لوح زرین این هفته را به جماعت هالیوودی تقدیم می کنیم که سر سیل ویرانگر تگزاس که اخیراً در آمریکا رخ داده، متحد شدند و کلی کمک مالی جمع آوری کردند تا روند بازسازی این شهر و خسارات ها با سرعت بیشتری جریان پیدا کند و بیش از این شاهد آوارگی مردم این کشور نباشند.
در میان این افراد، بازیگران زیادی بودند از جمله ساندرا بولاک و همچنین یه سری از مایه دارهای دنیای IT که البته اونا بیشتر دست و دلبازی به خرج دادن و چند ده میلیون دلاری را تقدیم کردند تا یه حرکت مثبت جمعی درست و حسابی شکل گرفته بشه.
از این رو ما اینجا به دلیل آنچه که « مزایای سلبریتی بودن » می نامیم، لوح زرینی را به تمام افرادی که در قبال مردم کشورشان مسئولیت به خرج دادند و از اموالشان به آنها بخشیدند تقدیم می کنیم و امیدواریم که یک در دنیا و صد در آخرت نصیبشان شود.
در هفته ای که گذشت صحبت های زیادی پیرامون تهیه کنندگان مطرح شد و یه سری قوانین هم برای اینکه ملت بیان تهیه کننده فیلم بشن وضع شد که کلی هم عجیب بود و حالا اینجا کاری به اونا نداریم.
بخش تمشک بگیر این هفته ما درباره فیلم جدید سعید روستایی هست که به بن بست بامزه ای خورده. ظاهرا سعید روستایی فیلمنامه فیلم جدیدش رو به شورای پروانه ساخت ارایه کرده که آن عزیزان مطالعه کنند و ببینند این وسط خط قرمزی بنفشی چیزی نباشه که بعدش مهر تایید بزنن تا این جوان آینده دار سینما بتونه فیلم جدیدش رو بسازه. اما اعضای محترم به جای خط قرمزها و این چیزها رو در فیلمنامه جستجو کنند، به این بنده خدا گفتن که فیلمت تلخه و باید شیرینش کنی! بله! به سعید روستایی گفته شده که سرنوشت یکی از شخصیت های داستانت نسبت به ساخته قبلیت تلخ تر هست و باید یه کاری کنی که همچین شیرین و خوشگل بشه تا بتونیم مجوز ساخت فیلمت رو صادر کنیم! اون بنده خدا هم ظاهرا یکی دو هفته هست که داره در به در دنبال این میگرده که چطوری فیلمنامه تلخی که نوشته رو یکم شکر دار کنه و شیرین کنه!
آقا نکنید تو رو خدا از اینکارها آخه این چیه مسئولان عزیز! حالا که اومدید گفتید فیلمنامه ها رو بدید ما نگاه کنیم توش مشکل خط قرمزی چیزی نباشه یه وقت، اینو اصلا کار نداریم، اما آخه این دیگه چه داستانیه که به فیلمساز مملکت میگید که چی بسازه و چی نسازه! بعد میایید همایش میزارید و توی برنامه های مختلف شرکت می کنید دنبال دلایل ضعف سینما و این چیزها صحبت میکنید!
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که « تو گفتی تلخه اما ما میگیم شیرینش کن! » می نامیم، تمشک زرینی را به عزیزانی که گفته اند فیلمت تلخه، شیرینش کن تقدیم می کنیم و امیدواریم که هرچه زودتر این قضیه فیصله داده بشه. فرض کنید استیو مک کوئین می خواست بیاد اینجا « 12 سال بردگی » بسازه! کلا از دم درب برش می گردوندن میگفتن خوش اومدی!
آقا مدتهاست که بهروز آقای افخمی خبری ازش نیست و ما هم اینجا یه سری تمشک زرین داریم که روی دستمون باد کرده و کسی نیست که تقدیمش کنیم. اما مدتیه که سرکار خانم بهنوش بختیاری داره ثابت می کنه که پتانسیل گرفتن تمشک های ما رو داره و اجازه نمیده که ما همچین دست خالی ستون هفتگیمون رو ترک کنیم!
