكه شخصيت «سيمين» در اين فيلم نماينده زن ايراني نيست و «نادر» اسوه مرد ايراني است، گفت: اينكه يك شخصيت را اسوه يا نمود يك جريان كلي بدانيم ناشي از تصورات نادرستي است كه از سالهاي دورتر ميآيد كه آن فضاهاي محدود، برخي از عناصر فيلمها را به عناصري بزرگتر تعميم ميدادند.
فرهادي ابراز عقيد كرد: «سيمين» يكي از ميليونها زن ايراني است. اساسا با كسي كه به صورت ايدئولوژيك به سينما نگاه كند بحثي ندارم. هرگز ادعا نكردهام شخصيتهاي فيلم، تصويري از همه خانوادههاي ايراني ارائه ميدهد بلكه نمونهاي از خانوادههاي جامعه ما هستند.
اين كارگردان در پاسخ به پرسش يكي ديگر از تماشاگران درباره پرداختن به درگيريهاي طبقات مختلف اجتماعي در آثارش هم مطرح كرد: اين گونه نيست كه درگيريها ميان طبقات مختلف باشد زيرا در ايران اصلا طبقه بندي فرهنگي اجتماعي نداريم، بلكه بيشتر طبقه بندي اقتصادي داريم. از آنجا كه در اين سالها نوسانات بسيار زياد اجتماعي داشتهايم حركت ميان طبقات در حالت طبيعي ايجاد نشده است.
وي يادآور شد:ضمنا موقع نوشتن قصه به اين فكر نميكنم كه درباره چه طبقهاي چگونه بنويسم بلكه به دنبال اين هستم كه يك قصه جذاب با اصول و ستونهاي درست پيدا كنم. اين تمها به صورت ناخودآگاه در درون قصه نهفته است و من بعضي از آنها را پررنگ تر ميكنم.
فرهادي همچنين درباره پايان بندي فيلمهايش گفت: در سينما به دنبال اين هستم كه به موخره فيلم اهميت بدهم. اگر بپذيريم فيلم نقطه اوج و موخره دارد، من تلاش ميكنم موخره كمي برايم ارزشمندتر از نقطه اوج باشد.
كارگردان «جدايي نادر از سيمين» ادامه داد: در طول فيلم، تماشاگر پاسخ معماي فيلم را پيش از پايان پيدا ميكند، اما موخره باعث ميشود تماشاگر كمي آرام شود و از فضاي احساسي وارد فضاي تعقلي شود. اگر تماشاگر با فضاي احساسي از سالن سينما بيرون برود، ديگر نميتواند درگير پرسشهاي فيلمش شود. اما من ميخواهم تماشاگر در اين فضاي تعقلي قرار بگيرد، بنابراين به موخره بيشتر اهميت ميدهم.
در ادامهي اين نشست كه در فرهنگسراي رسانه برگزار ميشد، شهاب حسيني يكي از بازيگران فيلم «جدايي نادر از سيمين» ضمن تشكر و تقدير از مردم به خاطر استقبالشان از فيلم ادامه داد: خود را مديون مردم ميدانم، حس بسيار خوبي دارم كه تلاش ما به ثمر نشست. استقبال مردم نشان ميدهد اين گونه تجربهها در كشور ما قابل تكرار است و اين به دليل تواناييهايي است كه در اين سرزمين وجود دارد ضمن اينكه به شيوه و سبك كاري اصغر فرهادي هم بر ميگردد كه قابل تقدير است.
حسيني ادامه داد: نميتوان بگويم از شخصيت «حجت» فاصله گرفتهام زيرا هر روز او را در خيابانهاي اين شهر ميبينم. «حجت» را ميبينم كه پيك موتوري است و … زماني هم كه شخصيت او را بازي ميكردم باز همين تصاوير ذهني را از جامعه داشتم.
حسيني در پاسخ به پرسشي درباره واكنش تماشاگران كه به صورت خنده در برخي از لحاظ حساس بازي او ايجاد شده، پاسخ داد: جالب اينجاست كه اين واكنش در سينماهاي مختلف به صورت يكسان اتفاق ميافتد و اين نشان ميدهد تماشاگران با روحيهاي يكسان فيلم را ديدهاند. در بازيگري بعد از دورهاي ديگر هيچ يك از آموختهها به كار بازيگر نميآيد و گاه به ضد ارزش بازيگري تبديل ميشود، بنابراين بايد كاري كرد كه همه اينها رنگ ببازد.
