فروش بينالمللي اين اكشن ماجراجويانه هم طي اين مدت حدود 300 ميليون دلار بوده است. اين اولين بار است كه يكي از قسمتهاي اين مجموعه فيلم به چنين رقم بالاي فروش دست پيدا ميكند. موفقيت قسمت پنجم باعث شد تا جاستين لين، كارگردان فيلم سريعا دست به كار نگارش فيلمنامه ششمين قسمت آن شود.
وين ديزل در اين فيلم يك بار ديگر در نقش دومينيك تورهتو راننده مسابقات اتومبيلراني بازي كرده كه راهي يك ماموريت خطرناك تازه ميشود. اين بار راك (دواين جانسون) قهرمان سابق كشتي كج جهان هم در فيلم حضور دارد. در شرايطي كه تماشاگران سينما استقبال خوبي از فيلم كردهاند، ديزل ميگويد پنجمين قسمت سريع و آتشي قابليت حضور در رقابتهاي اسكاري را دارد. ديزل در يك گفتوگوي جديد اينترنتي درباره كار تازه خود و برخي از جنبههاي آن صحبت ميكند.
در قسمت جديد فيلم، راك (دواين جانسن) هم به جمع بازيگران اصلي پيوسته است. نظرتان در اين باره چيست؟
خيلي خوب است كه او هم در كنار ماست. دواين بازيگر و انسان بزرگي است. سالهاست كه او را ميشناسم و با هم دوست هستيم. البته نقشي كه او در فيلم به عهده دارد، در حقيقت براي بازيگري مثل تاميلي جونز يا جاش برولين نوشته شده بود؛ ولي در عين حال، بازيگر اين نقش بايد از اندام ورزشكاري و مناسبي هم برخوردار ميبود. از آنجا كه بازيگر اين نقش بايد در مقابل من بازي ميكرد، به صورت طبيعي از نظر ظاهري هم بايد با وضعيت ظاهري من تطابق ميداشت. خب ميدانيد، كاراكتر من در فيلم دومينيك تورهتو يك مكانيك ورزيده است كه با ماشينهاي عجيب و غريب خود در مسابقات اتومبيلراني شركت ميكند. او شبيه كاراكتري كه در اكشن ماجراجويانه سه ايكس ارائه ميدهم نيست و حال و هواي متفاوتي دارد. شخصيت من در مجموعه فيلم سه ايكس يك ورزشكار است، ولي در اينجا يك كارگر معمولي هستم. در عين حال تورهتو شبيه آدمكش فضانورد فيلم علمي ـ تخيلي «ريديك» هم نيست. تورهتو يك آدم كاملا ساده و نرمال است. به همين دليل، تهيهكنندگان سريع و آتشي به دنبال بازيگري براي نقش مقابل او بودند كه بتواند افسانه تورهتو را گسترش و افزايش دهد. به همين دليل، حضور كسي مثل دواين در اين نقش ميتوانست كمك كند تا چنين اتفاقي بيفتد.
نگران حضور او در فيلم نبوديد و فكر نميكرديد با حضورش صحنه را از چنگ شما درآورد؟
اصلا! 10 سال است كه او را ميشناسم و هميشه ميخواستيم يك فيلم مشترك با هم داشته باشيم. صحنه درگيري ما در فيلم خيلي خوب درآمده است و خيلي سخت و پرتنش بود. فيلمبرداري آن يك هفته طول كشيد. وقتي شما يك سكانس درگيري مثل اين صحنه را بازي ميكنيد، دوست داريد در مقابل شما يك ورزشكار حضور داشته باشد. زماني كه اين اتفاق ميافتد، كل صحنه حال و هواي خاصي پيدا ميكند و بار دراماتيك آن افزايش مييابد. البته كار طراح صحنههاي نبرد هم از اهميت ويژهاي برخوردار است. گرومه لابانر طراح حركات نزاع ما يكي از بهترينها و كهنهكارهاي اين حرفه است. چه كسي بهتر از يك طراح ماهر و خلاق ميتواند طراحي چنين صحنههايي را به عهده بگيرد؟ با حضور لابانر و دواين سر صحنه فيلمبرداري، خيالم از بابت خوب و كامل درآمدن صحنه درگيري راحت بود.
وقتي شما در سومين قسمت فيلم بازي نكرديد، بسياري گفتند عمر اين مجموعه فيلم به پايان رسيده است.
