خلاصه داستان:
پروانه (پریناز ایزدیار) که پدرش در زندان به سر میبرد، با همبندی پدرش به نام فرهاد (هوتن شکیبا) آشنا میشود و عاشق آن میشود و این در حالی است که اتفاقات زیادی در پیش است که…
کارگردان:
امید شمس که سابقه درخشانی در ساخت فیلمهای کوتاه از خود بهجای گذاشته و با ساخت فیلم «ملاقات خصوصی» اولین فیلم بلند سینمایی خود در کارنامه ثبت کرده است.
نقد فیلم «ملاقات خصوصی»:
«ملاقات خصوصی» اکران پرحاشیهای را در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر تجربه کرد و علیرغم این که در لیست انتخاب مردمیها حضور داشت، ناگهان سیمرغ مردمی حذف شد که این مسئله با واکنش سازندگان فیلم مواجه شد. بااینحال، «ملاقات خصوصی» اکران بسیار موفقی را پشت سر گذاشت و تبدیل به یکی از معدود فیلمهای غیر کمدی سینمای ایران شد که به فروش بالای 30 میلیارد تومان دست یافتند.
«ملاقات خصوصی» حال و هوایی مشابه با «ابد و یک روز» دارد. فیلمی که مانند اغلب ساختههای اجتماعی سینمای ایران در چند سال اخیر، به الهامپذیری از ساخته سعید روستایی روی آوردهاند و در فضاسازی و دکوپاژ، مسیر این کارگردان را پیش گرفتهاند و حتی برای نزدیکتر شدن هرچه بیشتر فضای داستان به آن اثر موفق، از بازیگران آن مجموعه استفاده کردهاند که در این جا نیز حضور پریناز ایزدیار این شباهت را بیشتر کرده است.
«ملاقات خصوصی» قصد دارد یک عاشقانه باشد؛ اما برای شکلدادن به مسیر خلق عشق ناکام میماند. اولین اشتباه سازندگان فیلم در نحوه شکلگیری شخصیت مرد و زن در فیلم است. جایی که فیلم از تماشاگر میخواهد تا یک عشق قدرتمند را در عجیبترین شکل ممکن و تنها با پیامک و مکالمه تصویری باور کند و متعاقباً فداکاریهای خطرناکی که تماشاگر شاهد آن خواهد بود را بپذیرد. این در حالی است که فیلم در پرورش عشق ناکام مانده است و دو شخصیت اصلی داستان نیز بهخوبی به تماشاگر معرفی نمیشوند تا انگیزهها و باورهایشان برای ادامه داستان درک شود. ن آن
متأسفانه، این ایراد در اواخر داستان با اقدام عجیب دختر وارد مرحله تازهای میشود. اقدامی که به یکباره شاهد آن هستیم و این در حالی است که در ابتدای فیلم سازندگان شخصیت پروانه را محکم و قدرتمند و البته فردی باهوش به مخاطب معرفی میکنند. متأسفانه پایانبندی فیلم نیز به بدترین و کلیشهایترین شکل ممکن پیش میرود. جایی که امید شمس مانند اغلب فیلمسازان دیگر ایرانی، تحول ناگهانی را به شخصیت اضافه میکند تا رویدادهای قصه به سرانجام اخلاقی برسند؛ آن هم در شرایطی که تا پیش از آن هیچ اخلاقی چه در اقدام پسر و چه در اهداف قبل و بعد حضورش در زندان وجود نداشته است.
بااینحال، «ملاقات خصوصی» نکات مثبتی هم دارد که میتوان به آن اشاره کرد که از جمله آن، فیلمبرداری خوب این فیلم است. فیلمبرداری که در نماهای بسته کارکرد مناسبی دارد و میتواند حداقل برای لحظاتی، عاشقانههای فیلم را دلنشینتر نماید. در صحنههای تنشآمیز نیز دوربین رویکرد خوبی دارد و در مجموع میتوان گفت که فرشاد محمدی بهعنوان فیلمبردار، کار خود را بهخوبی انجام داده است.
در میان بازیگران فیلم نیز دو ستاره اصلی فیلم یعنی هوتن شکیبا و پریناز ایزدیار بازی خوبی از خود به نمایش گذاشتهاند. پریناز ایزدیار که در حال حاضر تبدیل به انتخاب اول فیلمسازان برای بازی در نقش افراد فلاکت زاده با محوریت مواد مخدر شده، در این جا هم قابلقبول است. بااینحال باید این نکته را هم اضافه کرد که او حالا تبدیل به یک کلیشه اساسی در این نقشها شده و شاید بهتر باشد که برای مدتی از نقشهای تکراری فاصله بگیرد. هوتن شکیبا هم در نقش فرهاد، قابلقبول است و بازی مناسبی ارائه کرده است. در مجموع میتوان گفت که تیم بازیگری در «ملاقات خصوصی» عملکرد خوبی از خود بهجای گذاشته است.
نقد ویدئویی فیلم «ملاقات خصوصی» را در ادامه ببینید:
در مجموع «ملاقات خصوصی» اثری معمولی به شمار میرود که حفرههای فیلمنامه در آن اجازه نداده تا یک عاشقانه ساخته و متعاقباً پیچش داستان بهدرستی شکل بگیرد. پیچشهای داستان متأسفانه ناگهانی هستند و فرصتی به تماشاگر برای درک و باور رویدادها نمیدهند. بااینحال، میتوان گفت که «ملاقات خصوصی» در مقایسه با انبوه فیلمهای ایرانی با محوریت فلاکت، اثر بهتری محسوب میشود و حداقل به لطف بازیگرانش، میتوان یکبار آن را دید.