وي ادامه داد: اصغر فرهادي فضايي ايجاد ميكند كه ما به عنوان عوامل فيلم در آن زندگي ميكنيم. اينها محصول لحظه ناب باور است. چون حس ميكنم در آن لحظه به بالاترين درجه باور رسيده بودم كه شايد يكي از واكنش هاي انتقال اين باور، دست زدن يا خنديدن تماشاگران باشد.
شهاب حسيني همچنين درباره تلخ بودن اين فيلم گفت: در مورد فيلم بيش از هر چيز درباره تلخي آن صحبت ميشود، حقيقتي كه در جامعه ما وجود دارد اما ما در بسياري موارد ترجيح ميدهيم صورت مسئله را پاك كنيم. تلخي اين فيلم ناشي از تلخيهايي است كه هر يك از ما در رويارويي با آن وحشت زده ميشويم. البته بايد به اين نكته توجه كرد كه آگاهي از اين تلخيها نوعي شيريني براي ما به همراه دارد.
اين بازيگر در ادامه صحبتهايش در پاسخ به پرسش ديگري درباره همدلي با آدمهاي اين فيلم گفت: در آغاز قضاوت شخصي خود را در مورد آدمهاي فيلم حذف ميكنم. بازيگر بايد همچون مايع سيال و زلالي باشد كه در قالبهاي گوناگون ريخته ميشود تا بتواند تجلي گر وضعيتهاي انساني باشد. از سوي ديگر به عنوان تماشاگر نميتوانم بگويم با كداميك از شخصيتها بيشتر همدلي دارم.
وي در پايان سخنانش متذكر شد: بهتر است از تيتر سازي بپرهيزيم. هرگز نميتوان از يك وجه به يك كار نگاه كرد. فيلمسازي اصغر فرهادي مانند لحظه اختراع هواپيما توسط برادران رايت است. نوع فيلمسازي او سبكي است كه كشف يا اختراع شده، اگر 80 درصد فيلمهاي ما همين فرايند خزشي و ميليمتري را با دقت و تمركز طي ميكردند، وضعيت سينماي ما بسيار بهتر بود.
حسيني با اشاره به دقت و وسواس فرهادي در ساخت فيلمهايش اضافه كرد: در چنين فضايي ديگر آدمها مطرح نيستند فضا آنقدر درست است كه ما در آن زندگي ميكنيم. دغدغه ما در كنار دغدغه فيلمساز مطرح ميشود. در اين فضا بازيگري به تجربهاي ناب تبديل ميشود و مسائلي مانند شهرت يا جايزه و … مطرح نيست.
در بخش ديگري از اين نشست هايده صفيياري تدوين گر اين فيلم با ارائه توضيحاتي درباره همكارياش با اصغر فرهادي گفت: آنچه اين فيلم را برايم به يك استثنا تبديل كرده است علاوه بر تجربه ارزشمند همكاري با اصغر فرهادي، موضوع فيلم بود كه خيلي با آن درگير شدم.
وي ادامه داد: بعد از سه همكاري مشترك با فرهادي، نوعي همكاري و همدلي در ميان ما به وجود آمده به ويژه در اين تجربه آخر خيلي ساده به اين همدلي رسيديم. فرهادي خيلي خوب ريتم را ميشناسد و به تدوين بسيار مسلط است. بخش زيادي از تدوين فيلم به خاطر همدلي، اعتماد و انرژي بسيار خوبي است كه او همواره به من منتقل ميكند.
صفيياري درباره دشواري تدوين «جدايي نادر از سيمين» به دليل تنوع زواياي دوربين گفت: نوع دكوپاژ فيلمهاي فرهادي طوري است كه تصوير هم از زواياي مختلف گرفته ميشود و هم به صورت كامل. يعني هم جزئيات را ميگيرد و هم كليات و همين موضوع كار تدوين را براي من بسيار آسان كرد. زيرا فقط بايد تلاش ميكردم تا تداوم حسي بازيگران در پلانهاي مختلف حفظ شود.