سومين قسمت فيلم بدترين قسمت آن بود و اين چيزي است كه تهيهكنندگانش هم حالا آن را تصديق ميكنند. عدم موفقيت فيلم تكان خوبي به سازندگانش داد. آنها سريعا تلاش كردند خطاي گذشته را جبران و وضعيت اين مجموعه فيلم را به حالت عادي برگردانند. خوشبختانه درسهاي خوبي از اين شكست گرفته شد. در صنعت سينما هميشه از اين جور شكستها درسهاي لازم گرفته نميشود.
باعث تعجب است كه كسي مثل شما كه در نيويورك (قلب روشنفكري آمريكا) بزرگ شده، بازيگر فيلم اكشني مثل «سريع و آتشي» باشد.
نه فقط در نيويورك بزرگ شدم، بلكه محل نشو و نماي من دنياي تئاتر اين شهر بود. در همين مكان بود كه كار بازيگري را ياد گرفتم. پدرم كارگردان تئاتر بود و به بسياري از بازيگران آموزش بازيگري ميداد. بحث كردن درباره شیوه استانيسلاوسكي برايم كار سختي نبود و با جنبههاي مختلف اين شیوه آشنا بودم. ميدانستم نقب زدن به عمق يك كاراكتر چگونه است و چطور ميتوان درونيات او را كشف كرد و به كمك آن يك بازي زيرپوستي ارائه داد. پروسه تغيير و تحول شخصيت را خيلي خوب ميفهميدم، اما وقتي بزرگ شدم فهميدم كه مناسب نقشهاي غيرمتعارف و خاص نيستم. من نميتوانستم يك رابرت دنيرو يا آلپاچينوي جديد باشم. روحيهاي تند و عصباني دارم و اين چيزي است كه در درونم وجود دارد. اين طبيعت و كاراكتر من است. به همين دليل، احساس كردم اين حال و هوا را در فيلمهاي اكشن بهتر ميتوانم ارائه كنم. البته در طول اين سالها، چند بار تلاش كردم غيرمتعارف باشم و در نقشهاي دراماتيك و متفاوت هم ظاهر شدم؛ ولي حاصل كار، چندان قابل قبول نبود و تماشاگران مرا در اين نوع نقشها و حال و هوا قبول نكردند.
حضور مستقيم در جلوي دوربين تجربيات زيادي براي شما به همراه داشته است و اين در حالي است كه بيشتر از هر چيز در فيلمهاي اكشن بازي داشتهايد. جالب است كه در گفتوگوهاي خود به اهميت تجربه و بلوغ بازيگري اشاره ميكنيد.
بازيگري حكم يك فشار سنگين را دارد و احساس ميكنم اين فشار اين روزها بيشتر از گذشته بر من وارد ميشود. البته خيلي خوب است كه اين فشار وجود دارد و باعث ميشود تا شما همواره در تلاش باشيد و براي بازي در نقشهاي جديد، تلاشتان را چند برابر كنيد. آدم خوششانسي بودهام كه توانستهام در اين صنعت كار كنم. زماني كه فعاليتم را شروع كردم، كسي در هاليوود مرا نميخواست. من هم با اين نيت كارم را آغاز كردم كه ميدانم كسي مرا نميخواهد. همين احساس باعث شد تا تلاشم را بيشتر كنم. ميدانيد، كاركردن با بازيگران ديگر سودو نفع خيلي زيادي دارد. در طول 10 سالي كه در جلوي دوربين سينما ظاهر شدهام، چيزهاي زيادي ياد گرفتهام. آن درسهاي كلاسهاي بازيگري، فقط با تمرين عملي و ممارست است كه به نتيجه ميرسد. براي بازيگري كه به كارش اهميت ميدهد، آموزش عملي و يادگيري درسهاي كتابها به شيوه مستقيم چيز بزرگي است.