ایشون این هفته حرکتی زد که نمی شد تمشک نداده از کنارش عبور کرد و اون انتشار تصویری از ایشون هست که یک عدد تلفن هوشمند را در یک دست خود گرفته و همزمان در حال بوسه زدن به پیشانی یک کودک بیمار است و حواسش هم حسابی جمع هست که این تصویر رو ثبت کنه و نشان عالم و آدم بده!
همه جای دنیا بازیگرای مطرح بلند میشن میرن بیمارستان و ایرادی در این کار نیست. اما کی دیدی که مثلا جانی دپ با لباس جک اسپارو وقتی می ره بیمارستان یه دوربین بگیره دستش و هرجا میره از خودش عکس بگیره! عکس رو ملت میگیرن و در موارد خز و خیلشان، چهارتا خبرنگار زنگ می زنن که هواشون رو داشته باشن تا بگن که خیر هستن! اما آخه اینکه دیگه یکی پاشه بره عیادت کودک بعدش بجای اینکه حواسش به کودک و اون فضای ناراحت کننده باشه، یه دوربین بگیره دستش شخصاً از خودش عکس بگیره در حال بوسیدن کودک، این دیگه نه دیگه! این دیگه نمیشه تمشک بهش نرسه!
از این رو، ما به دلیل آنچه که « چنان ثبت می کنم خیر بودنم را تا فریادش به عرش رود » می نامیم ، تمشک زرینی را به سرکار خانم بهنوش بختیاری تقدیم می کنیم که یا دارن گیر میدن که جماعت عکاس چرا ازشون عکس نمیگیره یا این هفته که هم دیدن کسی ازشون عکس نمیگیره، شخصاً دست به کار شدن و گوشی به دست سراغ بیمارها رفتند. خیلی شیک تر و ساده تر و هوشمندانه تر هم میشه از اینکارا کرد، از همکاراتون یکم یاد بگیرید!
آخرین تمشک زرین این هفته را هم که دقیقه آخری دستمون رسید تقدیم می کنیم به اون عزیزی که اومد در فضای مجازی و گفت معشوقه محسن افشانی من بودم!
ما محسن افشانی رو بیشتر از اینکه در فیلم و سریال ببینیم، به عنوان مهمان برنامه های مختلف می بینیم که همچین بدش هم نمیاد که با یکی دو حرکت عجیب نامش سر زبانها بیفتد! اما اینجا خیلی به این مسئله کار نداریم. داستان از این قراره که افشانی مهمان یک برنامه بود و صحبت درباره عشق زندگی بود که ایشون یکدفعه بغض میکنه و ظاهراً یاد عشق نافرجامش می افته و مجری هم میگه بریم و بیاییم تا حال داداشمون خوب بشه. حالا چند روز بعد از این قضیه، یه خانمی پیدا شده توی اینستاگرام گفته من معشوق سابق این بنده خدا بودم و براش ارزوی موفقیت می کنم و اینا! محسن افشانی هم گفته بابا منظور من این نبوده این نمیدونم کیه خودشو انداخته وسط!
ما هم اینجا به دلیل آنچه که « معشوق شاخ پنداری » می نامیم، تمشک زرینی را به آن بانوی محترم تقدیم می کنیم که خیلی شیک و مجلسی اومده برای ملت گفته کسی که افشانی راجع بهش صحبت کرد من بودم و براش آرزوی موفقیت می کنم! معشوق فیک ندیده بودیم که اونم دیدیم!
ذره بین
* شما می توانید گزینه های ” لوح زرین بگیر یا تمشک بگیر” سینمایی یا تلویزیونی تان را به ما معرفی کنید تا آنها را در همین بخش معرفی کرده و جوایزشان را تقدیمشان کنیم!
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی می گردد.
به خانواده بزرگ جامعه مجازی مووی مگ بپیوندید