محمدرضا دلپاك كه طراحي و تركيب صداهاي فيلم را بر عهده داشته با ابراز خرسندي از همكاري با فرهادي گفت: بعد از چندين سال كار كردن فرهادي نگاه جديد صوتي را به من هديه كرد كه برايم بسيار ارزشمند است و اميدوارم در فيلمهاي بعدي اين تجربه را پيگيري كنم.
وي ادامه داد: گاه وضعيت عاطفي فيلم بسيار مرا درگير ميكرد، گاهي ميگريستم و خوشحال بودم و جزو اولين تماشاگراني هستم كه درگير فيلم ميشوند.
وي خاطرنشان كرد: به هر حال فيلم در شرايط امروز جامعه ما ساخته شده و واكنشي به اين روزگار است. پس نميتوان انتظار داشت واكنش سرخوشانهاي باشد. اگر فيلم ميخواهد صادق باشد اين تلخي اجتناب ناپذير است.
اصغر فرهادي در ادامه با اشاره به برخي از اظهار نظرها مبني بر عبوس بودن فيلمش مطرح كرد: در مورد فيلم سه عبارت عبوس،تلخ و نااميد مطرح شده است كه تلخي آن را ميپذيرم اما فيلم عبوس نيست، فضايش ابري و دلگير نيست، به لحاظ ديداري رنگ گرمي دارد كه آنرا از عبوس بودن دور ميكند.
وي در عين حال مطرح كرد:هرچند در كليشههاي رايج اين گونه قصهها فضاي سردي دارند، اما ما به عنوان سازندگان فيلم نميخواستيم عبوس بودن بر فيلم سايه بياندازد. از سوي ديگر ارتباطات آدمهاي فيلم تلخ نيست، آدمهاي اين فيلم از آزار يكديگر رنج ميبرند و از اين موضوع خوشحال نيستند و همه آنها شرافتي دارند.
كارگردان «جدايي نادر از سيمين» در پاسخ به پرسشي درباره اينكه مضمون اصلي اين فيلم دروغ است و آيا اين فيلم واكنشي نسبت به شرايط جامعه نيست، گفت: مضمون اصلي فيلم دروغ نيست. در فيلم تمهاي مختلفي وجود دارد كه هر تماشاگر بنا بر زاويه ديد خودش با آنها همراه ميشود. يكي از اين تمها اخلاق است كه دروغ هم زير مجموعه همين است.
فرهادي خاطرنشان كرد: فيلم دست تماشاگر را باز ميگذارد تا دغدغهاش را دنبال كند و چيزي را به او تحميل نميكند.
به گزارش ايسنا، كارگردان «درباره الي» و «چهارشنبه سوري» در بخش ديگري از نشست،درباره سياه نمايي در فيلمهايش گفت: سياهنمايي اصطلاح نادرستي است. درست نيست هر فيلمي كه از گل و بلبل بگويد خوش بينانه تلقي شود. چرا كه آن فيلم در دل خود سياه نمايي دارد، منتهي تماشاگر آن سياه نمايي را متوجه نميشود.
اين وضعيت همانند وضعيت فرد بيماري است كه از بيماري مهلكي رنج ميبرد اما پزشك معالجش اين بيماري را از او پنهان ميكند و واقعيت را به او نميگويد، بنابراين بيان واقعيت، سياه نمايي نيست.
فرهادي با اشاره به انتشار برخي از اظهار نظرها مبني بر اينكه فيلمساز نااميدي است، گفت: اينكه عدهاي مرا به عنوان فيلمساز نااميد متهم ميكنند درست نيست. وقتي فيلم اجازه تاويلهاي مختلف به تماشاگر ميدهد نبايد نگران اينگونه نظرها باشيم. اما موضوع اينجاست كه برخي از اين اظهار نظرها را از سر صداقت نميبينم.
وي معتقد است: فيلمي كه تماشاگر را مايوس ميكند، اصلا به تماشاگر فرصت فكر كردن نميدهد. زيرا او را نااميد ميكند اما تماشاگر فيلم «جدايي نادر از سيمين» صرفنظر از اينكه فيلم را دوست داشته باشد يا نه، درگير پرسشهاي فيلم ميشود. بنابراين فيلمي كه باعث حركت تماشاگر ميشود و او را به پرسشگري وا ميدارد چگونه ميتواند نااميد كننده باشد؟!