آيا دوست داشتيد «سريع و آتشي» تبديل به يك مجموعه فيلم شود؟
وقتي اولين قسمت آن را بازي كردم، از خودم ميپرسيدم چه عجلهاي وجود دارد كه به دنبال موفقيت قسمت اول آن، سريعا بازي در قسمتهاي بعدي آن را شروع كنم؟ آن زمان نميخواستم دنبالهاي بر قسمت اول آن ساخته شود. اين حس دروني من است؛ ولي تهيهكنندگان فيلم نظر ديگري داشتند. ميدانيد، احساس من درباره توليددنبالههاي سينمايي يك فيلم موفق اين است كه آنها را بايد با دقت و مطالعه قبلي كار كرد و پيش از شروع كار، همه جوانب را در ارتباط با آنها مورد بحث و بررسي قرار داد. در اين رابطه و براي انجام چنين كاري، شما بايد تلاش كنيد در آغاز كار يك سهگانه (تريلوژي) بنويسيد يا حداقل، طرح مربوط به آن را در قفسه بايگاني خود داشته باشيد. از اول كار بايد ديد مشخصي نسبت به اين كه قصه قرار است به كجا برود داشته باشيد و اين كه در قسمتهاي بعدي چه اتفاقاتي ميخواهد رخ بدهد. عموم تماشاگران آمادگي قصهگويي اپيزوديك و فصل به فصل را دارند. من خودم با فيلمهايي مثل «بر و بچههاي خوب» مارتين اسكورسيزي رشد كردم و نسل بعد از من با مجموعه كمدي جنايتكارانه «سوپرانوها» بزرگ شد. هر دوي اينها در يك ژانر هستند، ولي تفاوت عمده و اصليشان در اين است كه در كار دوم، شما هر چيزي را به صورت دنبالهدار و هفتگي دنبال ميكنيد و حالت اپيزودي دارد. اگر در ابتداي امر موافق توليد قسمتهاي بعدي «سريع و آتشي» نبودم، فقط به خاطر فيلمنامه آن بود. تهيهكننده فيلم به من گفت: «اگر فيلمنامه را دوست نداري، خودت به ما يك طرح فيلمنامه بده.» و همين باعث قطع همكاري موقت من با اين پروژه شد.
سري جديد اين مجموعه فيلم يك تريلوژي است؟
بله. مثل يكسري از مجموعه فيلمهاي جديد كه در قسمتهاي تازه خود دست به احياي آن فيلم ميزنند، قسمتهاي جديد «سريع و آتشي» هم همين وظيفه را به عهده دارند. احياي اين مجموعه فيلم به تداوم آن كمك ميكند و راه را براي ساخت قسمتهاي مختلف آن باز ميكند. حسي كه همه ما دستاندركاران فيلم هنگام توليد سري جديد آن دانستيم اين بود كه به خودمان ميگفتيم ما اين مسير را ادامه ميدهيم و چند قسمت فيلم را ميسازيم. بعد از توليد 3 قسمت جديد يك توقف كوتاه ميكنيم و پرونده اين سهگانه را ميبنديم تا بتوانيم يك شروع تازه و دوباره داشته باشيم.
قصه قسمت پنجم فيلم در آمريكاي جنوبي اتفاق افتاد. اين قصه در قسمت ششم به كجا ميرود؟
فكر ميكنم همه ما راهي قاره اروپا شويم و پايان قصه اين تريلوژي را در آنجا جشن بگيريم.
اين قصه تا چه زماني ادامه پيدا خواهد كرد؟
براي من مهمترين نكته و جنبه هر فيلمي، قصه و فيلمنامه آن است. به همين دليل، حساسيت خاصي نسبت به قصه فيلم دارم و تمركزم روي اين نكته است كه در هر قسمت تازه اين مجموعه فيلم، قصه پيشرفت كند و وضعيت و حال و هواي بهتر و كاملتري پيدا كند.
كار جديد چه داريد؟
قسمت تازهاي از مجموعه فيلم علمي ـ تخيلي «ريديك» را در دست كار دارم كه در مرحله پيشتوليد است. در اين فيلم براي سومين بار در نقش ريديك بازي ميكنم كه در يك سياره دور مامور مقابله با موجودات بيگانه فضايي است. ريديك كه از سوي همنوعان خود مورد خيانت و در يك سياره دور و متروكه در انزوا قرار گرفته، براي ادامه حيات مجبور به مقابله با پريديتورهاست. او در اين قسمت فيلم هم نيروي بيشتري كسب ميكند و هم خطرناكتر ميشود. ديويد تولي كارگردان فيلم است. براي بازي در فيلمي به نام «نمايش» هم دعوت شدهام كه مشغول خواندن فيلمنامه آن هستم و هنوز كارگرداني براي آن انتخاب نشده است. اين يك اكشن كمدي است كه قصه دوستي يك پسربچه با يك ربات را تعريف ميكند. در فيلم من نقش ربات را بازي خواهم كرد.
منبع : جام جم آنلاین