نمره: 5/10
منتقد: میثم کریمی
فیلم خوبی بود
ولی نحوه شکل گیری ارتباط بین دو کاراکتر اصلی فیلم خیلی منطقی و قابل باور نبود
من هم فیلم رو دوست داشتم.
جدالی بین منطق و احساس.
فردی که آزادی را دوست دارد و در عین حال گرفتار عشق است.
امان ازین دوگانگی و این جنگ همیشگی بین عقل و قلب …
من فیلم رو دوست داشتم بخصوص که اگر ندونی این اولین فیلم بلند کارگردانش هست احساس میکنی کارگردانی حرفه ای و با تجربه پشت دوربین هست..از بازی ها گرفته تا فیلمبرداری و موسیقی زیبای فیلم همه عالی هستن..
ایراداتی هم که منتقد عزیز گرفتن به نظرم توجیه دارد..عشق دختر به پسری در زندان بخاطر این است که دختر در خانواده ای که همه خلافکار و سابقه دار هستن به دنیا آمده حتی مادرش جایی در ملاقات زندان میگوید جنس ها را در همینجا آب کنید برای سود بیشتر..پس قرار نیست خانواده ای خیلی سطح بالا با او وصلت کند بنابراین حالا که این پسر بهش ابراز علاقه میکند و درس خوانده و مودب و سالم است و بخاطر یک اشتباه به زندان افتاده را چرا رد کند؟ پدرش هم که مدام از این پسر تعریف میکند..یا آخر فیلم چرا پسر دچار تحول میشود به نظر میرسه او وقتی به مثلا سفر شمال و دریا میرود میبیند هیچ چیزی برایش بدون حضور دختر در زندگیش لذتی ندارد و اون جمله دوستت دارم روی شیشه ماشین در اصل روی قلب و احساسش حک شده و پاک نمیشود پس برمیگردد و جرائم را گردن میگیرد..
در مجموع به نظرم فیلم از عاشقانه های خوب سینمای ایران است.
اولا دختره کار می کنه و باگیاهان سر و کار داره و نذاشتنش دانشگاه بره پس چیزایی که شما از خوبی پسر نام بردید هنگامی درسته که اتفاقی محکم و دراماتیک و دلیل منطقی بیفته نه چهارتا پیام صوتی اینجور که می فرمایید هر پسری می اومد بله می داد
و اینکه کمک به پدرش دردیالوگ هایی ساده و کم اثر رقم خورده و اصلا اینجا دیالوگ بکار نمی ره باید نشون داد
وقتی کسی دختری رو به نامردی می فروشه با یه دریا رفتن نمیاد خودشو چند سال زندان بندازه تصمیم احمقانه برای موقعیتی مهم از نویسندگان
و اینکه ایشون اگر عاشق نبوده چطور توی تنهایی ها و پشت گوشی عین عاشقا رفتار می کنه چرا فیلمساز درونش و روانشناسیشو نشون نمی ده. خیلی مشخرست
اگر عاشقه که دلیل عشقش هم مسخرست
حتی ملاقات ها هم درام کمی داره
بنظرم جای اینکه فیلم بازیمون بده فسلمساز بازی داده و این بزرگترین ضعفشه
در عین حال بازی های خوبی داره
راستی یه چیزی اسلوموشن ها با توجه قصه ای که در لحظه اسلوموشن بیان می کنه منطق هنری نداره
با نقد میثم کریمی موافقم
اینا دلیل نمیشه بگیم فیلم بدی هست..موضوع بکر و تازه ای داره فیلم یعنی عاشق یک فرد زندانی شدن..جسارت زیادی به خرج داده کارگردان برای نشان دادن معضلات زندان های ما..همانطور که گفتم اولین فیلم بلند کارگردان هست..ابتکاراتی که به خرج داده کارگردان مثلا هنگام اعتراف پیش قاضی و هربار که در دادگاه نیمه باز میشد حرفها و مواضع هریک مشخص میشد همگی از نکات مثبت فیلم هستن در ضمن اینکه موضوع ازدواج با یک زندانی و بهش دل بستن اینجا تابو و عجیبه در خارج بسیاری از زندانیان حتی مرتکب قتل شده نامه نگاری میکنن با خانومای بیرون از زندان و بعد چند بار ملاقات ازدواج میکنن.. بعد هم پسر وقتی رفیق زندانیش زیرگوشش خوند گردن نگیر ترسید و اینکارو کرد بعد در بیرون حتی دید اون مزرعه زیبای پشت گوشی بدون حضور دختر برهوتی بیش نیست و حتی گفت به دختر که آنجا به اون زیبایی نبود..و رفتارشو اصلاح کرد.
حتما مثل هر فیلمی ضعفهایی داره اما به نظرم کم لطفی ست آنرا با آثار سخیف این روزهای سینمای ایران در یک رده قرار دهیم..
ممنون بابت نقد خوب و منصفانه تان
سلام نمره رو اشتباه نوشتید
تصحیح شد. با تشکر
بهتره فیلم های ایرانی همزمان با اکران در سالن ها نقد بشه نه پخش در سایت ها