اصغر فرهادي در ادامه اين نشست درباره محوريت دروغ در فيلمهايش يادآور شد: فيلم «جدايي نادر از سيمين» فيلمي واقع گرا و درباره اين جامعه است، بنابراين نميشود آدمهايش دروغ نگويند چون آدمها در جامعه فعلي ما دروغ ميگويند. در محيطي كه زندگي ميكنيم، محيط نسبت به آدمها بسيار دروغگو تر است. ما مدام با وعدههاي توخالي روبرو ميشويم. هرچند از بسياري جهات جامعه ما سرافراز است اما از بسياري جهات هم مردم آسيب ديدهاي داريم.
فرهادي با اشاره به وجوه گوناگون پرداختن به دروغ در سه فيلم «جدايي نادر از سيمين»، «درباره الي» و«چهارشنبه سوري» توضيح داد: درست است دروغ يكي از تمهاي مشترك كارهاي من است، اما بعد از«چهارشنبه سوري» ابعاد ديگري برايم پيدا كرده است، چرا كه اسم هر نوع پنهان كردني را دروغ نميگذارم.
ما از دروغ گويي آدمهاي فيلم «جدايي» بدمان نميآيد چون نيت آنها را درك ميكنيم. آدمهاي فيلم در مقايسه با آدمهاي واقعي جامعه ما كمتر دروغ ميگويند. آنها به راحتي دروغ نميگويند و از دروغگويي خود رنج ميبرند پس نميتوان نام رفتار آنها را دروغ گويي گذاشت.
كارگردان «جدايي نادر از سيمين» تصريح كرد: كل فيلم آكنده از دروغ نيست چرا كه فيلم فضايي شرافتمندانهي دارد كه در اين فضا دروغها به چشم ميآيد. اگر اين همه شرافتمندي نبود، اين دروغها به چشم نميآمد. بنابراين فيلم بستر سفيدي است كه لكهها در آن ديده ميشوند.
وي ادامه داد:براي رفتار يك آدم در هر يك از فيلمهايم چندين دليل ميگذارم تا تماشاگر به صورت ناگهاني با يك واقعيت روبرو نشود و زمينه سازيهاي لازم انجام شده باشد. از سوي ديگر درگيري ميان دو طبقه مطرح شده در فيلم ناشي از سوء تفاهمي است كه همواره درباره اخلاقيات و ماديات در ميان اين دو طبقه وجود دارد.
اصغر فرهادي سپس دربارهي تلخي جامعه كه در فيلمهايش منتقل ميشود توضيح داد: هيچ فيلمي نميتواند ادعا كند، تصويرگر كل جامعه است. به ويژه در جامعه ما كه دربردارنده طيفهاي فرهنگي، قومي و طبقاتي بسيار گستردهاي است. نميتوان ادعا كرد فيلم تصويري از كل جامعه ارائه ميدهد اما ميتوان ادعا كرد تصويري از بخشي از جامعه ايران از زاويه اخلاق در يك دوره به خصوص در اين فيلم مطرح شده است. ضمن اينكه شخصيتهاي فيلم را به كل جامعه تعميم نميدهد، اما آنها را نمونههايي از بخشي از جامعه ايران ميداند.
او در پاسخ به پرسش يكي از حاضران دربارهي اينكه شخصيت «سيمين» در اين فيلم نماينده زن ايراني نيست و «نادر» اسوه مرد ايراني است، گفت: اينكه يك شخصيت را اسوه يا نمود يك جريان كلي بدانيم ناشي از تصورات نادرستي است كه از سالهاي دورتر ميآيد كه آن فضاهاي محدود، برخي از عناصر فيلمها را به عناصري بزرگتر تعميم ميدادند.
فرهادي ابراز عقيد كرد: «سيمين» يكي از ميليونها زن ايراني است. اساسا با كسي كه به صورت ايدئولوژيك به سينما نگاه كند بحثي ندارم. هرگز ادعا نكردهام شخصيتهاي فيلم، تصويري از همه خانوادههاي ايراني ارائه ميدهد بلكه نمونهاي از خانوادههاي جامعه ما هستند.
