اولین لوح زرین این هفته را به رئیس هیات مدیره خانه سینما تقدیم میکنیم که در جریان یک مصاحبه خبر خوبی به اهالی سینما داد و آن این بود که از این به بعد سینماگران می توانند با ارائه معرفینامه خانه سینما در بیمارستان های مهم کشور بصورت رایگان درمان شوند.
از این جهت به دلیل آنچه که « خوش خبر بودن » می نامیم، اولین لوح زرین هفته را تقدیم جناب توحیدی میکنیم و امیدواریم که از این به بعد از این خبرهای خوب بیشتری به اهالی سینما بدهند.
در هفته ای گه گذشت نام ده فیلم منتخب کوتاه اولیه در فهرست اسکار 2015 منتشر شد که در آن نام یک ایرانی به چشم می خورد.فیلم « پروانه » به کارگردانی سرکار خانم تلخون حمزوی یکی از فیلمهایی بود که نامش در میان فهرست اولیه اسکار به چشم می خورد.
جدای از اینکه معلوم نیست سرکار خانم حمزوی تابحال ایران را دیده و اصلا می داند که ایران در نقشه جهانی در کجا واقع شده یا خیر، به دلیل آنچه که « حس خوب ناسیونالیستی داشتن » می نامیم، لوح زرینی را هم به سرکار خانم حمزوی اهدا میکنیم و امیدواریم که فیلمش در لیست نهایی اسکار هم حضور داشته باشد تا پرچم بالا برود… البته پرچم ایران خب!
اولین تمشک زرین هفته را تقدیم جناب آقای نادر فتوره چی می کنیم که به یکباره و بدون هیچ دلیل مشخصی متنی در فضای مجازی منتشر کرد و تا جایی که امکان داشت به بهاره رهنما بابت حضور فعالش در محفل های هنری تاخت و این وسط کلی توهین ریز هم به شخص رهنما بابت نقشهایی که باز می کند روا دانست.
اصولاً ما هرگز درک نمی کنیم که چرا در سینمای ایران هر از گاهی این چنین متن هایی علیه دیگر هنرمندان منتشر می شود. معمولا در جایی که نام هنرمند و نویسنده به میان می آید همگان انتظار رفتاری در خور شخصیت یک هنرمند و یک نویسنده را دارند اما این اصل در سینمای ایران گاهی به شکلی عجیب زیر سوال می رود.
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که « بی ادب بودن و یکدفعه ای جوگیر شدن و متن منتشر کردن » می نامیم، تمشک زرینی را خدمت جناب آقای فتوره چی تقدیم می کنیم و امیدواریم که در متن های بعدی شان حداقل از واژه های بهتری استفاده کنند تا ثابت کنند که یک نویسنده قابل هستند! داخل پرانتز اضافه کنم که پیمان قاسم خانی هم از ایشان شکایت کرده، بهرحال.
در برنامه هفت این هفته رسول صدرعامی به عنوان نماینده سینما و سرکار خانم لاله افتخاری به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی که از اکران هشت فیلم ممانعت بعمل آورده اند، حضور یافتند و مناظره ای شکل گرفت که اتفاق عجیبی در جریان این مناظره رقم خورد که متن آن را عینا در زیر نقل میکنم :
رسول صدرعاملی: خانم افتخاری شما چند تا فیلم دیدید؟ شما آخرین فیلمی که دیدید چی بود؟
لاله افتخاری: من خیلی فیلم نمیبینم!
رسول صدرعاملی: خیلی خب، دقیقا عرضم همین است، شما خیلی فیلم نمیبیند، ولی الان با من درباره سینمای ایران و اساسا بازدارندگی سینمای ایران صحبت می کنید!
ما هم اینجا ضمن دریغ از هرگونه صحبت اضافی، یک تمشک زرین به سرکار خانم لاله افتخاری تقدیم میکنیم که اصولاً فیلم نمی بینند اما دارند از اکران چند فیلم جلوگیری می کنند! امیدواریم این تمشک زرین باعث شود که سرکار خانم افتخاری ابتدا فیلم ببینند و به اندازه کافی به مقوله سینما مسلط شوند و سپس برای جلوگیری از اکران آنها تلاش نمایند.
آقا در هفته ای که گذشت یک خبر عجیب و غریب منتشر شد که خلاصه اش این شد :
«چند روز قبل یکی از بازیگران مشهور با مراجعه به دادسرای ناحیه ٣٤ تهران ادعای عجیبی را مطرح کرد. این پسر جوان که معمولا در سریالهای طنز ایفاگر نقشهای کمدی است، به بازپرس پرونده گفت: «چند روز پیش با همسرم در خانه بودیم که پدرم به دیدارمان آمد. بعد از کمی صحبت کردن، احساس کردم حرفهای عجیبی میزند. در میان بحث با یکدیگر بودیم که بدون مقدمه به من تهمت اعتیاد زد. اصرار داشت که این کار آخر و عاقبت ندارد و زندگیام را از هم خواهد پاشید. از حرفهایش تعجب کرده بودم. نمیدانستم چرا این حرفها را به من میزند. تا اینکه ناگهان به سمتم حمله کرد، از جیبش طناب درآورد و دست و پایم را بست. شوکه شده بودم، اما نمیخواستم واکنش نشان بدهم تا آبروریزی نشود. سپس من را سوار خودرواش کرد و چند دقیقه بعد در کمال ناباوری در مقابل یک کمپ ترک اعتیاد ایستاد. وقتی به آنجا رسیدیم چند نفر من را به داخل ساختمان مرکز ترک اعتیاد بردند. هنوز باور نداشتم که چه حادثهای برایم رخ داده، در سالن نشسته بودم، چند مرد معتاد دیگر هم در آنجا بودند. من را که دیدند، به سمتم آمدند. مشغول صحبت در رابطه با کار و نقشهایم بودیم که ناگهان متوجه شدم پدرم با دوربین مشغول عکس گرفتن از ما است. نمیدانستم چرا این کار را میکند. تا اینکه مرا به گوشه خلوتی برد و گفت: «آخر و عاقبتت مثل اینها میشود، تا وقتی که ترک نکردهای نباید به خانه برگردی!»
ما که نفهمیدیم چی به چیه در این داستان و تکلیف آن سلفی در کمپ ترک اعتیاد هم چه شد اما بهرحال، ما در اینجا به دلیل آنچه که « زورکی بردن بازیگر مملکت به کمپ ترک اعتیاد و گرفتن سلفی با وی » می نامیم، تمشک زرینی را به پدر این بازیگر نامشخص اهدا می کنیم که بجای رفتار درست ، او را با طناب و زور و چماق به آنجا برده و تازه یک سلفی هم با او گرفته!
ذره بین
* شما می توانید گزینه های ” لوح زرین بگیر یا تمشک بگیر” سینمایی یا تلویزیونی تان را به ما معرفی کنید تا آنها را در همین بخش معرفی کرده و جوایزشان را تقدیمشان کنیم!
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.
به جامعه مجازی سایت مووی مگ بپیوندید و دوستان سینمایی جدید پیدا کنید!