اين كارگردان در پاسخ به پرسش يكي ديگر از تماشاگران درباره پرداختن به درگيريهاي طبقات مختلف اجتماعي در آثارش هم مطرح كرد: اين گونه نيست كه درگيريها ميان طبقات مختلف باشد زيرا در ايران اصلا طبقه بندي فرهنگي اجتماعي نداريم، بلكه بيشتر طبقه بندي اقتصادي داريم. از آنجا كه در اين سالها نوسانات بسيار زياد اجتماعي داشتهايم حركت ميان طبقات در حالت طبيعي ايجاد نشده است.
وي يادآور شد:ضمنا موقع نوشتن قصه به اين فكر نميكنم كه درباره چه طبقهاي چگونه بنويسم بلكه به دنبال اين هستم كه يك قصه جذاب با اصول و ستونهاي درست پيدا كنم. اين تمها به صورت ناخودآگاه در درون قصه نهفته است و من بعضي از آنها را پررنگ تر ميكنم.
فرهادي همچنين درباره پايان بندي فيلمهايش گفت: در سينما به دنبال اين هستم كه به موخره فيلم اهميت بدهم. اگر بپذيريم فيلم نقطه اوج و موخره دارد، من تلاش ميكنم موخره كمي برايم ارزشمندتر از نقطه اوج باشد.
كارگردان «جدايي نادر از سيمين» ادامه داد: در طول فيلم، تماشاگر پاسخ معماي فيلم را پيش از پايان پيدا ميكند، اما موخره باعث ميشود تماشاگر كمي آرام شود و از فضاي احساسي وارد فضاي تعقلي شود. اگر تماشاگر با فضاي احساسي از سالن سينما بيرون برود، ديگر نميتواند درگير پرسشهاي فيلمش شود. اما من ميخواهم تماشاگر در اين فضاي تعقلي قرار بگيرد، بنابراين به موخره بيشتر اهميت ميدهم.
در ادامهي اين نشست كه در فرهنگسراي رسانه برگزار ميشد، شهاب حسيني يكي از بازيگران فيلم «جدايي نادر از سيمين» ضمن تشكر و تقدير از مردم به خاطر استقبالشان از فيلم ادامه داد: خود را مديون مردم ميدانم، حس بسيار خوبي دارم كه تلاش ما به ثمر نشست. استقبال مردم نشان ميدهد اين گونه تجربهها در كشور ما قابل تكرار است و اين به دليل تواناييهايي است كه در اين سرزمين وجود دارد ضمن اينكه به شيوه و سبك كاري اصغر فرهادي هم بر ميگردد كه قابل تقدير است.
حسيني ادامه داد: نميتوان بگويم از شخصيت «حجت» فاصله گرفتهام زيرا هر روز او را در خيابانهاي اين شهر ميبينم. «حجت» را ميبينم كه پيك موتوري است و … زماني هم كه شخصيت او را بازي ميكردم باز همين تصاوير ذهني را از جامعه داشتم.
حسيني در پاسخ به پرسشي درباره واكنش تماشاگران كه به صورت خنده در برخي از لحاظ حساس بازي او ايجاد شده، پاسخ داد: جالب اينجاست كه اين واكنش در سينماهاي مختلف به صورت يكسان اتفاق ميافتد و اين نشان ميدهد تماشاگران با روحيهاي يكسان فيلم را ديدهاند. در بازيگري بعد از دورهاي ديگر هيچ يك از آموختهها به كار بازيگر نميآيد و گاه به ضد ارزش بازيگري تبديل ميشود، بنابراين بايد كاري كرد كه همه اينها رنگ ببازد.
وي ادامه داد: اصغر فرهادي فضايي ايجاد ميكند كه ما به عنوان عوامل فيلم در آن زندگي ميكنيم. اينها محصول لحظه ناب باور است. چون حس ميكنم در آن لحظه به بالاترين درجه باور رسيده بودم كه شايد يكي از واكنش هاي انتقال اين باور، دست زدن يا خنديدن تماشاگران باشد.
شهاب حسيني همچنين درباره تلخ بودن اين فيلم گفت: در مورد فيلم بيش از هر چيز درباره تلخي آن صحبت ميشود، حقيقتي كه در جامعه ما وجود دارد اما ما در بسياري موارد ترجيح ميدهيم صورت مسئله را پاك كنيم. تلخي اين فيلم ناشي از تلخيهايي است كه هر يك از ما در رويارويي با آن وحشت زده ميشويم. البته بايد به اين نكته توجه كرد كه آگاهي از اين تلخيها نوعي شيريني براي ما به همراه دارد.
اين بازيگر در ادامه صحبتهايش در پاسخ به پرسش ديگري درباره همدلي با آدمهاي اين فيلم گفت: در آغاز قضاوت شخصي خود را در مورد آدمهاي فيلم حذف ميكنم. بازيگر بايد همچون مايع سيال و زلالي باشد كه در قالبهاي گوناگون ريخته ميشود تا بتواند تجلي گر وضعيتهاي انساني باشد. از سوي ديگر به عنوان تماشاگر نميتوانم بگويم با كداميك از شخصيتها بيشتر همدلي دارم.
وي در پايان سخنانش متذكر شد: بهتر است از تيتر سازي بپرهيزيم. هرگز نميتوان از يك وجه به يك كار نگاه كرد. فيلمسازي اصغر فرهادي مانند لحظه اختراع هواپيما توسط برادران رايت است. نوع فيلمسازي او سبكي است كه كشف يا اختراع شده، اگر 80 درصد فيلمهاي ما همين فرايند خزشي و ميليمتري را با دقت و تمركز طي ميكردند، وضعيت سينماي ما بسيار بهتر بود.
حسيني با اشاره به دقت و وسواس فرهادي در ساخت فيلمهايش اضافه كرد: در چنين فضايي ديگر آدمها مطرح نيستند فضا آنقدر درست است كه ما در آن زندگي ميكنيم. دغدغه ما در كنار دغدغه فيلمساز مطرح ميشود. در اين فضا بازيگري به تجربهاي ناب تبديل ميشود و مسائلي مانند شهرت يا جايزه و … مطرح نيست.
در بخش ديگري از اين نشست هايده صفيياري تدوين گر اين فيلم با ارائه توضيحاتي درباره همكارياش با اصغر فرهادي گفت: آنچه اين فيلم را برايم به يك استثنا تبديل كرده است علاوه بر تجربه ارزشمند همكاري با اصغر فرهادي، موضوع فيلم بود كه خيلي با آن درگير شدم.
وي ادامه داد: بعد از سه همكاري مشترك با فرهادي، نوعي همكاري و همدلي در ميان ما به وجود آمده به ويژه در اين تجربه آخر خيلي ساده به اين همدلي رسيديم. فرهادي خيلي خوب ريتم را ميشناسد و به تدوين بسيار مسلط است. بخش زيادي از تدوين فيلم به خاطر همدلي، اعتماد و انرژي بسيار خوبي است كه او همواره به من منتقل ميكند.
صفيياري درباره دشواري تدوين «جدايي نادر از سيمين» به دليل تنوع زواياي دوربين گفت: نوع دكوپاژ فيلمهاي فرهادي طوري است كه تصوير هم از زواياي مختلف گرفته ميشود و هم به صورت كامل. يعني هم جزئيات را ميگيرد و هم كليات و همين موضوع كار تدوين را براي من بسيار آسان كرد. زيرا فقط بايد تلاش ميكردم تا تداوم حسي بازيگران در پلانهاي مختلف حفظ شود.
محمدرضا دلپاك كه طراحي و تركيب صداهاي فيلم را بر عهده داشته با ابراز خرسندي از همكاري با فرهادي گفت: بعد از چندين سال كار كردن فرهادي نگاه جديد صوتي را به من هديه كرد كه برايم بسيار ارزشمند است و اميدوارم در فيلمهاي بعدي اين تجربه را پيگيري كنم.
وي ادامه داد: گاه وضعيت عاطفي فيلم بسيار مرا درگير ميكرد، گاهي ميگريستم و خوشحال بودم و جزو اولين تماشاگراني هستم كه درگير فيلم ميشوند.